ایران با ۸۷ میلیون نفر جمعیت، هفت اقلیت قومی را در کنار اکثریت فارس در خود جا داده و به گزارش گروههای حقوق بشری، اقلیتهای ایرانی سالها است که با تبعیض مواجهاند؛ هرچند که این موضوع از سوی حکومت تکذیب میشود.
جامعهشناسی نژاد و روابط قومیتها در ایران از لحاظ تاریخی پیچیده بودهاست و این کشور از نظر قومیتی متنوع است. نژادپرستی در ایران شامل نگرشها و دیدگاههای منفی دربارۀ نژاد یا قومیتهاست که با یکدیگر مرتبط هستند که توسط حکومت در ایران بیان شده و در قوانین، اعمال و اقدامات تبعیضآمیز (از جمله خشونت) در مناطق مختلف اجرا شدهاست.
نژاد پرستی در اصل باور به برتری یک گروه نژادی آدم از گروه های نژادی دیگر دارد و مخربترین نوع آن نیز نژادپرستی نهادی است که آداب و رسوم و قوانین تصویب شده ای که به طور سیستماتیک نابرابری های نژادی در جامعه را ایجاد می کند، منعکس می کند. نژادپرستی نهادی در داخل نهادهای اجتماعی متفاوت نظیر سیستم های آموزشی، اقتصادی و سیاسی شکل می گیرد و با سوق دادن نگرشهای شخصی و رفتارهای هدایت شده افراد به سمت گروه های نژادی یا قومی مشخص، نژاد پرستی فردی را به وجود می آورد.
نژادپرستی یا تبعیض نژادی در ایران به علت عدم آگاهیبخشی، باعث ایجاد تبعیض گسترده یا نادیده گرفتن سایر گروهها از سوی حکومت و جامعه در ایران شدهاست.
ما در ایران با حکومتی سر و کار داریم که اساساً هویتهای غیرِ هویتِ رسمی معیّن خود را به رسمیت نمیشناسد. سیاست حکومت جمهوری اسلامی تا امروز به هیچ وجه در راستای به رسمیت شناختن تنوع هویتی در ایران نبودهاست و در این زمینه، ما در یک نوع بنبست زندگی میکنیم. ما امروز در جامعهای زندگی میکنیم که تبعیض زبانی، مذهبی، فرهنگی و قومی، یکی از اصلیترین مشخصههای آن است. حکومت دینی بر پایهٔ اصالت یک هویت دینی خاص و نوعی اتنوسانترسیم دینی شکل گرفته و شمار مهمی از تبعیضهایی که در ایران وجود دارد، نهادی و قانونی هستند. حکومت هم منکر این تبعیضها نیست و حتی از وجود تبعیض دفاع میکند.
ادامه پیشبرد سیاستهای تبعیضآمیز حکومت جمهوری اسلامی سبب شده تا شهروندان اقوام مختلف ایرانی در شهرهای مختلف از دستیابی به حقوق اساسی خود محروم شوند. این شهروندان در حال حاضر در سطوح مختلف عملا نادیده گرفته شده و کنار گذاشته میشوند.
در این میان اقلیت بلوچ که تخمین زده میشود تا دو میلیون نفر باشند، به جای اسلام شیعی حاکمان روحانی ایران، سنیمذهباند و هدف تبعیض و سرکوب واقع میشوند.
پس از مرگ مهسا امینی، دختر کرد ایرانی، اعتراضها به حکومت بهویژه در مناطق کردنشین شدید بودهاند. تخمین زده میشود تعداد کردهای ایران حدود ۱۰ میلیون نفر باشند؛ اکثر کردهای ایران نیز سنیاند و بیشتر در مناطق شمال غربی هممرز با ترکیه و عراق زندگی می کنند. کردها در ایران از تبعیض ریشهدار در رنجاند و علاوه بر تضییع حقوق اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنها، مناطق کردنشین ایران با وضعیت نابسامان اقتصادی نیز مواجهاند.
