چه کسانی پان فارسیست هستند؟
ادعای عده ای تمامیت خواه و برتری طلب، مبنی بر تجزیه طلب و پان تركیست نامیدن تركان آذربایجان كه با فعالیت مدنی خود خواستار برخورداری از حقوقی همچون حقوق همكشوری های فارس زبان هستند ، ادعایی نابخردانه و ناشی از تفكرات پان فارسیستی و شوونیستی و بی اعتقادی آنان بر ابتدایی ترین حقوق انسانی تركها و ملل و اقوام غیر فارس دیگر در ایران است!
از دلایل ناسیونالیستهای افراطی و شوونیست ها جهت تجریه طلب و پان ترکیست نامیدن فعالین مدنی آذربایجان ، علاقه این فعالین به یادگیری خواندن و نوشتن به زبان مادری یعنی ترکی آذربایجانی و بیزاری آنها از جوکهای تحقیر آمیزی که در مورد ترکان و اقوام دیگر ایرانی گفته می شود .
داشتن اشتیاق به آشنایی و مطالعه آثار ادبی کلاسیک قرون گذشته و معاصر به زبان ترکی ، فعالیت آنان در دانشگاههای کشور برای اجرای برنامه های ادبی ، فرهنگی هنری به زبان ترکی و اجرای موسیقی آذربایجانی ، احساس تبعیض آنها به علت عدم سرمایه گذاری کلان و ملی در استانها و مناطق آذربایجان تاریخی شبیه آنچه در شهرهای اصفهان و کرمان و دیگر مناطق مرکزی و فارس نشین صورت می گیرد، می باشد.
اتهام پان ترکیست و تجزیه طلب بودن فعالین مدنی آذربایجان توسط شوونیست ها بخاطر مسائلی که توضیح داده شد در شرایطی صورت می گیرد که همه امکانات کشور ایران که کثیرالمله بودن و تنوع زبانی آن یکی از خصوصیات بارز آن است .
هر کدام از ملل و اقوام کشور به اندازه کثرت جمعیتشان حق برخورداری از همه امکانات کشور در آموزش و تحصیل به زبان خود تا توسعه آن و استفاده از بقیه امکانات را در حوزه های مختلف دارند تنها در اختیار زبان و فرهنگ فارسی است و آنچیزی که فعالین مدنی آذربایجان آرزوی جامه عمل پوشیدن فقط قسمتی اندک از آن را دارند همکشوریهای فارس زبان ۹۰ سال است که همه آن امکانات را یکجا در اختیار دارند.
ترکان، فارسهای افراطی را که می گویند:
غیر از زبان فارسی، زبان هیچ ملتی در کشور نباید تدریس و تحصیل شود ، همه رادیو تلویزیون و مطبوعات کشور فقط و باید به زبان فارسی و در خدمت زبان فارسی باشد، تمام بودجه کشور که برای توسعه زبان و فرهنگ در کشور به تصویب می رسد فقط و باید در اختیار زبان فارسی باشد.
همه باید بر کوروش و داریوش افتخار کنند ولی بر پادشاهان غزنوی، سلجوقی، خوارزمشاهی و بر بقیه سلاطین ترک حاکم بر ایران، چه برخوب و چه بر بدشان باید نفرت ورزید و آنها و ملت ترک را وحشی و بیگانه نامید و با تحقیر و تحریف زبان و فرهنگ غنی ترکی و آذری نامیدن ترکان آذربایجان آنها را در دیگ یکسان سازی فارسی حل کرد .
در کلّ، فارسهایی را که خودشان را برتر و بالاتر و تافته جدابافته تر از ملل و اقوام غیر فارس ایران دانسته و حتی درصد اندکی از حقوق مادی و معنوی را که بر خود و بر زبان و فرهنگ خود لازم و واجب می دانند بر غیر فارس زبانان کشور قائل نیستند را شوونیست و پان فارسیست می دانند؛ همین!
آنها فراموش کرده اند نه تنها در هرکدام از کشورهای جهان اولی و پیشرفته ای چون کانادا، بلژیک، سوئیس دو و سه زبان رسمیت دارند، حتی در کشورهای جهان سومی و همسایه دیوار به دیوار ایران چون افغانستان و عراق هم این معضل حل شده و در افغانستان دو زبان دری (فارسی) و پشتو، و در عراق زبانهای عربی و کردی رسمی و سرتاسری هستند؛
در این کشورها علاوه بر دو زبان رسمی و سراسری که متکلمین آنها جمعیت بیشتری نسبت به بقیه زبانها دارند و این زبانها در کلیه رسانه ها و مطبوعات کشور به کار گرفته شده و در همه مقاطع تحصیلی ابتدایی تا عالی تدریس می شوند، بقیه زبانهای کم جمعیت نیز در مناطق و استانهای خود تا مقطع خاصی در مدارس تدریس می گردند.
نژادپرستی را متوقف کنیم!
نژاد پرستی در جامعه ایران، امری فراگیر نیست ولی رگه هایی از آن در ایران نیز وجود دارد که البته گاه بسیار هم جدی است.
خودبرتر بینی و تحقیر دیگران که گاه با تمسخر و توهین همراه است و نیز نسبت دادن صفاتی به کلیت یک قوم و قبیله و نژاد، جلوه هایی از نژاد پرستی هستند. این مسأله هم در قبال برخی هموطنان وجود دارد و هم در قبال ملت های دیگری از مردم افغانستان گرفته تا مردم کشورهای عربی.
گاه برخی اتفاقات نیز مزید بر علت می شوند تا خشم از یک واقعه خاص، ابعاد نژاد پرستانه پیدا کند.
مانند زمانی که یک شهروند افغانستانی در ایران مرتکب جرمی می شود و بناگاه همه افغان ها مشمول نگاه های نژادپرستانه می شوند یا وقتی دو مأمور سعودی به دو نوجوان ایرانی تعرض می کنند، همه مردمان عرب، با عبارات کینه توزانه نواخته می شوند ، غافل از این که اگر بنا به تعمیم باشد، مگر خود ایرانی ها مرتکب جرم و جنایت و تجاوز نمی شوند؟
آیا وقتی یک ایرانی در سیدنی استرالیا گروگانگیری کرد و باعث مرگ دو استرالیایی و ترس و وحشت مردم این کشور شد استرالیایی ها، مردم ایران و ایرانی ها را شماتت کردند؟
مگر می توان و اساساً مگر عاقلانه و منصفانه است که خلاف یک ایرانی را به همه ملت ایران نسبت داد؟!
البته اشاره به این نکته نیز مهم است که جامعه ایرانی در حال رشد و بلوغ است. یکی از نشانه های تشخیص این رشد و بلوغ، بررسی میزان حساسیت جامعه نسبت به مسائلی چون حقوق بشر، محیط زیست، نژادپرستی و … است که خوشبختانه توجه به این موارد در ایران به صورت نسبی رو به رشد است.
