کودکی در شهرستان مرند، قربانی پدر (به گفته مسئولان بهزیستی استان آذربایجان شرقی معتاد)، که پس از جدایی از همسرش، از او باجخواهی میکند.
نازنینزهرا توسط پدرش ربوده میشود، فیلم آزار و شکنجهی او و تهدید به تعرض جنسی برای مادرِ کودک ارسال میشود و مادر تاب نیاورده و خودکشی میکند و با کمک همسایهها نجات مییابد.
پلیس کودک را پیدا میکند، دستور جلب پدر صادر میشود اما فعلا او متواری است.
نماینده مرند و جلفا در واکنش به ماجرای کودک آزاری در مرند گفت: پدر به جهت کتک زدن فرزندش و هم فردی که این فیلم را منتشر کرده و موجب جریحه دار شدن اذهان عمومی شده باید در برابر قانون پاسخگو باشند.
محمد حسن نژاد در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در مرند، با اشاره به اینکه مشاهده فیلم تنبیه کودک توسط پدر هر فردی با خوی انسانی را ناراحت میکند اظهار داشت: شکی نیست که کار خطایی انجام شده و باید طبق قانون برخورد شود اما طبق اطلاعات کسب شده این امر یک جرم عمومی و سازمان یافته نیست بلکه یک اتفاق و مورد خانوادگی است.
وی افزود: پدر جوان در یک حرکت اشتباه و تاسف انگیز خواسته تا زن سابقش را به زندگی مشترک بازگرداند اما روش بدی انتخاب کرده است.
نماینده مرند و جلفا تصریح کرد: ربط دادن این موضوع به یک جرم کودک ربایی و سازمان یافته هم کار اشتباهی است و در نهایت هم پدر به جهت کتک زدن فرزندش و هم فردی که این فیلم را منتشر کرده و موجب جریحه دار شدن اذهان عمومی شده باید در برابر قانون پاسخگو باشند.
حسن نژاد خاطر نشان کرد: مرند با حدود 300 هزار نفر جمعیت یک شهرستان با شان و فرهنگ بالا و مردمانی خانواده دوست است و خطای خانوادگی یک پدر در منزل نباید موجب بدنام شدن این شهرستان عالم خیز و مهد مردان نام اور و شهیدپرور گردد.
وی افزود: از متولیان امر تشکر ویژه باید کرد که در اسرع وقت موضوع پایان یافت و کودک تحویل بهزیستی شد که این خبر موجب تسلی خاطر نسبی افکار عمومی گردید.
نماینده مرند و جلفا خاطر نشان کرد: افکار عمومی در منطقه باید با سعه صدر با موضوع برخورد کنند تا قضیه موجب به مخاطره افتادن شان و جایگاه مرند نشود.
سوال این است که آیا این قوانین قدرت بازدارندگی از آزار کودکان را دارند؟
آزار جنسی کودکان درمدارس ایران؛ نگاهی از درون
سوالی که این روزها شاید از خودتان پرسیده باشید: آزار جنسی کودکان در مدارس ایران افزایش یافته است؟ واقعیت این است که مثل خیلی حوزه های دیگر ما آمار و اطلاعات دقیق و مستندی در این باره نداریم و آمار پراکنده موجود امکان مقایسه سالانه این آمار و نتیجه گیری درباره کاهش یا رشد آن را به ما نمی دهد. اما بدون داشتن این آمار هم، به نظر می رسد که یک چیز را بتوان به طور قاطع گفت و آن این که تعداد اخبار منتشر شده و افشا شده درباره آزار جنسی در مدارس و محیط های آموزش رسمی و غیررسمی طی یکی-دو سال اخیر، افزایش چشمگیری داشته است. کم تر ماه و هفتهای را می شود یافت که خبری از آزار جنسی کودکان در خانواده، محیط آموزشی و یا در محله و محیط کار در شبکه های اجتماعی دست به دست نشود. حداقل نتیجه این اطلاع رسانی می تواند این باشد که ما را بیش از پیش متوجه آسیبی کند که همیشه وجود داشته است اما بنابر ملاحظات اجتماعی و اخلاقی سرپوش نهاده می شد و نهان می ماند.
معلمانی که تجربه تدریس در مدارس پسرانه راهنمایی و دبیرستان را دارند، احتمالاً در طول سال های خدمت خود موارد متعددی از آزار جنسی در مدارس محل خدمتشان را خبردار شده اند که به شیوه کاملاً سنتی و کدخدامنشانه از سوی متولیان مدرسه و خانواده رفع و رجوع شده است تا آبرویی از خانواده نرود و یا دانش آموز انگشت نمای دوستان و هم شاگردی هایش نشود. البته منظور آزار جنسی است که قربانی و آزار دهنده هر دو دانش آموز بوده اند. آزار جنسی دانش آموزان کم سن و سال توسط دانش آموزان بزرگ تر، داستانی است که شاید هفتگی و روزانه تمام معلمان در مدرسه با آن مواجه هستند و بخشی از وقت و انرژی و حواسشان را باید صرف مراقبت از دانش آموزانی کنند که در معرض آزار قرار دارند. و البته احتمالاً این دست از تجربیات معلمان کم تر در فضای خارج از مدارس بیان شده و یا رسانه ای شده باشد.
در طول سال های تدریس ام در شهرها و روستاهای سه استان مختلف، یکی از اولین کارهایی که به محض ورود به کلاس می کردم، دقت در نحوه نشستن دانش آموزان در کلاس درس و چینش صندلی ها و نیمکتها بود. تغییرات عجیب و غریب ناگهانی در نحوه نشستن دانش آموزان در یک کلاس اولین زنگ هشدار بود که باید مراقبت بیش تری می کردم. همه این تجربه اما محصول دوران معلمی نبود و بخش هایی از آن به تجربیات زمان دانش آموزی و شیطنت های به شوخی و جدی آمیخته زمان دانش آموزی هم برمی گشت. رفتن دانش آموزان به بیرون از کلاس به دلایل مختلف از جمله دستشویی امری عادی است، اما بارها شده بود که دانش آموزانی در همین فرصت اندک مورد آزار جنسی هم کلاسی یا دانش آموزان سایر کلاس های مدرسه و گاهی حتی افراد خارج از مدرسه قرار بگیرند. یکی از مباحث تقریباً همیشگی در جلسات شورای معلمان مدرسه، بحث پیرامون بچه هایی بود که مورد آزار قرار می گرفتند و این که راهی پیدا شود تا جلوی این گونه آزارهای جنسی گرفته شود.