اعراب ایران گروه دیگریاند که در این گزارش به تبعیضهای جمهوری اسلامی علیه آنها اشاره میشود. تعداد اعراب ایران حدود ۱.۶ میلیون نفر تخمین زده شده است که عمدتا در امتداد مرز عراق در جنوب غربی استان نفتخیز خوزستان زندگی میکنند و با این حال از نابرابری گسترده شکایت دارند. در سال ۲۰۲۱، اعتراضها به کمبود آب بهویژه در استان خوزستان، جایی که با خشکسالی دستوپنجه نرم میکند، شدید بود و با سرکوب نیروهای امنیتی مواجه شد.
همچنین نظام حاکم بر ایران همواره در سالهای حکومتش با تفرقه افکنی در میان قوم های مختلف و تصویب قوانین جانب گرایانه، اقوام آذری زبان کشور را نیز در محرومیت ها و تقابل فرهنگی قرار داده است. حکومت همواره از جدایی بین اقوام سود برده و برای مستحکم شدن پایه های قدرتش به دنبال تفرقه و نفاق در میان اقوام ایرانی بوده و است.
یکی از اقداماتی که از نخستین روز اعتراضات در استان خوزستان از سوی عوامل و حامیان جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران آغاز شد، تلاش برای مرتبط کردن اعتراضات مردمی در این استان با تجزیهطلبان و گروههای مسلح بود تا با توجه به حساسیت غالب مردم ایران نسبت به موضوع تمامیّت ارضی، هراس عمومی ایجاد کرده و از حمایت مردم از اعتراضات جلوگیری کنند. در حالی که مقامات و حامیان نظام در اظهارات خود در داخل ایران و سایبریها ولابیگرانش در شبکههای اجتماعی و رسانههای فارسیزبان خارج از کشور هشدارهایی درباره عواقب گسترش و ادامه اعتراضات خوزستان میدادند، تیر اتاق فکرهای جمهوری اسلامی به سنگ خورد و این راهکار نه تنها نتیجه نداد بلکه به برگزاری تظاهرات همبستگی در شهرهای مختلف انجامید.
مردم معترض در استان خوزستان از جمله عربزبانانی که کانون اولیه اعتراضات بودند، شعار یا اقدامی در راستای همسویی یا همراهی با تجزیهطلبان و گروههای مسلح ندادند بلکه با شعار «از خوزستان تا تهران جانم فدای ایران» نقشه وابستگان و دلبستگان نظام را نقش بر آب کردند. مردم در شهرهای مختلف استان خوزستان که ترکیب متنوعی از اقوام مختلف دارند از جمله در ایذه شعار «بختیاری با عرب اتحاد اتحاد» سر دادند و این شعار را به یکی از بارزترین شعارهای این اعتراضات تبدیل کردند.
در دیگر استانها نیز اعتراضاتی در حمایت از مردم خوزستان صورت گرفت. در برخی شهرهای استانهای اصفهان، چهارمحال و بختیاری، بوشهر، تهران، البرز، آذربایجان شرقی، گلستان، خراسان شمالی، اردبیل، کرمانشاه و کردستان تجمعات و اعتراضات همبستگی شکل گرفت. شعارهای حمایتی از مردم خوزستان در اعتراضات این شهرها برجسته بود. «خوزستان خوزستان حمایت حمایت» و «آذربایجان بیدار است، حامی خوزستان است» از نمونه این شعارها بودند.
تظاهرات همبستگی در دیگر استانها، از آذربایجان تا خراسان و از کردستان تا اصفهان، بیانگر آگاهی مردم از ضرروت اتحاد ملّی است.
رفتارهای متناقض نظام با اقوام مختلف و حتی فراتر از آن اجرای قوانین دستوری برای همه ی قوم ها نتیجه ای به جز نابودی ریشه های فرهنگی، میراث تاریخی، حیاط وحش وماهیت تاریخی ایران نداشته است. و حاصلش امروزه در اقصی نقاط کشور مشهود است. در زمینه ی احیا و حفاظت از محیط زیست هم ما شاهد نژادپرستی در کشور خود هستیم. به طور مثال دریاچه ی چیتگر واقع در غرب تهران تبدیل به دریاچه ای بزرگتر و محلی برای گردشگری پایتخت نشینان شد و از سوی دیگر دریاچه ی ارومیه با قدمت 13000 سال با وجود اختصاص بودجه های کلان برای احیا به علت ناکارمدی مسئولین و اختلاس به خشکی 100 درصد رسید. باید از خود پرسید که آیا در صورتی که این دریاچه در نزدیکی پایتخت قرار داشت هم با چنین عاقبتی مواجه می شد؟
در انتها کافی ست به شرایط نگهداری از آثار باستانی در نقاط مختلف ایران که اکثر خارج از پایتخت قرار دارند دقت بفرمایید .بودجه نگهداری از ۳۴ هزار اثر تاریخی ملی فقط ۲۰۰ میلیارد تومان است!