همزمان باید توجه کرد که نژادپرستی هیچ گاه به صفر نخواهد رسید بلکه کم و زیاد می شود. لذا باید در “مسیر” ریشه کنی نژادپرستی حرکت کنیم تا وجود آن را به “حداقل” برسانیم.
شکی نیست در صورتی که در این زمینه اقدام فوری و جدی انجام ندهیم با توجه به تنوع نژادی، زبانی، مذهبی و دینی در ایران، این پدیده امکان رشد و تهدید ما را به صورت جدی خواهد داشت.
اما برای پایان بخشیدن به نژادپرستی چه باید کرد؟
یک) استفاده از تجربیات دیگران
نژادپرستی یکی از معضلاتی است که کمابیش در بسیاری از کشورهای جهان از توسعه یافته تا کم توسعه وجود دارد. اغلب کشورها نیز به صورت قوی و ضعیف در حال اجرای برنامه هایی برای مقابله با این پدیده اجتماعی هستند.
هر چه کشوری توسعه یافته تر و پیشرفته تر باشد نسبت به نژادپرستی هم حساس تر و برای مقابله با آن برنامه های جدی تر و بیشتری تدارک می بیند. نگاهی به کشورهای اروپایی غربی و آمریکای شمالی موید این حرف است.
برای مقابله با نژادپرستی یکی از بهترین شیوه ها استفاده از تجربیات کشورهای موفق در این زمینه است.
دو) گسترش فرهنگ گفت و گو
گسترش فرهنگ گفت و گو میان بخش های مختلف جامعه یکی از بهترین راه ها برای مقابله با نژادپرستی و حرکت در مسیر محو آن است. دولت باید از طریق اجرای برنامه های مستقیم و غیرمستقیم، فرهنگ گفتگو در جامعه را تقویت کند و آن را تشویق و گسترش دهد. ایجاد زنگ گفتگو در برنامه های درسی مدارس یکی از بهترین اقدامات ممکن در این زمینه است.
علاوه بر این باید در کتاب های درسی، مطالبی درباره تنوع نژادی، مذهبی، زبانی، دینی و فرهنگی مردم ایران، منطقه و جهان گنجانده شود تا دانش آموزان از پایه های نخستین درسی این موضوع را درک کنند و یاد بگیرند که همه مردم ایران کپی خود آنها نیستند و به تبع آن گوناگونی را به رسمیت بشناسند و امری عادی بدانند. باید آموزش داده شود که زبان و نژاد و فرهنگ برتر نداریم بلکه هر زبان و نژاد و فرهنگی همانند گلی، بویی خاص خود دارد و زیبایی ایران به وجود این گلستان است.
یکی از اقدامات مثبت و بسیار تاثیرگذار دهه اخیر برگزاری نمایشگاه ها و جشنوراه های فرهنگی معرفی اقوام، زبان ها ، ادیان و مذاهب مختلف در تهران و دیگر شهرستان هاست.
چنین برنامه هایی باید گسترش یابند و تقویت شوند.
ایجاد موزه های مردم شناسی نیز از دیگر اقداماتی است که می تواند سطح اطلاعات و معلومات مردم عادی و نخبگان را درباره تنوع نژادی، مذهبی، زبانی، فرهنگی و دینی بالا ببرد.
مردم ایران باید از فرهنگ متفاوت هموطنان خود آگاه شوند. این آگاهی خود به خود احترام به فرهنگ های یکدیگر و تفاوت ها را به دنبال خواهد داشت.
سه) نقش آفرینی دولت و سازمان های مردم نهاد
مسؤولیت رسمی مقابله با نژادپرستی به یک مجموعه دولتی سپرده شود و از این مجموعه دولتی خواسته شود اولا برنامه هایی را در راستای رفع نژادپرستی پیشنهاد دهد و اجرای آنها را به صورت مستقیم برعهده بگیرد
. همزمان برنامه هایی را به سایر دستگاه ها برای اجرا پیشنهاد دهد و اجرای آنها را پیگیری کند. ثانیا به صورت سالانه گزارش یا گزارش هایی را درباره حجم نژادپرستی و مبارزه با آن منتشر کند.
از سوی دیگر از سازمان های مردم نهاد (سمن) نیز در راستای فعالیت های آنها در زمینه مقابله با نژادپرستی حمایت شود.
چهار) افزایش ارتباطات
افزایش ارتباطات فیزیکی (جاده، فرودگاه، بندر و … ) و مجازی (تلفن، اینترنت و …) باعث افزایش شناخت انسان ها از یکدیگر و در نتیجه کاهش نژادپرستی می شود. این ارتباطات نه تنها در سطح داخلی بلکه با طرف های خارجی نیز همین نتیجه را دارد.
برای مقابله با پدیده نژادپرستی باید کشور را از انزوا، دور و به حداکثر تعامل با جهان خارج نزدیک کنیم.
کشورهایی که بیشترین تعاملات بین المللی را دارند، کمتر با پدیده نژاد پرستی مواجهند ، هر چند که در این جوامع نیز نژاد پرستی، وجود دارد. گسترش رسانه های آزاد و غیردولتی نیز به افزایش تولید محتوا درباره فرهنگ های مختلف منجر می شود و در نتیجه انسان ها با یکدیگر بیشتر آشنا می شوند.
البته در این زمینه باید توجه داشت که باید از تحمیل یک فرهنگ خاص بر دارندگان فرهنگ متفاوت دوری کرد.
پنج) تلاش در مسیر رفع تبعیض
یکی از مهمترین دلایل شکل گیری نژادپرستی دو طرفه، تبعض است. این تبعیض می تواند به صورت آگاهانه یا غیرآگاهانه به وجود بیاید. توسعه اقتصادی بدون بررسی های فرهنگی و توجه به شرایط فرهنگی یکی از عوامل به وجود آمدن غیرآگاهانه تبعیض است.
دولت و مردم باید برای رفع تبعیض ها به ویژه در مناطق دور از مرکز و کم برخوردارتر و کم توسعه تلاش کنند.
قانون اساسی ایران بر حق آموزش زبان مادری در مدارس تاکید دارد. حسن روحانی در وعده های انتخاباتی اش اجرای این اصل قانون اساسی را مطرح کرد که در صورت تحقق، می تواند برخی حس تبعیض ها را در این زمینه هم بزداید.
اجرای این اصل باعث می شود همه کودکان ایرانی به صورت عادلانه و برابر در خط شروع یادگیری و پیشرفت قرار بگیرند
رشد نامتوازن مناطق مختلف کشور، هر چند ریشه در سوء مدیریت ها یا کمبود منابع دارد ولی می تواند برخی سوء تفاهمات منتهی به حس تبعیض را سبب شود. بنابراین، توسعه فراگیر و متوازن نیز اقدامی زیربنایی برای نفی نژاد پرستی و توسعه اتحاد ملی است.