این نوع آزار جنسی که شاید بتوان آن را زیر عنوان “قلدری در فضاهای آموزشی” تقسیم بندی کرد، منحصر به مدارس پسرانه نیست و در عموم فضاهای آموزشی رسمی و غیر رسمی مانند باشگاه های ورزشی، مدارس فوتبال، خوابگاه های دانش آموزی، زندان ها و حتی کلاس های دینی و قرآن کمابیش شایع است. گسترش شبکه های اجتماعی بین دانش آموزان، فرصت و امکانات و زمینه و بستر مهیاتری برای گسترش این نوع از آزار جنسی را فراهم کرده است که در آن ها عموماً قربانیان دانش آموزانی هستند که شخصیت اجتماعی قدرتمندی ندارند و یا تحت تاثیر سایر آسیب های اجتماعی و خانوادگی قرار دارند و یا دچار آسیب های روانی و شخصیتی از جمله افسردگی، عدم اعتماد به نفس، شخصیت وابسته و غیره هستند.
نوع دیگری از آزار جنسی که در محیط های آموزشی رخ می دهد و آثار مخرب و ویرانگری بر قربانیان می گذارد، آزاری است که از سوی یکی از کادر آموزشی/اداری/خدماتی علیه دانش آموزان اعمال می شود. اخبار این قسم از آزار جنسی اگر افشا شود به شدت حساسیت و خشم اجتماعی را برمی انگیزد و پوشش خبری وسیعی می گیرد. اگر چه باز آمار و ارقام رسمی در این باره موجود نیست اما می توان احتمال داد که بخش مهمی از بزرگسالانی که در محیط های آموزشی کودکان و نوجوانان را آزار می دهند، دارای انحراف جنسی و اختلال روانی پدوفیلیا باشند. در بین حدود ۹۰۰ هزار کارمند رسمی نهاد آموزشی و ده ها هزار فرد دیگر که به شکل غیررسمی در حوزه آموزش فعال هستند، فراوانی افراد مبتلا به پدوفیلیا نمی تواند کم باشد. آخرین خبر منتشر شده از آزار جنسی در مدرسه معین در غرب تهران موجی از نگرانی و اضطراب و خشم را در جامعه دامن زد چرا که از اخبار پراکنده منتشر شده، می شد تصور کرد که نوع آزار جنسی مطرح شده کم تر نشان از مشخصات افراد مبتلا به پدوفیلیا را داشت و همین مسئله سطح واکنش ها را افزایش می داد. اخبار آزار جنسی به ندا، دخترک روستای در زنجان، آزار جنسی نوجوانان توسط قاری مشهور قرآن سعید طوسی از جمله اخبار مهم یکی-دو سال گذشته بود که موج خبری عظیمی را ایجاد کرد اما کم تر به این موضوع پرداخته شد که: مشکل کجاست؟ و برای پیشگیری از وقوع چنین فجایعی چه باید کرد؟
مشکل کجاست؟
متاسفانه نهاد آموزش برنامهریزی و دستورالعمل مدونی برای نظارت، پیشگیری و پیگیری این دست از آسیب ها را ندارد و در کنار آن نیروی مشاور آموزش دیده که توانایی، دانش و انگیزه مواجهه روزانه و هفتگی با این شرایط را داشته باشد هم ندارد. عموماً این دست از آزار جنسی (به ویژه از نوع اول آن) در مدارس با شیوه های کدخدامنشانه مدیریت مدرسه یا مجتمع آموزشی حل و فصل می شود. در نبود نظام مشاوره ای کارآمد، روزآمد و دانش محور دامنه آسیب های این گونه آزار جنسی برای قربانیان آن بسیار گسترده می شود و تمام زندگی و آینده آنان را تحث تاثیر قرار می دهد.
در ده سال تدریس ام در مدارس مختلف دبیرستان و راهنمایی، حتی یک جلسه کارگاهی یا آموزشی درباره آزار جنسی برای معلمان مدارس و مناطقی که من هم جزو آن ها بودم، برگزار نشد و حتی یک جزوه یا مقاله آموزشی برای مواجهه درست با چنین موقعیت هایی در اختیار من قرار داده نشد. حداکثر تلاش برای افزایش مهارت ها و توانایی معلمان در چنین شرایطی، تبادل تجربیات معلمان در قالب جلسات شورای معلمان و اشتراک راهکارها و روش های آزموده شده یا ابتکاری برای مدیریت این نوع روابط بین دانش آموزان بود. به غیر از نهاد آموزش و مراکز رسمی و غیررسمی آموزشی، خانواده ها نیز اطلاع و حساسیت لازم در زمینه روابط ناسالم بین دانش آموزان را ندارند و اساساً بسیاری از آنان مانند مربیان آموزشی، هیچ دانش و آموزشی در این باره ندیده اند.
یکی دیگر از سرمنشا مشکلات، فقدان آموزش اطلاعات جنسی به دانش آموزان در مدارس و مراکز آموزشی است. سوال اساسی که: چرا آموزش اطلاعات جنسی جایی در برنامه های آموزشی مدارس ندارد؟ یک نوجوان و جوان در جامعه امروز ما چگونه باید دانش و اطلاعات درست و علمی و دقیق جنسی را به دست آورد؟ در تحقیقی که بین ۲۶۰۰ نفر از دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی شهرهای تبریز و ارومیه، در زمینه منابع کسب اطلاعات جنسی در میان نوجوانان اول دبیرستان انجام شده است، ۴۴ درصد دوستان، ۲۰ درصد کتاب، ۱۳ درصد والدین، ۱۱ درصد معلمان و ۹ درصد رسانه های مختلف مانند ماهواره و اینترنت را منبع کسب اطلاعات جنسی معرفی کرده اند. (۱)
امروزه یکی از کارکردهای نهاد آموزش در بیش تر کشورهای دنیا آموزش جنسی به دانش آموزان در سطوح مختلف است. به عنوان نمونه در مدارس آلمان این سرفصل های آموزشی به دانش آموزان آموزش داده میشود: «اطلاعات عمومی در مورد اندام های جنسی و کارکرد آنان، بلوغ و تغییرات اندام های جنسی در طول سال های زندگی، روابط جنسی زن و مرد، حاملگی و زایمان، بیماری های جنسی و راه های جلوگیری از آن ها، خشونت و سوءاستفاده جنسی». این را مقایسه کنید با ایران که یک دانش آموز یا نوجوان ایرانی تمام این اطلاعات را باید خودش از طریق دوستان یا اینترنت و یا شبکه های اجتماعی به دست آورد تا عمق فاجعه ای را که به شکل روزانه در جامعه ما در حال شکلگیری است، دریابید.