تفاوت عملکرد حکومت در اختصاص بودجه برای آثار باستانی و محیط زیست (به ویژه فرهنگ اقوام)در مقابل مقداراختصاص بودجه برای نهادهای مذهبی و پروپاگاندای نظام نمونه ی بارزی ازتبعیض و عدم اجرای عدالت است.
پیشینه ی تاریخی و فرهنگی اقوام ایرانی و تنوع زبان ها در کشوری که بستر تمدن های گوناگونی می باشد شرایط را برای تفکر نژادی و خودبرتر بینی قومی فراهم کرده است. این مهم نه تنها در خصوص اقوام بلکه با توجه به زیرساخت های نادرست فرهنگی امروزه در تمام زمینه ها به روشنی آشکار شده است.
به طور مثال شکل گیری یک الگوی مشخص برای تعیین متعارف یا غیر متعارف در حوزه ی پوشش، بدون در نظر گرفتن ریشه های تاریخی و فرهنگی اقوام مختلف سنگ بنای نابودی این فرهنگها محسوب می شود. در حالی که پوشش ظاهری اقوام ما که گاها بالغ بر 10000 سال قدمت داشته کاملا نادیده گرفته شده و حتی تاریخ ایران را با تمامی اقوام داخلشبه تاریخ مذهب تقلیل می دهند.
در واقع وجود روشهای این چنینی نه تنها ریشه در باورهای نژاد پرستی و قوم گرایانه داشته بلکه به روند گسترش و پیشرفت این نوع نگاه ها کمک شایانی کرده است. این وضعیت حتی فراتر از نژادپرستی ست و اعمال نگاه دیکتاتوری در حکومت جمهوری اسلامی، مردم را به خودی و ناخودی تقسیم کرده است..
نژادپرستی و یا راسیسم همان پدیده شومی است که از طریق تحقیر، انکار و یا بی حرمتی در رابطه با هر یک از اجزا تشکیل دهنده نژاد و قومیت، هر دو، حاصل می شود.
برای مثال، زبان یکی از مشخصه های پررنگ و قدرتمند قومیت/اتنیسیتی است. در عین حال، تحقیر و منع زبان انسانها یکی از شنیع ترین و وحشی ترین انواع نژادپرستی و راسیسم است. به عبارت دیگر، راسیسم می تواند محصول تحقیرها و تبعیض های فیزیولوژیک باشد، مثل رنگ پوست، و نیز می تواند محصول تحقیرها و تبعیض های اتنیک و قومیتی باشد، مثل زبان، آداب و رسوم و غیره. گاهی یک قومیت، گاهی مذهب، گاهی جنسیت ، و گاه طبقه اجتماعی مبنای اصلی تفرقه ها و شکاف های اجتماعی می شوند.
آنگاه که عنصر قدرت در امر تبیین و تعریف هویت ها دخالت می کند، مسئله دیگر از حد یک مقوله زبانی خارج می شود و داخل حوزه نابرابری های اجتماعی قرار می گیرد. در مورد مشخص ایران، دخالت های لجام گسیخته گروه حاکم در حیطه زبان و فرهنگ، در امر چگونه تعریف شدن و چگونه تعریف کردن کاتاگوری های متنوع هویتی و صاحبان هویت های متنوع اتنیکی/قومی/ملی، جنسی/جنسیتی و غیره، جنبه ی تجاوزگرانه ای از نژادپرستی افراطی و راسیستی به خود گرفته است.
مثل اکثر جوامع، ایران نیز جامعه ای است که ساکنان آن صاحب هویت های ملی و اتنیکی متنوع هستند: مثلا عرب، فارس، ترک، کرد، بلوچ، ترکمن، لر و دیگران. گروه های اتنیک، ملیت ها و ملت های ساکن در ایران برای نشان دادن تمایز و تفاوت خود از دیگران، از کاتاگوری های هویتی متنوع و متفاوت استفاده می کنند.