نژادپرستی علیه آفریقائیتباران ایران
سعید شنبهزاده (پور آفریقا)
دختران سیاه پوست همیشه هراس این رو داشتند که نکنه بخاطر رنگ پوستشون خواستگار براشون نیاد.
در دختران فامیل همیشه بحث داغ بود سر اینکه چه ماده سفید کننده ای اومده یا مثلا میگفتند ماست بمالید صورت سفید تر میشه پوست و فاجعه زمانی بود که برای زیبایی زنان فامیل موهاشون رو بلوند میکردن و پودری به صورت میزدن سفید رنگ و میشدن مثل روح سرگردان.
پسران سیاه پوست بخاطر اینکه بچه هاشون سیاه نشه همیشه بدنبال ازدواج با دختر سفید پوست بودند و هنگام خواستگاری در شهرهای جنوبی سیاه بودن یک ضعف بود و هست ، در شهرهای بالاسون حساسیت کمتر بود و سیاه با نمک قلمداد میشد اما باز هم عادی نبود و الیته علتش این بود که کمتر سیاه دیده بودن، شوخیهای بی مزه درباره رنگ پوست نه تنها باعث خنده مو نمیشد حرصم هم در میاورد. اما بیشتر افراد فامیل تن در میدادند و مردان و زنان سیاه یه جورابی پذیرفته بودن که خوب رنگ سیاه خوب نیست و حتما مشکلی هست.
یه روز از یکی از همبازیهای سیاه پوستم که فوتبالیست خوبی هم بود پرسیدم دلت میخواد با سیاه ازدواج کنی یا سفید؟ گفت هر چی خودمون خارکور شدیم بس هست و هرگز با دختر سیاه ازدواج نمیکنم که بچه ام سیاه بشه.
در جنوب ایران حساسیت نسبت به رنگ بیشتر هست و سیاه بودن امتیاز که نیست هیچ یک ضعف محسوب میشد و میشه. بیشتر سیاه هان این موضوع رو پذیرفتن و عکس العملی نشون نمیدن و باور کردن که سیاه بودن زیاد هم خوب نیست، بیشتر این فشارها به کودکان و دختران سیاه وارد میشه.
بچه ها قدرت تجزیه و تحلیل ندارند و در ایران بر عکس آنچه فکر میکنید براحتی به رنگ پوست شما توهین میشه خصوصا به کودکان در کوچه و بازار براحتی به شما توهین میکنند و رنگ پوست سیاه مورد تمسخر قرار میگیرد و چونکه این تمسخر برای شخص توهین کننده جنبه طنز و بازی و شوخی دارد این تصور رو میکنه که این نژاد پرستی نیست و شوخی هست.
از اونجایی که بچه فضولی بودم شاید کله بیشتر از ده تا بچه رو بخاطر تمسخر کردن رنگ پوستم شکوندم، در دوران نواجوانی و جوانی بارها در شهرم یا در تهران و شیراز و دوران سربازی سر این موضوع درگیر شدم، سربازی در ارومیه بودم و سربازان آذری زبان بجای اسم و فامیلم براحتی رنگ پوستم رو بجای اسمم صدا میزدن و چند بار بخاطر درگیری فیزیکی بازداشت شدم و دندون یک سرباز رو با کله شکوندم. مو رو صدا میزدن قره اغلو.
۶ سالم بود که فیلمی در سینما اکران شده بود به نام کاکاسیاه از فیلم فارسیهای اون زمان که بیک ایمانوردی با یه پسر بچه سیاه پوست بازی میکرد و هر توهینی و مسخره به رنگ پوست پسر بچه میشد در فیلم، چند مدت افسردگی گرفته بودم بخاطر اینکه هر جا میرفتم میگفتن بهم کاکاسیاه و میگفتن تو مثل علی سیاه فیلم کاکاسیاه هستی.
باشو کودک عرب خوزستانی که بجای یک کودک سیاه در فیلم بیضایی قالب کرده و همه فکر میکنند سیاه پوست هست گفت ایران وطن ماست و ظلم رو پذیرفت و مظلوم فریاد زد و داشت دیوانه میشد . امروز مو باشو نیستم و هیچگاه در ایران خودم غریبه حساب نکردم و نخواهم کرد، ایران وطن مو هست و دهن افرادی که سیاه بازی و حاجی فیروز راه میندازند واز تاثیرش روی زندگی کودکان سیاه و دختران سیاه ایرانی بیخبر هستند ، خورد خواهم کرد. درست مثل همون سربازی که با کله دندونش خورد کردم ، امروز در برابر هر توهین و هر ظلم نژادی می ایستم.
اگر شهامت دارید و اهل منطق و هنر و فلسفه هستید و تحقیق کردن، جامعه شناس و محقیقن لطفا درباره تاثیر نمایشهای سیاه بازی و حاجی فیروز روی زندگی کودکان سیاه پوست ایرانی تحقیق کنید و نتیجه تحقیقات رو منتشر کنید.
نویسنده: جناب سعید شنبهزاده
نفرتپراکنی شهروندان ایرانی علیه کشورهای همسایه
دکتر مصطفی اقلیما، جامعهشناس ایرانی: نفرتپراکنی بین شهروندان این کشور در سالهای اخیر افزایش یافته و به کشورهای اطراف کشیده شده که این روند بسیار نگران کننده است.
به موازات سیاهنمایی گسترده رسانههای ایران علیه دو کشور همسایه، ترکیه و جمهوری آذربایجان، نفرتپراکنی شهروندان این کشور نیز بعد وسیعتری یافته است، به گونهای که جامعهشناسان ایرانی نسبت به این مساله شدیدا ابراز نگرانی میکنند.
هرچند افراد نفرتپراکن از رفتار خود دفاع کرده و آن را در راستای «احساسات ناسیونالیستی» تعبیر میکنند، اما کارشناسان حوزه اجتماعی این حجم از نفرتپراکنی علیه قومیتها در داخل و همسایهها را «خطرناک» و «نگران کننده» ارزیابی کرده و نسبت به پیامدهای آن هشدار میدهند.
ضمن اینکه در این رابطه،
نکته قابل تامل این است که نفرتپراکنیها نه علیه کشور اشغالگر که دهها سال است شهرها و اراضی کشوری دیگر را به زور به اشغال خود درآورده، بلکه علیه کشور محق و مظلوم که ضمن دفاع مشروع به آزادسازی اراضی خود میپردازد، صورت میگیرد.
موضوعی که تعجب کارشناسان حوزه اجتماعی را برانگیخته و آن را مصداقی نادر میخوانند، چرا که همواره این اشغالگران و غاصبان هستند که تنفر و خشم مردم را بر میانگیزند، اما در اتفاق اخیر در ایران نفرتپراکنی علیه کشوری که بهحق بوده و صرفا در اقدامی مشروع به آزادسازی اراضی اشغالی خود که قطعنامههای سازمان ملل هم بر اشغال آنها صحه میگذارند، صورت میگیرد.