مشکل دیگر در ساختار حقوقی و قوانین و آیین نامههای بالادستی و پایین دستی در حوزه حقوق کودک و هم چنین نهاد آموزش است. سیستم حقوقی، مدنی و قضایی ما هنوز قوانین مستند و دقیق و کارآمدی برای حمایت از حقوق کودکان ندارد و لایحه حمایت از حقوق کودکان علی رغم گذشت سال ها، با بی توجهی مسئولان و نمایندگان در بایگانی نهادهای سیاستگذار و قانونگذار خاک می خورد. علاوه بر آن در مجموعه قوانین و دستورالعمل های سختگیرانه و متحجرانه گزینشی آموزش و پروش که حداکثر تعرض و دخالت در حوزه شخصی در باب عقاید و افکار و رفتار و سبک زندگی را دارد، نشانی از بندها و موادی که بتوان بر اساس آن مانع از ورود افرادی شد که دچار اختلالات رفتاری هستند و می توانند با رفتار پرخطر خود دانش آموزان را در معرض خطر قرار دهند.
چه باید کرد؟
مهم ترین کار تصویب لایحه جامع حمایت از حقوق کودک و گنجاندن موادی در آن است که دستگاه های حکومتی را موظف کند نسبت به تضییع حقوق کودکان و آزار کودکان از جمله آزار جنسی قوانین مشخص، دقیق و سختگیرانه ای را به تصویب برسانند.
تهیه بانک اطلاعات آزارگران جنسی کودکان و نوجوانان و اتصال آنلاین مدارس به آن و دسترسی عموم خانواده ها به این بانک اطلاعاتی، نظیر آن چیزی که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته عمل می شود.
گنجاندن آموزش اطلاعات جنسی به کودکان و نوجوانان در برنامه درسی و آموزشی تمام مقاطع از ابتدایی تا متوسطه دوم از اهمیت بسیاری برخوردار است. نهاد آموزش باید این مسئولیت را به عهده بگیرد و برای آن برنامه ریزی مدون و دقیقی داشته باشد. به غیر از این، نهاد آموزشی باید دستورالعمل مشخص و شفافی برای پیگیری بر موضوع آزار جنسی در مدارس و آموزشگاه های غیررسمی را تدوین و ابلاغ کند. این آیین نامه باید شامل ممنوعیت طیفی رفتارها در محیط های آموزشی باشد؛ از جمله کادر آموزشی و اداری حق تماس با بدن دانش آموزان، نوازش کردن، دست زدن به اندام خاص، روبوسی کردن و غیره را نداشته باشند و رفتار متقابل دانش آموزان هم در محیط مدرسه تابع ضوابط مشخص و ثابت و غیرقابل تفسیری باشد.
«کودکان زبالهگرد در همان محلهای تفکیک زباله دفن میشوند»
یک عضو شورای شهر تهران خواستار توجه به شرایط وخیم کودکان زبالهگرد شد و گفت که این کودکان مریض شده و در همان محلهای تفکیک زباله آنها را دفن میکنند.
طیبه سیاوشی روز چهارشنبه ۱۰ مرداد در گفتوگو با خبرگزاری کار ایران، ایلنا، از سیاستهای شهرداری تهران در مواجهه با آسیبهای اجتماعی از جمله تکدیگری و زبالهگردی کودکان به شدت انتقاد کرد.
وی در واکنش به اظهارات اخیر شهردار تهران که وعده داده تا یک سال آینده چهره پایتخت را از متکدیان پاک خواهد کرد، هشدار داد که «اینگونه اقدامات قهری جواب نمیدهد»، بلکه باید «مرزها را کنترل» کرد و مانع حرکت «سازمانیافته» مهاجرین به سمت تهران شد.
به گفته این نماینده شورای شهر تهران، «جریانهای سازمان یافتهای در فرایند انتقال مهاجرین» از مرز به پایتخت وجود دارد، به طوری که «بیش از بیست کودکِ ۹ تا ۱۰ ساله را داخل یک خودرو جمع کرده و به تهران میآورند» و بعد این کودکان «زیر دستِ پیمانکاران شهرداری زبالهگردی کرده یا در کارگاههای تفکیک زباله کار میکنند».
خانم سیاوشی از این رو شهرداری تهران را خود عامل یکی از آسیبهای اجتماعی دانست و اظهار داشت: «این کودکان زیردست پیمانکاران شهرداری کار میکنند. من تصور میکردم شاید با تغییر مدیریت شهری این رویکرد عوض شود، اما از آنجا که سیستم پسماند تغییری نکرده و این کودکان کارگر ارزان محسوب میشوند، این فرآیند کماکان ادامه دارد».
وی در ادامه با اشاره به بلایایی که کودکان زبالهگرد در تهران به آن دچار میآیند گفت: «شرایط کودکان زبالهگرد بسیار حاد گزارش میشود. این کودکان مریض شده، ایدز میگیرند و در همان محلهای تفکیک زباله دفنشان میکنند. روستاییان اطراف گود محمودآباد مدام از شرایط منطقه شکایت میکنند و میگویند که حداقل انتقال ایدز از گودالها را کنترل کنید تا به ما سرایت نکند».
پیش از این نیز رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران از به کارگیری کودکان کار در شهرداری تهران انتقاد کرده بود.
الهام فخاری گفته است: «برخی پیمانکاران شهرداری کودکان زبالهگرد را به کار میگیرند و از آنها به عنوان نیروی کار ارزان سوء استفاده میکنند. این کودکان در کارگاههای تفکیک زباله میخوابند و همه میدانیم که آنها در معرض چه آسیبهایی قرار دارند… تعدادی از این کودکان به بیماریهایی همچون هپاتیت، ایدز، حصبه و کزاز مبتلا شدهاند».
بر اساس برخی گزارشها از جمله اظهارات اعضای جمعیت امام علی، اکثریت قریب به اتفاق کودکان زبالهگرد، مهاجرین افغان هستند.