تحقیر نژادی و قومیتی در ایران موضوع جدیدی نیست. اقوام و ملل مختلف در ایران بارها شاهد انواع توهینها در میان مردم بودهاند، مانند جوکها و یا تعابیر نادرستی که برای گیلک، کرد، لر، ترک، مازنی، عرب و بلوچ به کار برده میشود.
حکومت ایران به شکل سیستماتیک، نژادپرستی را در جامعه پمپاژ می کند. در کتب درسی، رسانه ها و مطبوعات رسمی ایران نیز، اقوام ایرانی مورد تحقیر قرار می گیرند و تاریخ و هویت آنها انکار و تحریف می شود. انکار هویت اقوام در ایران با هدف اختلاف افکنی صورت می گیرد. جمهوری اسلامی با توجه به حجم نارضایتی های مردم از سیستم حاکم و میل به استمرار حاکمیت خود بر کشور ایران از هر طریقی برای تسلط بر اقوام مختلف ایرانی برنامه ریزی می کند.
زبان مهمترین ابزار برای برطرف کردن کلیه مقتضیات عاطفی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در هر جامعه است و محرومیت از حق تحصیل به زبان مادری میتواند منجر به بروز اختلافات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در یک کشور شود.
توانمندسازی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در ایران، لازمه حرکت به سمت توسعه است. عدم برخورداری یک جامعه از سطحی از این توانمندسازیها منجر به توسعه نیافتگی و در نتیجه تولید و بازتولید نابرابری و تبعیض در جامعه میشود.
یکی از نمودهای توسعه نیافتگی در اجتماع ایران، تحقیر قومهای غیرفارسزبان به دلیل داشتنِ زبان و شاخصههای فرهنگی متفاوت است که عمدتا از سوی دستگاههای دولتی ترویج میشود.
شهروندان غیرفارس صرفنظر از این که اهل کدام سوی چهار گوشه ایران باشند، از این نارسایی فرهنگی همگی بسیار دردمندند. شهروندان غیرفارس از تجربه تحقیر و تمسخر خود در جمع، نسبت دادن کلیشههای جنسیتی و اتنیکی به آنها و حتی تبعیض در سیستم آموزشی به واسطه این که فارسی زبان اول آنها نبوده است، سخن گفتهاند.
زبان ملی باید در سراسر کشور در دبستانها، دبیرستانها و دانشگاهها تدریس شود اما با این حال اگر کسی زبان مادری او با زبان فارسی متفاوت باشد، او حق دارد خود و خانواده خود را در کلاسهایی که برای حفظ زبان مادری دایر شده، ثبتنام کند اما این رویکرد که بخواهیم زبان مادری خود را جانشین زبان ملی کنیم، کار اشتباهی است. هیچ کشوری در کره زمین این کار را نکرده است چرا که لازم است شهروندان یک کشور، علیرغم تفاوت در زبان مادری بتوانند با یکدیگر تعامل کنند.
به رسمیت شناخته شدنِ حق آموزش به زبان مادری در ایران منجر به رشد فرهنگی و اجتماعی سراسر کشور میشود. وقتی آموزش نوشتاری زبانهای غیر فارسی در مدارس ایران وجود نداشته باشد و نشر کتاب در این زبانها با محدودیتهای مختلف روبهرو باشد، در عمل به تبعیض میان این اقوام و فارس زبانها دامن زده شده است. به نظر میرسد برای غلبه بر این مشکل باید در کنار فارسی که زبان مشترک کشور است، و آموزش آن متضمن حفظ وحدت و تمامیت ارضی ایران (و در نتیجه لازم و اجباری)، زبانهای غیر فارسی عمده اقوام ایرانی در مدارس تدریس شوند، و تدریس به شکل دوزبانه در زبان فارسی و یکی از آن زبانها انجام شود. این مدل باید لااقل در مناطقی که اقوام در آنها در اکثریتاند، صورت پذیرد.