اقلیما در ادامه در تشریح یکی از علل مهم سیاستهایی که نفرتپراکنی در ایران را دامن زد، گفت: «علت اینکه مردم ایران نفرتپراکن شدند این است که میبینند زلزله آمده، خانههایشان خراب شده و پول ندارند بسازند اما حکومت در لبنان و سوریه خانه میسازد. در عراق جادهسازی میکند، در حالیکه در همین خوزستان جاده نداریم
بله این خوب است که ما وقتی پول داریم به کشورهای دیگر هم کمک کنیم. اما وقتی در کشور خودمان زلزله آمده و مردم بی سرپناه ماندهاند و هیچ کاری برای مردم انجام نمیدهند و از آن طرف میبینند حکومت چقدر خانه برای لبنان ساخته و یا اصلا در همین تهران، پایتخت کشور اگر بیماران پول ندهند آنها را از بیمارستان ترخیص نمیکنند، اما حکومت کشور در کربلا بیمارستان میسازد و افراد رایگان درمان میشوند و اینجا مردم اینهمه بدبختی میشوند، این مساله تنفر ملت را بر میانگیزاند و متاسفانه نسبت به بقیه نیز تسری پیدا میکند».
منبع: خبرگزاری اناتولی
لینک خبر
نژادپرستی آشکار و پنهان در ایران!
نژادپرستی در ایران به دو شکل آشکار و پنهان نمود می یابد. شکل آشکارش را در آثار مکتوب و در رسانه های فارسی زبان می خوانیم و می شنویم. نمود آن را هم اکنون در اغلب کتاب ها، تلویزیون ها، روزنامه ها، سایت ها و سایر رسانه های گروهی در داخل و خارج می بینیم. نژادپرستی پنهان، به آنگونه تفکر یا رفتار نژادپرستانه می گوییم که شخص بدون اینکه خود بداند مرتکب فکر یا کنش نژادپرستانه می شود و این ناشی از رسوبات ذهنی است که گاه در ناخودآگاه شخص جای می گیرند. علی رغم اینکه حتا این شخص ممکن است ظاهرا مخالف نژادپرستی باشد.
من در تجربه شخصی ام جنبه عرب ستیزی و ترک ستیزی این رفتار راسیستی را – هم به شکل آشکار و هم به شکل پنهانش – نزد بسیاری از روشنفکران ملیت غالب دیده ام. اینان فکر می کنند وقتی در سخنی یا مقاله ای به عرب ها دشنام می دهند یا تحقیرشان می کنند یا علیه ترک ها جوک می گویند، یک کار عادی انجام می دهند. البته شماری از آنان بر اثر سخنان یا آثار ضد نژادگرایی، دچار نوعی “آشنا زدایی” می شوند یا در واقع تلنگری به آنان زده می شود.
مساله به این محدود نمی شود و گفتمان فاشیستی عرب ستیز، ترک ستیز و دگرستیز که توسط آقاخان کرمانی ها، آخوندزاده ها، رضاخان ها، محمود افشارها، هدایت ها، پور داوودها، زرین کوب ها و دیگر همفکرانشان پایه ریزی شد طی صد و پنجاه سال گذشته در میان نویسندگان و شاعران و سیاستمداران نسل های بعد جذب شد و به تدریج شکل توده ای به خود گرفت.
ما این را به ویژه در میان لایه های طبقه متوسط جامعه فارس زبان برجسته تر می بینیم. و این سخن درستی است که می گویند عرب ستیزی در میان روشنفکران ایرانی یا ناشی از اسلام ستیزی روشنفکران سکولار یا برخاسته از سنی ستیزی روشنفکران مذهبی است. عرب ستیزی در برخی از شهرها و میان برخی از لایه های اجتماعی شدیدتر است. اصولا این پدیده نژادپرستانه در استان ها و شهرهای غیر فارس یا وجود ندارد یا بسیار اندک است اما من این پدیده را در شهر تهران و همدان شدیدتر یافتم. پس از آن شهرهای اصفهان و کرمان قرار می گیرند. اما همه اینها در یک سو و عرب ستیزی در میان لایه هایی از اقلیت غیر عرب مقیم شهرهای اهواز و عبادان و معشور (ماهشهر) و دیگر شهرهای استان در سوی دیگر است.
راسیسم در این جا شکلی ملموس و رو در رو دارد. یعنی بومیان عرب در اتوبوس و مدرسه و اداره و تاکسی و هتل و بیمارستان و در شرکت نفت و دادگاه و زندان و در هرجای دیگری که با غیر عرب ها تماس دارند معمولا با آنان اصطکاک پیدا می کنند. و این ناشی از رفتار برتری جویانه و تحقیرآمیز اقلیت غیر عرب با عرب های بومی است که به هر حال حافظه تاریخی شان هنوز حاکمیت مستقل برخی از حاکمان آل مشعشع و شیخ سلمان کعبی و حاکمیت کاملا خود مختار شیخ خزعل را فراموش نکرده است.
حاکمان ایران با تدریس و ترویج زبان و ادبیات و تاریخ ملت غالب، خلق عرب را از زبان و فرهنگ اش محروم کرده اند و این خلق را از گذشته و از تاریخ ادبیاتش قطع کرده اند. چیزی که این تراژدی را غیرقابل تحمل تر می سازد غارت ثروت نفتی و غیر نفتی اقلیم عربستان و تحمیل ادبیاتی سرشار از خود برتربینی و نفرت از قوم عرب است. در دوران شاه برای عرب زدایی از این اقلیم اساسا عرب نشین، شهرک های فارس نشین چون یزد نو و اصفهان نو را می ساختند و اکنون اسلامگرایان آریایی پرست شهرک های شیرین شهر و رامین شهر را می سازند تا هر چه بیشتر بافت جمعیت را به زیان مردم عرب تغییر دهند.
پس از تغییر نام استان و شهرها و اغلب روستاها از عربی به فارسی، اکنون در نامگذاری از نام هایی استفاده می کنند که مردم عرب نسبت به آنها حساسیت خاصی دارند مثل خیابان پورداوود (شخصیت ضد عرب دوره رضا شاه) در کوی انقلاب و شهرک زردشت در شمال غرب شهر اهواز. حاکمیت تهران اکنون با بی توجهی نسبت به توفان های شن مستمر در اهواز و شهرهای تابعه و با استفاده از ابزارهایی چون ساختن سدهای فراوان بر روی شط کارون و خشکاندن آن و نیز سد سازی بیش از اندازه بر روی شط کرخه برای خشکاندن باتلاق هور العظیم، نوعی از گفتمان راسیستی را در عرصه محیط زیست به اجرا در می آورد.