اوایل تیرماه هم فاطمه دانشور عضو دیگر شورای شهر تهران نسبت به رواج کار کودکان در پایتخت هشدار داد. اظهارات خانم دانشور اما با گزارشهای دیگری نیز همراه بود از جمله فروش کودکان یا ناپدید شدن آنها در محلههای پرخطر مانند هرندی.
وی اظهارداشت: «در بسیاری از موارد کودکان ناپدید میشوند و اعضای بدن آنها قاچاق میشود. بعد از مدتها نیز جسد برخی از آنها در بیابانها بدون کلیه و چشم پیدا شده است».
خانم دانشور همچنین گفته است که برخی والدین معتاد حتی شکایت هم نمیکنند و اساسا نسبت به نبود بچهها بیتفاوت هستند.
آخرین آمار از وضعیت ازدواج اجباری کودکان در ایران و افغانستان
یونیسف اعلام کرد که ازدواج کودکان در افغانستان در پنج سال گذشته ۱۰ درصد کاهش یافته است.
صندوق حمایت از کودکان در گزارش تازه خود گفته است که کاهش میزان ازدواج کودکان در افغانستان به معنای حل این معضل در این کشور نیست و هنوز باید تلاش کرد تا پدیده ناپسند ازدواج کودکان در افغانستان کاهش پیدا کند.
بر اساس ماده ۷۱ قانون مدنی افغانستان، حداقل سن ازدواج برای دختران در افغانستان ۱۶ سال و برای پسران ۱۸ سال تعیین شده است.
فقر اقتصادی و فقر فرهنگی از جمله علل اصلی وجود و شیوع ازدواج کودکان در افغانستان است.
این پدیده در ایران نیز رواج دارد و اخیرا عضو شورای شهر زابل اعلام کرده بود: «در روستاها اکثر دخترها فقط تا پایه ششم ادامه تحصیل میدهند و بعد خانهنشین میشوند. از آنجا که امکانات کافی وجود ندارد و به علت تعصبات مذهبی، دختران در این منطقه از سن ۱۴ الی ۱۵ سالگی به بعد شوهر داده میشوند و در برخی روستاها نیز شاهد ازدواج دختران ۹ ساله هستیم».
دیروز مدیر ثبتاحوال استان کهگیلویه و بویراحمد از ازدواج ۹ دختر زیر ده ساله در سال گذشته خبر داد.
منبع:توانا
این پدیده در ایران نیز رواج دارد و اخیرا عضو شورای شهر زابل اعلام کرده بود: «در روستاها اکثر دخترها فقط تا پایه ششم ادامه تحصیل میدهند و بعد خانهنشین میشوند. از آنجا که امکانات کافی وجود ندارد و به علت تعصبات مذهبی، دختران در این منطقه از سن ۱۴ الی ۱۵ سالگی به بعد شوهر داده میشوند و در برخی روستاها نیز شاهد ازدواج دختران ۹ ساله هستیم».دیروز مدیر ثبتاحوال استان کهگیلویه و بویراحمد از ازدواج ۹ دختر زیر ده ساله در سال گذشته خبر داد.
تعرض جنسی در مدارس ایران و سکوت دولت
«از تنها شدن با پسرعمویم میترسم. پسرعمو میگوید این یک راز بزرگ بین ماست. از آن روز از هر رازی میترسم. تا مادرم میگوید یک راز دارم فکر میکنم پسرعمویم آمده است.»
اولین بار در دوران تدریسم در دبستان دخترانهای در جنوب تهران با حرفهای مرضیه متوجه شدم تا چه اندازه جای آموزش جنسی به دختران و پسران در مدارس خالی است. تنم از داستانهایش لرزید. نگاهم روی گونههای سپیدش چند بار خشک شد. او اصلا نمیدانست اتفاقی که برایش میافتد، آن راز و آن ترس چیست؟ آن پسرعمو چرا اصرار دارد که بعد از ظهر هر روز تعطیل که خانواده در چرت نیمروزی هستند او را به پستویی ببرد و بدن نحیفش را لمس کند. او ترسیده بود. من هم ترسیده بودم.
با اینکه ایران سالهاست به کنوانسیون جهانی حقوق کودک پیوسته اما اصول اساسی این کنوانسیون در ایران اجرا نمیشود.
مسولان نظام تربیتی و آموزشی ایران سالهاست بدون توجه به اصول اولیهی این کنوانسیون هیچگونه تلاشی برای تولید محتوای آموزش صحیح جنسی به کودکان در مقاطع مختلف سنی نمیکنند.
تنها در دوران اصلاحات جزوهای برای آموزش خطرات ایدز و راههای انتشار آن ضمیمهی کتاب زیستشناسی سال اول دبیرستان شد اما با روی کار آمدن محمود فرشیدی، وزیر آموزش و پرورش این ضمیمه هم از نظام درسی جمع شد.
آقای فرشیدی گفته بود با خواندن آن عرق شرم بر پیشانیاش نشسته اما تنها یک بند از این ضمیمه درسی به راههای انتقال ایدز از طریق رابطهی جنسی اشاره کرده بود.
آبرو، شرم و نگرانی از ورود کودکان به حریمی که شناختی از آن ندارند مهمترین عوامل بازدارنده در آموزش مسایل جنسی به کودکان است.
آموزش کی شروع شود؟
روانشناسان معتقدند این آموزش باید از چهار سالگی آغاز شود تا کودک با اعضای بدن خود آشنا شود. کودک باید به تفکیک و با دقت فراوان اعضای بدن خود را بشناسد و بداند که کسی حق ندارد به او نزدیک شود. کودکان باید بدانند که بدن آنها متعلق به خودشان است و حتی پدر و مادرشان هم اجازه ندارند به نقاط خصوصی بدن آنها مگر در شرایطی که به سلامتشان مربوط است نزدیک شوند. کودکان باید در این سنین بتوانند راحت در مورد جنسیت خود با والدینشان حرف بزنند.
بین شش تا نه سالگی باید تولیدمثل در گیاهان و جانوران برایشان روشن شده باشد. در این سنین علاوه بر دانستن نام اندام جنسی خود، باید بدانند برای جنس مخالف، اندام جنسی متفاوت عمل میکند.