انسان ها افرادی اجتماعی هستند که در قالب گروه ها زندگی می کنند و وقتی کسی عضو یک گروه می شود به تدریج به آن احساس تعلق پیدا می کند و ویژگی این گروه به نظرش خوب ، مثبت و پسندیده جلوه می کند و گروه های دیگر را ناپسند تلقی می کند و آمادگی پیدا می کند تا آن افراد و گروه ها را فرودست ببیند و به این ترتیب نوعی نژاد پرستی در افراد شروع به شکل گیری می کند. نژاد پرستی نوع خاصی از تعصب است که بر مبنای استدلالات نادرست و عمومی کردن برخی خصوصیات و نسبت دادن آن به گونه ای از انسان ها بدون انعطاف به وجود می آید. زمانی که فردی با عقاید متعصبانه به دلیل ویژگی های شخصی آن فرد مثل مشخصات ظاهری و عقیدتی مانع از حرکت و رشد دیگری شود نژاد پرستی رخ داده است.
این امر از تاریخ قبل از مدرنیته و تا به امروز انجام پذیرفته که عده ای از انسانها بر مبنای باورهای خود فرهنگ و اعتقادات دیگر انسانها را مردود میشمارند و در نتیجه به ستیزه جویی و مبارزه با آنان برمیخیزند.
در کشورهایی که با انقلابهای صنعتی همچون امریکا و اروپا برای تسهیل زندگی و پیشبرد تمدن تلاشهای بی وقفه ای شکل میگرفت نژاد سیاه و سرخ مورد ظلم و بی عدالتی بسیار قرار گرفتند و این درست در زمانی اتفاق می افتد که انسان خود را در مسیر یک رشد و تعالی کامل میبیند.
برای نمونه جنگهاو جنایاتی که هیتلربه راه انداخت بر اساس خود برتر بینی نژادی و از بین بردن نژادی دیگر که باتعاریف و افکاری به نام نازیسم شکل گرفت از جمله اتفاقاتیست که به وضوح سرانجام این نوع از تفکر را نشان میدهد.
تا چند سال پیش نژاد پرستی حتی در جوامع پیشرفته بسیار رواج داشت ولی اکنون این شرایط تغییر زیادی کرده است به نحوی که حتی اگر یک سیاه پوست به ریاست جمهوری آمریکا برسد عجیب نیست.
نژاد پرستی مدرن نسبت به نژاد پرستی قدیمی می تواند شکل های مختلفی به خود بگیرد مثلا ترکیب ارزش های سنتی شخص ( مانند خلایق هر چه لایق ) و عواطف او در رویارویی با سیاه پوستان در او نژاد پرستی نمادین به وجود می آورد . در این صورت شخص با سیاهپوستان و افغانی ها به دلیل تمایلات شخصی اش مخالفت نمی کند بلکه بر اساس اصل ” هر کسی مسئول سرنوشت خویش است “ مخالفت می کند یعنی او معتقد می شود چون سیاهپوستان کار نمی کنند و افغانی ها موادمخدر تولید می کنند سزاوار این سختی ها و در به دری ها هستند . تبعیض نژادی هنوز هم وجود دارد ولی شکل آن نسبت به گذشته تغییر کرده است . امروزه برای رفع تبعیض نژادی اقداماتی به عمل آمده است از جمله اینکه کارخانه ها ، موسسات و دانشگاه ها مجبورند تعدادی از افراد متعلق به اقلیت های اجتماعی را بپذیرند.
در کشور ما با وجود اشارات بسیار در قانون اساسی و لحاظ موارد معین برای حفظ حقوق نژادها و قومیت ها به کرات سیاستها و قوانینی شکل گرفته که افراد را بر اساس نژاد و قومیتشان از حقوق انسانی و معمول در جامعه محروم کرده اند و نه تنها بعضا به گونه ای از تحصیل و کار در ادارات دولتی برای این اقشار جلوگیری شده بلکه صرفا به دلیل نوع تفکرشان ویا قومیتی که با باورهای آن بزرگ شده اند مورد ظلم و اجحاف قانون قرار گرفته اند.
در شرایطی که کشور ما با وجود قومیت ها، زبان ها و رسوم گوناگون بستر مناسبی برای اتحاد و همبستگی دارد فرهنگ سازی های درست و یا نادرست می تواند تغییرات سازنده و یا بسیار مخربی برای یکپارچگی و سعادت کشور داشته باشد. برای مثال استفاده از جوک های قومیتی یکی از تاثیرگذارترین عوامل منفی در خصوص همبستگی مردم بوده است چرا که نه تنها برای پیشینه و تاریخ یک قومیت توهین آمیز بوده بلکه خیانتی بزرگ به تاریخ و تمدن کشور ایران دارد.