مردم عرب حس می کنند که طی هشتاد سال گذشته از اوج عزت به حضیض ذلت افتاده اند و به غریبه هایی در وطن و در سرزمین آباء و اجدادی شان بدل شده اند. این احساس که با ترس از حاکمیت بی رحم دارای کینه های نژادی همراه است به کینه ای بدل شده که اگر راه خروجی مناسبی برای این احساسات پیدا نشود می تواند پیامدهای ویرانگری داشته باشد.
نویسنده: یوسف عزیزی بنی طرف
راهکارهای مقابله با تبعیض نژادی!
تبعیض نژادی مجموعهای از رفتارهای خواسته یا ناخواسته است که همچون آفتی بدخیم در همه جای دنیا ریشه دوانده، روزی نیست که در اخبار تلوزیون، خبرگزاریها و یا شبکههای اجتماعی صحبت از خشونت و تبعیض نباشد.
گردشگران، دانشجویان بین المللی و آنها که همیشه در سفرند، گاه و بیگاه با این چالش رویا روی میشوند. در این مقاله به موقعیتهایی میپردازیم که تبعیض نژادی علیه شخص شما اتفاق میافتد و راهکارهایی برای مقابله در شرایط گوناگون را پیشنهاد میدهیم.
۱. بی دلیل عصبانی نشوید
برخی رفتارهای جزئی و بیاهمیت اغلب ناخواسته به چهره تبعیضآمیز نمود میکند(ریز پرخاشگری یا microaggressions) که ممکن هست حتی خود شخص هم متوجه آن نباشد. اگر این نوع رفتارها مایه آزار شما میشود، از این به بعد نباید به آن اهمیت دهید. . پژوهشها نشان میدهد که بیشتر رنگینپوستان روزانه مورد این اهانتهای تبعیضآمیز جزئی قرار میگیرند و این در حالی است که بیشتر کسانی که مرتکب این رفتارها میشوند خود از تبعیضآمیز بودن آن آگاه نیستند و یا حتی آن را انکار میکنند. این باعث میشود رنگینپوستانی که چنین احساسی دارند بیشتر به خیالپردازی متهم شوند و مورد بیتوجهی قرار بگیرند.
۲. گاهی بهتر است صحنه را ترک کنید
اگر برداشت کردید در معرض رفتارهای تبعیضآمیز جزئی و یا همانند آن قرارگرفتهاید، به سادگی میتوانید خود را از بحث کنار بکشید چرا که هیچ اجباری نیست شما با چنین افرادی همدم شوید. اصلاح شخص لغزشکار به هیچ عنوان وظیفه شما نیست. بحثهای اینچنینی بیشتر خستهکننده، فرسایشی و نگرانکننده است و شما به سادگی میتوانید صحنه را ترک کنید. اما در نهایت انتخاب با شماست. میتوانید بمانید و با شخص خاطی وارد بحث شوید.
۳. باید رفتار یا گفتهی تبعیضآمیز را هدف بگیرد، نه خود شخص را…
به جای متهم کردن خود شخص به تبعیض نژادی که باعث میشود شخص موضع تدافعی به خود بگیرد، بهتر است به رفتار یا صحبت تبعیضآمیزی که از وی سرزده اشاره کنید.
برای نمونه به جای گفتن ” تو به من توهین کردی” بگویید “این رفتار با خاورمیانهایها سراسر نژادپرستانه است”. با این کنش شما نوک پیکان را بهسوی جمله و یا رفتار شخص نشانه میروید، نه خود او.
۴. با نزدیکان خود قاطع و روشن برخورد کنید
شما به هیچ روی ناچار نیستید به خاطر جلوگیری از ایجاد اصطکاک میان خود و دیگران رفتارهای تبعیضآمیزشان را بپذیرید. تبعیض تبعیض است و شما حق دارید به آن معترض باشید. اگر کسی با شما به طور تبعیضآمیز رفتار کرد، رک و آشکار مشکل رفتار او را برایش تشریح کنید. اما حواستان جمع باشد که اغلب افراد در چنین موقعیت هایی حالت تدافعی به خود میگیرند، پس شیوه طرح مسئله و برخورد شما با طرف مقابل بسیار تعیینکننده است.
۵. با رفتار یا صحبتهای تبعیضآمیز در جمع مقابله کنید
هنگامی که شخصی در یک جمع رفتار یا حرف تبعیضآمیزی میزند، شیوه مقابله شما با طرف بسته به عواملی ممکن است کارساز باشد و یا حتی کارایی عکس داشته باشد. هدف خود را از واکنش خود پیدا کنید: آیا تنها میخواهید همه بدانند که شما هرگز چنین رفتارهایی را تحمل نمیکنید و یا میخواهید رابطه دوستانه خود را با کسی که ممکن است بدون غرض رفتار تبعیضآمیزی در قبال شما مرتکب شده را از آسیبهای جدی بعدی حفظ کنید؟
اگر تنها اندیشه دارید بگویید هرگز چنین رفتارهایی را تحمل نمیکنید، اشاره به رفتار یا گفته شخص خاطی در گروه بسیار موثر است اما احتمال حالت دفاعی به خود گرفتن شخص را هم بسیار زیاد میکند. اما اگر احتمال میدهید رفتار شخص خودخواسته نبوده بهتر است موقتی سکوت کنید و در آینده به صورت شخصی موضوع را با طرف در میان بگذارید تا از ایجاد خصومت ناخواسته میان خود و دوستانتان جلوگیری کنید. پیام سکوت در قبال این رفتارها این است که نخست شخص ناآگاهانه چنین رفتاری کرده و خود از رفتارش پشیمان خواهد شد. و دوم اینکه شما با چنین رفتارهایی بزرگمنشانه رفتار میکنید و خود را وارد هر بحث و درگیری بیارزشی نمیکنید.
۶. انواع واکنشها را برای شرایط مختلف تمرین کنید
راههای مختلفی برای پاسخگویی به یک حرکت تبعیضآمیز وجود دارد و اینکه شما کدام را برای مقابله گزینش میکنید بستگی به منش و نوع رابطه شما با شخص مقابل دارد. یک راه این است که بگویید: “خیلی ناراحت میشوم وقتی مردم چنین حرفی میزنند و یا چنین رفتاری مرتکب میشوند، چون… ” این حرف اشاره مستقیم به شخص ندارد و به همین جهت کمتر ممکن است منجر به حالت تدافعی گرفتن طرف مقابل شود. با این همه چون غیر مستقیم است ممکن است در بلند مدت خیلی جوابگو نباشد. · یک راه دیگر گفتن “شما نباید چنین رفتاری بکنید یا چنین حرفی بزنید. این نسبت به فلان نژاد خاص توهینآمیز است چون…” است. از این روش شما یکسره طرف را متوجه رفتار یا صحبت تبعیضآمیزش میکنید. این روش الزامآوری بیشتری دارد.