در محدودهی این سن باید آموزش اندکی هم در مورد بیماریهایی چون ایدز و بیماریهای عفونی کسب کنند. این آموزشها احساس امنیت در کودک را تقویت میکند و گفتوگوی بزرگسالان با آنها در مورد حریم شخصیشان بر اعتماد به نفس آنها تاثیر مثبتی دارد. متاسفانه در میان کودکان چهار تا پنج ساله که در معرض سواستفاده جنسی قرار میگیرند فرد آزارگر غالبا از نزدیکان کودک است و کودک بر پایهی اعتماد و حضور در خانواده است که در دام میافتد.
با ورود کودک به سن بلوغ و نوجوانی باید آموزشها جدیتر و دقیقتر باشد. در این سن نوجوان علاوه بر درک درست از اندام جنسی خود، تغییرات تدریجی دوران بلوغ و به عبارت دیگر حیات جنسی خود به عنوان جنس مونث یا مذکر و مفهوم سواستفاده جنسی را باید درک کند.
مینا از مربیان مهدکودکی در شیراز معتقد است عدم تربیت جنسی کودکان و نوجوانان در ایران ریشه در تابوی سکسوالیته در سطح جامعهی سنتی، خانواده و سیاستگذاری توسط حکومتی مذهبی دارد. او معتقد است تا زمانی که پدر و مادر یک کودک لزوم این آموزشها را درک نکنند نمیتوان از حکومت انتظار داشت در قبال آموزش مسایل جنسی اقدام کند.
برای مثال در سال ۲۰۱۵ در کشوری مثل کانادا جمعی از پدران و مادران در اعتراض به آموزشهای جنسی به کودکان و نوجوانان خود در مدارس این کشور دست به تظاهرات زدند. شعار ریاضی نه خود ارضایی و علم نه سکس پلاکاردی بود که این خانوادهها در مقابل مدارس ایالت آنتاریو در دست داشتند.
این مساله در ایران و قطعا در شهرهای کوچک میتواند دردسرساز شود کما اینکه در حال حاضر حاکمیت نیزهیچ علاقهای به آموزش کودکان و نوجوانان دربارهی مسایل جنسی آنها ندارد.
پس از چند مورد کودکآزاری و تعرض جنسی در مدارس ایران بار دیگر بحث آموزش قبل از بروز بحران مطرح شده است. تجربهها نشان داده کودکان پس از گذشت زمان زیادی از تعرض جنسی در مدارس جرات کردهاند این مساله را با بزرگتر از خود مطرح کنند.
همچنین تعرض جنسی در مدارس اغلب برای پسران اتفاق میافتد در حالی که تعرض جنسی زیر سقف خانهها بیشتر شامل حال دختران میشود.
همچنین کوچه پس کوچه، خانه و پارک جایی است که دختران در آن آسیبپذیرترند اما کسی به دختران در مورد خطراتی که تهدیدشان میکند چیزی نمیگوید. یک دختر پس از مواجهه با چنین تهدیدی برای حفظ آبروی خانواده مجبور به سکوت است؛ سکوتی که بخشی از آن از شرم و بخشی از آن از ناآگاهی از خطرات روحی و جسمی که به همراه دارد، میآید.
پسران غالبا در جمعهای بزرگتر تهدید میشوند. در مدرسه، در باشگاه و در کلاسهای جمعی. چیزی که در مورد پسران وجود دارد کمبود اطلاعات صحیح در مورد تهدیدهایی است که آنها را هدف قرار میدهد و مدتها فرد آسیبخورده با وجود افسردگی و بحرانهای روحی و روانی امکان ابرازش را ندارد.
چطور آموزش دهیم؟
الهام مقدسی روانشناس کودکان میگوید باید سعی شود «نه گفتن» را به کودکان آموزش دهیم تا مشخصا در مواجهه با حضور کسی که به آنها نزدیک میشود جسارت نه گفتن داشته باشند. در حالی که چنین آموزههایی در ابتدا آسان به نظر میرسد اما پرداختن صحیح و بدون حاشیه به این مقوله با نگاهی علمی و روانشناختی مستلزم توجه به نکات جدی و بنیادی و صرف بودجهی کافی است. برای مثال تنها در ایالت کنتاکی در آمریکا در سال ۲۰۱۵ بودجهای بالغ بر ۸۳۰ هزار دلار برای آموزش مسایل جنسی در مدارس دولتی این ایالت در نظر گرفته شده است. تربیت مربیانی که بتوانند دربارهی این موضوع با آگاهی و بدون حاشیه صحبت کنند یکی از نکاتی است که در کشورهای غربی به آن توجه خاص شده است.
دولت بریتانیا هم سال گذشته میلادی اعلام کرد آموزش مسایل جنسی در مدارس این کشور اجباری میشود و بودجهای مشخص با کادر علمی خبره برای این کار در نظر گرفته شده است. وزیر آموزش بریتانیا گفته است با این حال خانوادهها در صورت عدم تمایل میتوانند کودکان خود را از این کلاسها خارج کنند.
آموزش باید معطوف به مسایل روانی کودکان و نوجوانان، درگیریهای عاطفی آنها و شناخت صحیح از بدن خود صورت بگیرد.
تاثیرات کودک آزاری، چه بر سر بچه ها می آید؟
عوارض کودک آزاری در بزرگسالی، چیست؟عوارض کودک آزاری در بزرگسالی، چیست؟
آمار های وحشتناک از آزارهای جنسی کودکان / قربانیان غالبا دخترند
بیماری پدوفیلیا یا همان آزار جنسی در کودکان یک اختلال روانی بوده که فرد از لحاظ جنسی جذب کودکان میشود.
با توجه به اهمیت و نقش دوران کودکی در رشد و نمو طبیعی، روانی و اجتماعی فرد لازم است همه کسانی که به نحوی با کودکان سر و کار دارند با عوامل موثر در این مشکل عمده اجتماعی و حقوق کودک آشنا باشند و آموزش های موثر به افراد دخیل در تیم بهداشتی داده شود تا با تشخیص به موقع و دقیق، عوارض ناشی از این مشکل کاسته شود و تحقق این امر بدون همکاری نهادهای دولتی و مشارکت فعال افراد امکان پذیر نخواهد بود.
باید آموزش های لازم را برای دانش آموزان و کودکان با توجه به وضعیت آموزشی و براساس موضوعات اجتماعی، فرهنگی و ارزشی جامعه ما تطبیق داده و آگاهی لازم را به آن ها داده شود.