کمتر کسی منکر جوک گفتن یا به عبارتی لطیفهگویی است و اتفاقاً ما ایرانیان همیشه دوست داشتیم و داریم که شاد و مفرح زندگی کنیم و همین امر هم منجر به ایجاد لطیفهها و داستانهای کوتاه سراسر شادیآفرین و پند آموز شده است.
چنانچه آثار بر جای مانده از نویسندگان و شاعران بزرگی چون سعدی شیرازی، مولانا جلاالدین و غیره از ادبیات کلاسیک و همچنین از معاصران این عرصه: علیاکبر دهخدا، سیدمحمدعلی جمالزاده، کیومرث صابری( گل آقا ) و… گویای این مطلب است.
اما متأسفانه این خصیصه مثبت اجتماعی نیز همچون برخی از پدیدههای مثبت دیگر، درگذر زمان در مسیر ناصواب خود به کار گرفته شده است و طی دهههای معاصر به بیراهه کشیده شده و بر ضد هدف اصلی که همانا شاد و مفرح کردن زندگی است به کار رفته است.
در سالیان اخیر نیز با توجه به تکنولوژیهای بوجود آمده، این روند منفی سرعت بیشتری پیدا کرده است و میتوان با نگرشی عمیق از میان صدها و هزاران لطیفه، بخش عظیمی را در لیست منفی و سیاه قرار داد که به نوعی موضوع خشونت، بیعدالتی و بیاحترامی به افراد، خانوادهها و اقوام مختلف را دامن میزنند.
لطیفههای قومیتی که شوربختانه بخش عظیمی از لطیفههای متداول را نیز در برگرفتهاند، این روزها با وجود ابزارهای مختلف ارتباطی از جمله همین پیامکها (SMS) یا پستهای الکترونیک( ایمیل) بیش از پیش موجبات شکستن حریم و احترامها را میان هموطنان و اقوام محترم ایرانی سبب شدهاند.
متاسفانه بروز چنین لطیفههایی تاجایی پیش رفته است که این روزها حتی اقشار تحصیلکرده جامعه نیز در خلال اوقات خود از این جوکها بعنوان نوعی سرگرمی یا بدتر ازآن بعنوان گزینهای برای نمود برتری قومیتی یا برعکس استفاده میکنند.
باید دقت داشته باشیم که متأسفانه این لطیفهها اغلب درباره اقوامی به کار میروند که در طول تاریخ کشورمان بیشترین تأثیر گذاری را داشتهاند و رشادتها، شجاعتها و دلاوریهای مردمانشان زمینه ساز شکل گیری تغییراتی بس مهم و در خور توجهی در تاریخ گشته که امروز سایر فرهنگها و قومیتهای ایرانی در زیر یک چتر از موهبت آن بهرهمند هستند.
نژاد پرستی در جامعه ایران، امری فراگیر نیست ولی رگه هایی از آن در ایران نیز وجود دارد که البته گاه بسیار هم جدی است. خود برتر بینی و تحقیر دیگران که گاه با تمسخر و توهین همراه است و نیز نسبت دادن صفاتی به کلیت یک قوم و قبیله و نژاد، جلوه هایی از نژاد پرستی هستند. این مسأله هم در قبال برخی هموطنان وجود دارد و هم در قبال ملت های دیگری از مردم افغانستان گرفته تا مردم کشورهای عربی. گاه برخی اتفاقات نیز مزید بر علت می شوند تا خشم از یک واقعه خاص، ابعاد نژاد پرستانه پیدا کند.
وقتی پای مسئلهٔ نژاد، نژادپرستی، و اقدامات ضد نژادپرستانه در میان است، گاهی نمیدانیم چگونه میتوانیم بهتر عمل کنیم و به فرزندان خود یاد بدهیم که عملکرد بهتری داشته باشند یا خودمان چطور از نژادپرستی پرهیز کنیم.