۷. چگونگی برخورد با رفتارهای تبعیضآمیز مافوق خود را یاد بگیرید
اگر استاد یا کارفرما شما به خاطر نژادتان رفتار متفاوتی با شما دارد، در این شرایط بهتر است در نحوه مقابله خود با آنها بیشتر دقت کنید زیرا آنها در موضع قدرتاند و مستقیما در نمره یا درآمد شما موثر اند. · این را در نظر داشته باشید که ممکن است رفتار معلم یا رئیس شما غیرعمدی بوده و هیچ غرضی پشت آن نباشد. همیشه صحبت کردن برای رفع چنین سوتفاهم هایی بسیار موثر است. · وقتی میخواهید با استاد یا کارفرما خود دراینباره صحبت کنید کوشش کنید در ساعات اداری و سر کلاس نباشد و به صورت خصوصی موضوع را در میان بگذارید. خیلی واضح، رک و غیر احساسی نگرانی خود را مطرح کنید. به بهطور مثال بگویید” گاهی احساس میکنم به خاطر رنگ پوستم بین من و دیگران تفاوت قائل میشوید.
امیدوار بودم بتوانیم درباره این مسئله صحبت کنیم تا چنین سوتفاهم هایی در آینده رخ ندهد.” · اگر برداشت میکنید رفتار انجامشده عمدی و از روی غرض بوده و احتمال میدهید صحبت با شخص مورد نظر بر آینده کاری یا تحصیلیتان تاثیری منفی خواهد گذاشت، بهتر است موضوع را با مافوق او در میان بگذارید. در مدرسه این میتواند مشاور یا مدیر مدرسه باشد. در محیط کار میتواند مسئول منابع انسانی یا مدیر ارشد شما باشد. مدارک دقیق برای بازنمایی گفته خود را به همراه داشته باشید و در یک ملاقات خصوصی موضوع را در میان گذاشته و بر اهمیت اصلاح آن رفتار یا گفتار پافشاری کنید.
۸. به حقوق خود آگاه باشید…
اگر در یک محیط کاری یا هر محیط رسمی دیگری مورد تبعیض نژادی قرار گرفتید، بدانید که از حقوق قانونی برخوردار هستید. قوانین و مقررات بسیاری برای مقابله با تبعیض نژادی وجود دارد(برای نمونه در آمریکا: قانون حقوق مدنی مصوبه ۱۹۶۴). اگر در محیطهای رسمی چنین رفتارهایی علیه شما صورت گرفت و احساس کردید در نتیجه آن از حقوقی همچون امنیت، مسکن، شغل یا سایر آزادیها محروم شدهاید، با یک وکیل یا کارشناس حقوق مدنی تماس بگیرید. بسیاری از کشورها برنامههای مشخصی برای مقابله با تبعیض نژادی دارند.
· اگر میخواهید یک پرونده قانونی علیه شخص خاطی تشکیل دهید اما از پس هزینههای آن بر نمیآیید، بهتر است بدانید بسیاری از سازمانهای حقوق بشری برای پشتیبانی در چنین مواردی وجود دارند. در آمریکا مرکز حقوقی جنوب برای افراد کم بضاعت(Southern Poverty Law Center) یا اتحادیه مقابله با نفرت پراکنی(Anti-Defamation League).
۹. سعی کنید میان دیدگاه تبعیضآمیز و رفتار تبعیضآمیز تمایز قائل شوید
افراد نژادپرست بیشتر مغرض هستند و از روی کور باوری چنین رفتارهایی میکنند که بهاحتمال زیاد حتی با گفتگو هم نمیتوان تغییری در رفتارشان پدید آورد. اما رفتارهای تبعیضآمیز بیشتر ناآگاهانه و یا گاهی برگرفته از هنجارهای اجتماعی- فرهنگی خاصی است که شخص در آن بزرگ شده است.
· اگر کسی آگاهانه رفتار توهینآمیزی با شما داشته، بحث و گفتوگو برای آگاه کردن او از رفتار نادرستش کاری عبث و بیهوده است. آنها بیشتر شما را حساس به مسئله نژاد جلوه میدهند و خود را بیتقصیر خواهند دانست.
کسانی که در نتیجه صحبت با شما رفتار خود را تغییر دهند اندکاند. حتی گاهی این مقابله با آنها ممکن است آسایش شخصی شما را هم به خطر بیندازد، اما اگر فرد، ذاتا بیغرض است و گاهی رفتارهای تبعیضآمیز از وی سر میزند، این اغلب از روی ناآگاهی است و با صحبت و گفتگو میتوان او را از تأثیرات منفی رفتارش آگاه کرد تا آن را اصلاح کند. این تصمیم با شماست که بخواهید وقت خود را صرف افرادی که تبعیض قائل میشوند و یا رفتارها یا سیاستهای تبعیضآمیز آنها کنید. چون اقلیت هستید دلیل نمیشود وظیفهتان آموزش دادن به دیگران باشد.
۱۰. مراقب خودتان باشید…
مسئلهی تبعیض بسیار بغرنج و از نگرش احساسی فرساینده است. سعی کنید اطرافیان خود را از افراد مورد اعتماد انتخاب کنید و روی توان روانی خود کار کنید. استرس ناشی از مقابله با تبعیض نژادی بسیار ویرانگر است و مستقیما بر روی کارایی روانی شما و کارکردتان در دانشگاه، و حتی افزایش احتمال ابتلا به بیماریهای خطرناک موثر است. · سعی کنید در گروههای دانشجویی یا سازمانهای سیاسی و یا سایر گروههای این چنینی که برای افرادی که از مسائل مشابه رنج می برند ایجادشده، عضو شوید و با افراد مختلف ارتباط برقرار کنید. با اعضای خانواده خود دراینباره صحبت کنید و از آنها راهنمایی بخواهید. پژوهشها نشان داده ارتباط با کسانی که میتوانید با آنها تجربیات منفی مشترک را در میان بگذارید، بسیار برای مقابله با فشارهای عصبی ناشی از آن موثر است.
آیا وطن پرستی و میهن دوستی همان نژاد پرستی است؟
در روزهای گذشته، پس از انتشار بعضی از مقاله های نگارنده که در آن ها از ایرانیان، رک و پوست کنده درخواست شده بود تا تکلیف شان را ابتدا با خودشان و هویت شان مشخص کنند سپس قدم های بزرگ را برای آزادی وطن بردارند، عده ای معلوم الحال که بسیار روشن است که سیل اعتراضات شان از کجا آب می خورد، نگارنده را متهم به نژاد پرستی کردند و اعلام کردند که نباید میهن پرستی را با سایه نژاد پرستی لکه دار کرد.