*فرزندان طلاق محبت را در بیرون از خانواده جستجو می کنند
غلامعلی نیکپور رئیس مرکز آموزش عالی سازمان بهزیستی، فنی و اجتماعی استان در گفت و گو با ایسنا، بابیان این که طلاق در جامعه باعث تک والدینی شدن فرزندان می شود تصریح کرد: زمانی که فرزندان سرپرست خود را از دست می دهند؛ دیگران به خود اجازه ورود به حریم آنها را می دهند.
وی بااشاره به این کودکان طلاق زمانی که محبت را در درون کانون خانواده نیابند به دنبال مسائل عاطفی در بیرون خانه جستجو می کنند و این امر سبب بروز وضعیت بلا تکلیفی برای فرزندان است، یادآور شد: بخشی از مسئله کودک آزاری به اختلالات شخصیتی و بخشی دیگر به مسائل جامعه شناختی افراد باز می گردد.
*آموزش مهم ترین راه کار برای حفظ حریم شخصی کودکان
دکترای روانشناسی با اشاره به این که نیاز به آموزش پیش از ازدواج برای کمتر شدن اختلافات خانواده برای ایجاد انسجام بیشتری ضروری است، بیان کرد: این آموزش ها باعث میشود تا کودکان با الگو و روش مطلوبی بزرگ میشوند؛ از دیگر کمکهای اساسی، آموزش کودکان از مدارس است تا کودکان مورد کودک آزاری قرار نگیرد. در مدارس کودکان باید بیاموزند که دیگران تا چه اندازه اجازه دارند در حریم خصوصی شان وارد شود به عنوان مثال یک معلم تا چه اندازه می تواند وارد حریم خصوصی دانش آموز شود.
نیکپور با بیان این که باید آموزش های لازم به دانش آموزان با توجه به وضعیت آموزشی و براساس موضوعات اجتماعی، فرهنگی و ارزشی جامعه داده شود گفت: مشکلات باید به صورت پایهای تا جایی که فرهنگ و تعالیم دینی ما اجازه می دهد حل شود.
وی با بیان اینکه آموزش خانوادهها میتواند از طریق توسعه مشاورهها صورت گیرد، خاطرنشان کرد:در عصر کنونی خانوادهها دیگر نمی توانند برای حل مشکلات خود به صورت سنتی عمل کنند؛ حضور در کلینیک های مشاوره می تواند مهم ترین راهکار برای چنین بحران هایی باشد.
رئیس مرکز آموزش عالی سازمان بهزیستی، فنی و اجتماعی مازندران با بیان این که ساختار خانوادگی گذشته به صورت گسترده بود و ساختار امروز خانواده ها به صورت هستهای شده، افزود: در گذشته کودکان در خانواده ها نگهداری می شدند و به صورت سنتی مشکلات حل می شد اما امروز خانواده ها به سمت هسته ای رفته یعنی خانواده ها دو نفره شدند و سرپرستی کودکان فقط توسط این دو نفر باید انجام شود که امکان پذیر نیست، بنابراین به مهدهای کودک فرستاده می شوند.
نیکپور بیان کرد:در عصر اطلاعات خانواده به همراه تمامی نهادهایی که به نوعی مرتبط در امر کودکان است باید با کمک هم مشکلات جامعه کودکان را حل و فصل نمایند.
دکترای روانشناسی با اشاره به این که می توانیم برای اجرای طرح و برنامه های مناسب از صدا و سیما، رسانه ها و فضاهای مناسب مجازی استفاده کرد و با محلی بومی کردن این طرح درجای جای کشور به اشتراک بگذاریم، اظهار کرد: با ایجاد همگرایی با بهزیستی، کمیته امداد، آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد، صدا و سیما و نهاد های اجتماعی طرح ها را به صورت جامع ارائه دهیم؛ اگر ارزیابی لازم از روند پیشرفت یا پسرفت یا راکد ماندن نداشته باشیم، نمی توان برنامه ای اثر گذار ارائه دهیم.
*کودک آزاری در جوامع امروزی رو به افزایش است
علی اکبر حسین زاده دکترای روانشناسی در گفتوگو با ایسنا، با تاکید بر این که کودک آزاری به عنوان مساله مهم اجتماعی در سراسر جهان شایع بوده و به نظر می رسد با توجه به جامعه امروزی رو به افزایش است، اظهار کرد: متاسفانه در کشورهای سنتی به دلیل فقدان آموزش های مدرن در مدارس و از جمله خانواده آزاری های جنسی عموما زیر پوستی تر از جوامعی است که آموزش ها را به صورت معمول در برنامه آموزشی خود دارند؛ در کشور ما با توجه به بافت سنتی و در حال توسعه بودن پدیده شایعی است که وجود دارد.
وی با اشاره به این که متاسفانه آمارهای ما در خصوص کودک آزاری گویا و منطبق با آمارهای جهانی نیست، افزود: کودک آزاری یعنی آسیب یا تهدید سلامت جسم و روان یا سلامت رفاه و بهداشت کودک، والدین یا افرادی که نسبت به کودک مسئول هستند؛ بد رفتاری و سوء استفاده های جسمی و روحی می تواند سلامت جسم و روان کودک را تحت تاثیر قرار دهد.
دکترای روانشناسی با بیان این که غلفت یا بد رفتاری هیجانی در کودک به برآورده نکردن احتیاجات غذایی، پوششی، مسکن و بهداشت و مراقبت هایی که والدین باید در اختیار کودک قرار دهند بر می گردد که لزوما همیشه آگاهانه نیست، یادآور شد: یکی از مهم ترین و خطرناک ترین نوع کودک آزاری آزارهای جنسی بوده که به صورت لمس دست یا به صورت عمل جنسی باشد که در آمارهای مختلف به دلیل تعاریف متعدد آزار جنسی کودکان متفاوت بیان شده است.
*200 مورد آزار جنسی در سال گذشته در مازندران
این استاد دانشگاه با بیان این که طبق آمار سال گذشته اورژانس بهزیستی استان 200 مورد آزار جنسی به صورت های مختلف اعلام شده است، گفت: در مازندران آمار مشخصی از این واقعه تلخ وجود ندارد بعلاوه برنامه ریزی دقیق و مطالعات کامل در این زمینه صورت نگرفته که این خلاء در این حوزه را نشان می دهد.