حال در پاسخ به این گونه انسان های سطحی نگر و زود قضاوت کن، نگارنده را بر آن داشت تا چند نکته را یادآور شود و تفاوت های میان نژاد پرستی و میهن دوستی را برای آن دوستان مشخص کند تا بیش از این، این دو واژه و صفت کاملا جدا از هم را، به یکدیگر ربط ندهند و یک فرد وطن پرست را با یک دیوانه نژاد پرست اشتباه نگیرند.
نژاد پرستی چیست؟
نژادپرستی نوعی تبعیض بسیار مخرب میان انسانها و یک رفتار بسیار تند و خشن و پر قدرت بر اساس نژادشان است. باوری را میتوان نژادپرست نامید که ادعا کند یک گروه از انسانها بصورت ذاتی و درونی و غیر اکتسابی نسبت به بقیه انسانها والاتر یا پست ترند و لذا شایسته احترام و برخورداری از حقوق برابر با سایر انسانها نیستند. این طرز تفکر از نظر نگارنده بسیارعقب افتاده و مشمئز کننده است و تنها می تواند میان انسان ها و به خصوص میان مردمان کشوری همانند ایران که از اقوام گوناگونی تشکیل شده است اختلاف و جدایی بیاندازد و منجر به تجزیه کشور و از بین رفتن دوستی، عشق و اتحاد میان مردمان یک سرزمین شود.
هیچ کسی نمی تواند به خاطر نژادش، رنگ پوستش،زبان مادری اش و کشوری که در آن متولد شده است، از شخص دیگری بالاتر و بهتر باشد، اینگونه تفکرات دیوانگی محض است و کسی که اینگونه می پندارد باید بدون لحظه ای درنگ خود را به تیمارستان معرفی کند چرا که مغز او ذره ای قدرت فکر کردن و سبک – سنگین کردن مسائل را ندارد.
وطن پرستی چیست؟
برای دانستن معنای وطن پرستی نخست به معنای وطن پرداخته شود؛ معنی واژه وطن در لغت نامه دهخدا: جاباش مردم ، جای باشش مردم، جای باشش، محل اقامت ، مقام و مسکن و … .
معنای آمده در فرهنگ فارسی معین نیز به معنای مقیم شدن در جایی، اقامت در جایی، محل اقامت، جای باش، شهر زادگاه و نیز کشوری که شخص در یکی از نواحی آن متولد شده و نشو و نما کرده آمده است. همچنین در جایی برای وطن ریشهای ایرانی را قائل شده و آن را بهتر از تن معنا کرده بودند.
اما برای دانستن معنای واژه پرستش نباید به ریشه آن توجه شود، این واژه مشتق از واژه پرستار و آن نیز مشتق از پرسیتار میباشد. حال باید دید پریستار چیست و به چه معنایی است:
پرسیتار از دو جزء تشکیل شده است، جزء نخست آن پرسی که معنای پیرامون و دورا دور را می دهد و جزء دوم ایستار، همان ایستادن یا ماندن هست.
منظور از این واژه پرستش یعنی دورا دور هستی یک چیزی گشتن و آنرا به تمامی حفظ کردن است، بسان پرستاری که دورا دور بیمارش میگردد تا از هستی او دفاع کند، بنابراین وطن پرستی به معنای دورادور هستی وطن گشتن و آنرا حفظ کردن و آن را از هر گونه گزند و زخمی دور ساختن و محافظت کردن است.
حال باید دید وطن فقط مشتی خاک است که باید دورا دورش چرخید و از چهارگوشه آن مراقبت کرد و یا وطن را باید خاکی فرا انسانی، فرا مذهبی و فرا معنوی دید که با هستی و نیستی و گوشت و پوست و خون یک انسان گره خورده است؟ نگارنده بر این باور است که وطن را باید ورای همه چیز و همه کس دید، وطن برای یک انسان باید مهم ترین و با ارزش ترین دارایی باشد.
حال آیا محافظت از وطن فقط به معنای دفاع از آن در برابر هر گونه تجاوز بیگانگان است و یا وطن در خود هویت، تاریخ، فرهنگ و هنر و ادبیات کهن و غنی و بی نظیری دارد که باید بسان تخم چشم از آنان در مقابل هجمه اجنبی ها و بیگانگان محافظت کرد و دست نخورده و ناب و تحریف نشده، آن را تقدیم نسل های آینده کرد؟
ایران بدون تاریخ چند هزار ساله معنایی دارد؟ آیا ایران بدون کوروش و خشایار و داریوش و اردشیر و یا ایران بدون فردوسی و حافظ و سعدی و یا ایران تهی از قهرمانانی چون آرش و رستم و سیاوش، فقط و فقط مشتی خاک همانند همه دیگر نقاط دنیا نیست؟
این فرهنگ و هنر و تاریخ ماست که ایران را از دیگر کشورهای جهان متمایز می کند و احترام و ستایش جهانیان را بر می انگیزد و اگر نه که یک فرد خارجی به خاطر دریای مازندران و یا طبیعت غرب ایران، قدم بدین کشور نمی گذارد چرا که می تواند دریایی با ساحلی بهتر و یا طبیعتی بکر تر و زیباتر را در جاهای دیگر دنیا بیابد.
حال، یک انسان وطن پرست کیست؟
یک انسان وطن پرست، حاضر است جان خود را برای حفظ و زنده نگاه داشتن فرهنگ، هنر، تاریخ و هویت ملی کشور خود که هزاران سال است نسل به نسل چرخیده و سینه به سینه به حال منتقل شده است، بدهد. یک انسان وطن پرست، تاریخ مملکتش را از بر است و سعی می کند راجع به تاریخ کشورش و آنچه که بر سرش آمده بیشتر مطالعه کند تا بتواند دوست را از دشمن و حقیقت را از دروغ تشخیص دهد.
یک انسان وطن پرست بر این باور نیست که نژادش برتر و بهتر از نژادهای دیگر است و انسان هایی از نژادهایی دیگر شایسته احترام نیستند، بلکه یک انسان میهن دوست ضمن احترام به تمامی انسان های دیگر با هر نژاد و رنگ و زبانی، به داشته های تاریخی، فرهنگی و هنری سرزمینش افتخار کرده و در نگهداری و زنده نگاه داشتن آن ارزش های بی نظیر کوشاست.
حال، اگر از نظر دوستان، میهن پرستی و عشق به سرزمین مادری و تلاش برای حفظ و زنده نگاه داشتن فرهنگ اصیل ملی و هویت راستین ایرانی و کوشش برای جلوگیری از تخریب و تحریف تاریخ گوهربار خانه و کاشانه اش، نژاد پرستی است، لطفن نام نگارنده را به عنوان نژادپرست ترین ایرانی، در لیست نژادپرستان خود ثبت کنید.
در روز شنبه ۱ شهریور ۱۳۹۹ طبق دادنامه ای از طرف شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری ۲ ماکو، یاور سلطانی خبرنگار و مدیر صفحه اینستاگرامی “ماکو تایمز” و فرید محمد نژاد مدیر صحفه اینستاگرامی”یورت تی وی” به اتهام “تحریک و ترغیب افراد به اعمال خشونت آمیز و تجمعات با نشر فیلمی بر اقدامات نژادپرستانه در اینستاگرام” از سوی قاضی عرفانی به یک سال حبس تعزیری برای هر کدام محکوم شده اند.
تیرماه امسال آقای سلطانی با انتشار ویدئویی در صفحهی اینستاگرامی ماکوتایمز ضمن اشاره به تظاهرات علیه نژادپرستی در نقاط مختلف جهان بعد از مرگ جورج فلوید و نیز ذکر برچیده شدن مجسمههای نژادپرستانه در انگلستان، آمریکا و … ، ابراز امیدواری کرده بود مجسمهی برچیده شده ابولقاسم فردوسی از میدان «هفته فلکهسی» ماکو دیگر به این میدان بازنگردد و این سخنان توسط مقامات امنیتی_قضایی مصداق جرم قلمداد شده و پرونده ای برای ایشان باز شده بود.
دلایل اتهامی فرید محمدنژاد ادمین صفحهی یورت تیوی نیز با ویدئو در خصوص ابولقاسم فردوسی ، ویدئوی دیگری در مورد تصرف زمین توسط افراد غیربومی عنوان شده است.
یاور سلطانی دانشآموختهی مکانیک سیالات و فعال دانشجویی سابق دانشگاه اورمیه و دانشجوی فعلی دانشگاه آزاد ماکو است. وی طی ۴ سال گذشته مدیریت صفحه اجتماعی ماکو تایمز را برعهده داشته است. این صفحه طی این مدت در کنار دیدگاهی انتقادی در بررسی مسائل اجتماعی و فرهنگی شهر ماکو، فعالیت گستردهای در کمک به دانشآموزان کم بضاعت، حضور در مناطق سیلزده، ایجاد کمپینهایی در جهت کمک به مبارزه با بیماری کرونا و نیز فعالیتهایی در راستای حفظ زبان زبان مادری(تورکی آذربایجان)داشته است
روایتی از زندگی کودک کاری که در محیط کار جان باخت
بر اساس کنواسیون حقوق کودک که ایران نیز سالهاست به آن پیوسته، کار کودکان ممنوع است. اما بر اساس قوانین کار ایران، نوجوانان از سن ۱۵ سالگی میتوانند به صورت پارهوقت کار کنند. در قوانین وزارت کار ایران تبصرههایی گنجانده شده که بر اساس آن افراد در سنین نوجوانی میتوانند به صورت قانونی کار کرده و از امتیازات قانونی مانند بیمه برخوردار باشند. قوانینی که به نظر میرسد که کارایی لازم را برای جلوگیری از کار کودکان نداشتهاند. چه آنکه تنها روش مرسوم طی سالهای اخیر برای جلوگیری از کار کودکان برخوردهای قهری سازمان بهزیستی است که تنها به کودکان کار در خیابان پرداخته و آنها را از سطح خیابان جمعآوری میکند، اما این کودکان بعد از مدتی ناچارند برای معاش خانواده با وجود وحشتی که از دستگیری دوباره توسط این سازمان دارند به خیابانها آمده و کار خود را آغاز کنند. در این گزارش به روایت زندگی یکی از این کودکان پرداخته شده که جان خود را در محیط کار از دست داده است
اویغورها در جریان همهگیری کرونا به کارخانههای تولید تجهیزات حفاظتی منتقل شدهاند
بنابه مقالهای که در نشریه نیویورک تایمز به چاپ رسید، کارخانههای تولید وسائل حفاظتی طبی در چین که مورد تقاضای گسترده سراسر جهان است، از اقلیت اویغور برای تولید این تجهیزات استفاده میکنند.
پیش از اپیدمی گسترده ویروس کرونا در ماه مارس، چهار کارخانه در ایالت «شین جیانگ» وسائل حفاظتی پزشکی تولید میکردند. نیویورک تایمز میگوید این تعداد در پایان ماه ژوئن به ۵۱ کارخانه افزایش پیدا کرده است.
ایالت شین جیانگ در شمال غربی چین، محل اسکان اقلیت اویغور است که بارها مورد آزار و اذیت دولت مرکزی قرار گرفتهاند.
گروههای دفاع از حقوق بشر و دولتهای جهان رشته حملاتی را علیه اقلیت اویغور از جمله برنامههای عقیمسازی، بیگاری و اردوگاههای «آموزش مجدد» ثبت کردهاند.
به گزارش نیویورک تایمز، اویغورهایی که در این اردوگاههای کار اسیر بودهاند، در جریان اپیدمی کرونا برای کار به کارخانههای تولید تجهیزات حفاظتی پزشکی منتقل شدهاند.
این گزارش حاکی از آن است که از ۵۱ کارخانه تولید این وسائل در شین جیانگ در ماه ژوئن، دستکم ۱۷ کارخانه در برنامه دولتی انتقال کارگر شرکت کردهاند که به گفته یک کارشناس میتوان آن را کار اجباری تعبیر کرد.
اِیمی کِی لِر، از مرکز مطالعات استراتژیک بینالمللی به نیویورک تایمز گفت: «روستاییان فقیر که در این گونه کارخانهها به کار گمارده میشوند، با تصمیم و اختیار خود نمیروند. این جیرهبندی اجباری کار است که مردم را خلاف میلشان در کارخانه به کار میگمارد. این حرکت را میشود در چارچوب قوانین بینالمللی به کار اجباری تعبیر کرد.»
نشریه نیویورک تایمز ویدیوها، عکسها، اسناد دولتی، تصاویر ماهوارهای و دادههای کشتیرانی که اویغورها را مستقیما به کارخانههای تولید تجهیزات حفاظتی طبی مرتبط میکند، تجزیه و تحلیل کرده است. تولیدات این کارخانهها در اختیار ایالات متحده و سایر کشورهای جهان قرار میگیرد.
این مقاله همچنین گزارش تلویزیون دولتی چین را برجسته میکند که در آن حدود ۵۰ کارگر را در کارخانه پارچهبافی شین جیانگ نشان میدهد که خود را برای شروع کار جدیدشان آماده میکنند.
گزارش تایمز در ادامه میگوید: «اما در پس این تبلیغات داستان دیگری نهفته است. این داستان درباره برنامه بلندمدت و جنجالی دولت برای کار است که به گفته کارشناسان اغلب مردم را خلاف میلشان به کار میگمارد.
ما چندین موسسه چینی را شناسایی کردهایم که از کار اویغورها برای تولید وسائل حفاظتی پزشکی استفاده میکنند. ما تولیدات آنها را از کارخانه تا مصرفکننده در آمریکا و سراسر جهان دنبال کردهایم.»