حسین زاده با بیان این که کودکانی که مورد آزار جنسی قرار می گیرند در سال های بعد شخصیت آن ها شکل گرفته و باید کسانی باشند که در جامعه نقش هایی فعال ایفا کنند تصریح کرد: متاسفانه آمارها در خصوص کودکانی که در معرض چنین اتفاق هایی قرار می گیرند، نشان از آن دارد که این افراد در بزرگسالی دچار اختلالات شخصیتی ضد اجتماع، بی هویت و تحت فشار های عصبی مانند اضطراب و افسردگی قرار می گیرند.
وی افزود: هر چه سن کودک کمتر باشد آسیب های وارده بیشتر خواهد بود و اگر سن متجاوز بیشتر از کودک باشد، تعداد دفعات آزار جنسی به کودک به مراتب بیشتر دیگر کودک به این موضوع عادت کرده و اجاه خواهد داد افراد مختلفی بیشتری به حریم خصوصی او تجاوز کنند.
*به کودکانمان مهارت “نه” گفتن بیاموزیم
این دکترای روانشناسی با اشاره به این که باید چگونگی رفتار با کودک به خانواده ها آموزش داده شود تابدانند با کودک خود چگونه رفتار کنند یادآور شد: مواردی وجود دارد که باید توسط والدین به کودک آموزش داده شود مانند این که کودک باید یاد بگیرد به تنهایی وارد جایی شلوغ نشود، با افراد ناآشنا صحبت نکند.
راون شناس در ادامه تصریح کرد: کودک باید یاد یگیرد که حریم خصوصی دارد؛ با کودکانی که بیشتر از سن خودش را دارند، ارتباط نداشته باشد؛ کودک باید آموزش ببیند که بدنش متعلق به او بوده و حریم های خصوصی را فرد دیگر نمی تواند ببیند یا لمس کنند.
حسین زاده بیان کرد: مهارت “نه “گفتن از جمله آموزش های مهم دیگری است که از کودکی باید به فرزند خود یاد بدهیم؛ کودک باید یاد بگیرد که اگر فردی رفتاری نامناسب با او داشته باید حتما به خانواده خود اطلاع دهد؛ مسائل خصوصی را باید از راز نگهداری جدا و تمامی بد رفتاری ها را عنوان کند.
*آزار جنسی به کودکان یک اختلال روانی است
ربابه مهدی پور دکترای مشاوره خانواده در گفت و گو با ایسنا بابیان این که بیمار پدوفیلیا یا همان آزار جنسی درکودکان یک اختلال روانی بوده که فرد از لحاظ جنسی جذب کودکان می شود، اظهار کرد: این گونه جذب شدن از نگاه آزار جنسی آن هم به کودکان غیر طبیعی بوده که مرد با رفتار مکرر شدید جنسی و نزدیک شدن به کودکان بدون رضایت آن ها تجاوز کرده و کودکان را عذاب می دهد.
وی افزود: قربانیان این افراد غالبا با دختران بوده که به آن ها تجاوز می کنند؛ این افراد فاقد مهارت های اجتماعی، مضطرب، با اعتماد به نفس پایین، پرخاشگر و جاه طلب هستند که از این طریق میخواهند نیاز های جاه طلبی خود را ارضا کنند.
دکترای مشاوره خانواده با اشاره به این که آمار دقیقی از آزارهای جنسی در سطح کشور در دسترس نیست و مازندران هم از این قاعده مستثنی نبوده است، گفت: عوامل ژنتیکی، هورمونی، فرهنگی و اجتماعی در ایجاد این اختلال نقش داشته و تغییر تحریکات جنسی در آن دخیل است.
مهدی پور یادآور شد: استفاده از تکنیک های رویکرد شناختی و رفتاری می تواند باعث کنترل رفتار جنسی این افراد شود؛ برای کنترل شدت این اختلالات از دارو استفاده کرده و سعی می شود در کنار آن داروهای ضد افسردگی و اضطراب نیز برای تغییر سطح انتقال دهنده عصبی به کار گیریم.
وی بیان کرد: در صورت مشاهده و بروز شدیدترین حالت ممکن از شیوه ختنه کردن و یا با اختگی شیمیایی از تولید تستسترون در بدن فرد جلوگیری می کنیم.
به گزارش ایسنا، واقعیت این است که والدین هرقدر مراقب باشند، نمیتوانند همیشه فرزندانشان را در برابر همه خطراتی که ممکن است در محیط وجود داشته باشد، محافظت کنند، البته تا زمانی که کودک زیر 5 سال است، نیاز به مراقبت شدید دارد اما از آن به بعد، والدینی در مراقبت از فرزندانشان موفقترند که کودکانشان را آگاه و بخشی از این مراقبت را به خود کودک واگذار کرده باشند؛ آن بخش از مراقبت که به کودک واگذار میشود، درواقع، شناسایی زنگ خطرهاست، همین که کودک نشانهها را بشناسد، احتمال در معرض خطر قرار گرفتن کاهش پیدا میکند، پس آموزش به کودکانمان را جدی بگیریم.
منبع: ایسنا
خشونت مکرر و تنبیه فیزیکی کودکان اوتیستیک در ایران
دست به دست شدن فیلمی کوتاه از تنبیه فیزیکی کودکان اوتیستیک در شبکههای اجتماعی، واکنش مسئولان سازمان بهزیستی را در پی داشت. این فیلم ۳۹ ثانیهای دستکم سه مورد آزار بدنی کودکان از سوی مربیان را نشان میدهد. فیلم که در تلویزیون مداربسته مرکزی در رشت به نام “سرای مهربانی” ضبط شده، در روزهای پایانی فروردین ۹۷ در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شد و بحثی پیرامون برخورد با توانخواهان در مراکز مخصوص را دامن زد.
حسین نحوینژاد، معاون سازمان بهزیستی ایران میگوید، این ماجرا در خرداد سال ۹۶ روی داده و با عاملان تنبیه بدنی کودکان نیز برخورد شده است. او رسانهای شدن این گونه حوادث را نیز باعث تشویش اذهان عمومی دانست.
خبرگزاری ایرنا به نقل از نحوینژاد نوشت، مسئول مرکز توبیخ کتبی شده و دو نفر از مراقبان خاطی نیز اخراج شدهاند. در فیلم دیده میشود که کارکنان خاطی زن هستند و با خط کش و چیزی شبیه ترکه به سر و بالاتنه بچهها میکوبند.
فیلم مربوطه را ظاهرا خانوادههای کودکان اوتیستیک، به امید کمک به وضعیت فرزندانشان پخش کردهاند اما معاون سازمان بهزیستی عنوان کرده که هدف رسانههای بیگانه از پخش این گونه فیلمها، خدشهدار کردن خدمات جمهوری اسلامی به معلولان است. حسین نحوینژاد گفته که علت عدم انتشار این اقدامات در زمان وقوع، “جلوگیری از سوءاستفادههای احتمالی و تشویش اذهان عمومی” است.
“سرای مهربانی” در تیر ۱۳۹۵به عنوان اولین مرکز موقت مراقبت از کودکان اوتیستیک زیر ۱۴ سال در ایران افتتاح شد. مدیرکل بهزیستی استان گیلان در زمان افتتاح این مرکز گفته بود که محیطی مناسب با کلاسهای آموزشی، حسی و بازی درمانی برای کودکان اوتیستیک در نظر گرفته شده است. او اعلام کرد که ظرفیت پذیرش مرکز ۲۰ نفر و تعداد کارکنان ۱۴ نفر است.
یک فعال حقوق توانخواهان به کمپین حقوق بشر ایران گفته است: «اگر صحبت ایشان مبنی بر این که فیلم مربوط به اتفاق سال گذشته است درست باشد آن وقت این سوال مطرح میشود که چرا خبر برخورد با متخلفین در همان زمان منتشر نشد تا هم مردم به خدمات ارزشمند سازمان بهزیستی افتخار کنند و با امنیت بیشتر عزیزان خود را به این موسسات بسپارند و هم سایر متخلفان احتمالی متنبه شوند و بدانند که سازمان بهزیستی در برخورد با آنها جدی است؟»
خشونت مکرر
سوءرفتار با کودکان توانخواه در ایران قبلا هم خبرساز بوده است. در پاییز ۹۴ والدین معلولانی که در آسایشگاهی در ولدآباد کرج نگاهداری میشدند، از آزار جسمی بچهها و بستن آنها با طناب و زنجیر به تخت و انداختن سگ به جان شان پرده برداشتند. این مرکز پس از تایید ماوقع به حکم دادستان کرج پلمب شد.
در خرداد ۹۶ نیز خانوادههای کودکان اوتیستیک از شکستگی استخوان ران، خونریزی گلو و آثار ضرب و جرح نزد سه مددجوی یک موسسه توانبخشی در مشهد خبر دادند. شکایت این خانوادهها به دادسرای مشهد رفت اما نتیجه رسیدگی به پرونده در جایی منتشر نشد.
اوتیسم چیست؟
اوتیسم اختلال پیچیده و چند وجهی رشد و شکلگیری سیستم عصبیاست. اختلالی که پردازش اطلاعات و ادراک را مختل میکند و بر شکلگیری تعامل اجتماعی، ارتباطگیری و مجموعه رفتارهای انسانی اثر میگذارد.
علایم “اوتیسم دوران آغازین کودکی” که تا پیش از سهسالگی آشکار میشوند، در سه عرصه مناسبات اجتماعی با اطرافیان، برقراری ارتباط و تکرار رفتارهای کلیشهای قابل مشاهدهاند.
طبق تحقیقاتی که در کشورهای اروپایی، کانادا و ایالات متحده آمریکا دستهبندی شدهاند، شیوع اختلال اوتیسم در تمامی طیفهای آن ۶ تا ۷ مورد در هر ۱۰۰۰ نفر است.
اوتیسم در ایران
آماری رسمی از شمار افراد اوتیستیک در ایران وجود ندارد و برآوردها متناقض و اثباتنشدهاند. برخی منابع از یک مبتلا در میان ۱۵۰ کودک خبر میدهند. مدیرعامل انجمن اوتیسم ایران این رقم را بین ۳۰ تا ۴۰هزار نفر میداند و معاون توانبخشی سازمان بهزیستی، رقم ۶هزار نفر را اعلام میکند.
صالح غفاری، مدیرعامل انجمن اوتیسم ایران در یک همایش علمی در بهمن ۹۶ گفت تنها حدود ۱۰هزار مبتلا به اوتیسم در کشور شناسایی شدهاند و انجمن اوتیسم ۵هزار نفر را پذیرش کرده است. در اسفند ۹۵ اما معاون توانبخشی سازمان بهزیستی تعداد کودکان اوتیستیک ایران را شش هزار نفر خوانده و مراجعه به مراکز مربوطه را ۷۰۰ مورد اعلام کرده بود.
مدیرعامل انجمن اوتیسم ایران گفته است که افراد اوتیستیک باید حداقل هفتهای ۲۴ ساعت خدمات درمانی مانند کاردرمانی، گفتاردرمانی و رفتاردرمانی داشته باشند که این خدمات ماهانه حداقل ۲/۵میلیون تومان هزینه دارد.این در حالی است که علیرضا سلیمی، نماینده محلات و دلیجان در مجلس، به تازگی برخی مراکز نگهداری معلولان کشور را مانند “زندان و کمپ اسرا” توصیف کرده و از تعویق شش ماهه در پرداخت یارانه توانخواهان ذهنی خبر داده است.
بررسیها نشان میدهد در سال ۲۴۰ هزار دختر در هند به دلیل تبعیض جنسیتی فوت میکنند.
کارشناسان همچنین اظهار داشتند: این آمار، مواردی را که به دلیل جنسیت مونث سقط میشوند شامل نمیشود. تبعیضهای جنسیتی در این کشور ممکن است مرگ نوزادان دختری که متولد شدهاند را تسریع کند.
برابری جنسیتی تنها به حق تحصیل، اشتغال و فعالیت و مشارکت سیاسی محدود نمیشود بلکه حتی فاکتورهایی چون مراقبت، واکسیناسیون و تغذیه دختران را نیز شامل میشود.
برای انجام این مطالعه محققان فرانسوی از اطلاعات جمعیتی ۴۶ کشور استفاده کردند.
به گزارش روزنامه گاردین، در میان یافتههای این مطالعه آشکار شد که حدود ۲۲ درصد مجموع مرگ و میر دختران زیر پنج سال در هند به دلیل تبعیض جنسیتی است و این مشکل در شمال هند عمیقتر است.