تعامل کودکان ما با دنیا هر روز بیشتر خواهد شد و دنیا پر است از آدمهای رنگارنگ، گویشها، لهجههای مختلف و تفکرات و رسم و رسومهای متفاوت. اما چگونه با فرزند خود در مورد نژادهای مختلف و اهمیت ضد نژادپرست بودن صحبت کنیم؟ وظیفهٔ ما در قبال برخورد کودکانمان با رنگها و زبانهای مختلف یا مهمتر از آن گویش و لهجههای بیشمار سراسر دنیا یا در سرزمین مادری خودمان چیست؟
چطور با نژادپرستی برخورد کنیم؟
1- به حقوق هم احترام بگذاریم
2- از به کار بردن برخی کلمات نژادپرستانه خودداری کنیم : از به کار بردن کلمهها و جملههایی با مفهوم تبعیض نژادی که شاید پیش خودمان فکر کنیم گفتنشان ایرادی ندارد هم پرهیز کنیم. پس از به کار بردن کلمهها و عبارتهایی مثل شهرستانی و دهاتی و بسیاری از کلمات مشابه دیگر بپرهیزیم.
4- جوکهای قومیتی تعریف نکنیم : اگر میخواهیم اتفاق خندهداری را تعریف کنیم، سعی کنیم از به کار بردن عبارتهایی به خصوص برگرفته از قویمت افراد کاملاً و به شدت پرهیز کنیم تا این عادت ناشایست و ناخودآگاه از بینمان برود.
5- همیشه در موردش صحبت کنیم: کنار خانواده، دوستان و همکاران خود هم ضدنژادپرست باشید، حتی اگر هیچ مهاجری در میانشان نباشد. همچنین این نوع تفکر و مکالمات باید هر روز در جریان باشد.
6- تکلیف تعیین نکنیم : این رفتار نادرست را نداشته باشیم که به مهاجران افغان یا هر نژاد دیگری بگوییم که شیوههای اعتراض آنها نامناسب است یا اصرار کنیم که دیگران فرهنگ ما را بپذیرند. همگون شدن در این مورد نه درست است و نه مفید.
7- به کودکان احترام و درک سنت ها و قومیت های مختلف را بیاموزیم.
از آنجا که خالق گیتی با رنگ ها و ابعاد گوناگون، با شکل ها و فرم های مختلف و همینطور با تضادهای زیبا در آفرینشش برای ما به درستی بازگو می کند، گونه ها،نژادها و قومیت های رنگارنگ در کنار هم معنا پیدا می کنند و این مهم می بایست در زندگی ما سرلوحه ای باشد برای احترام و پذیرش یکدیگر. تا جهانی مملو از نظم، شادی و آزادی را برایمان فراهم کند.
جمهوری اسلامی با توجه به حجم نارضایتی های مردم از سیستم حاکم و میل به استمرار حاکمیت خود بر کشور ایران از هر طریقی برای تسلط بر اقوام مختلف ایرانی برنامه ریزی می کند. و همینطور به شکل سیستماتیک، نژادپرستی را در جامعه پمپاژ می کند. این روندیست که حاکمیت برای ابقای خود پیش گرفته و در شکلگیری نفاق بین قومیت ها تلاش میکند.
اگرچه ما در ایران شاهد رفتار و ادبیات قوم مدارانه هستیم به جرات میتوان گفت که دولت با سیاست گذاریها و فرهنگ سازی غلط کمک شایانی در این زمینه به گسترش رفتار جامعه به سمت نژادپرستی کرده است.
ظلمی که به اقوام مختلف ایرانی با پیشینه ی فرهنگی و تاریخی عظیمشان در سالهای حکومت جمهوری اسلامی بر ایران شده امروزه در جای جای میهنمان به چشم میخورد و نبود اتحاد و حس ملی گرایی ثمره ایست که نظام با ترفندهای مختلف برای حاکمیت آسانتر به دست آورده.
نژاد پرستی در جامعه ایران، امری فراگیر نیست ولی رگه هایی از آن در ایران نیز وجود دارد که البته گاه بسیار هم جدی است. خودبرتر بینی و تحقیر دیگران که گاه با تمسخر و توهین همراه است و نیز نسبت دادن صفاتی به کلیت یک قوم و قبیله و نژاد، جلوه هایی از نژاد پرستی هستند. این مسأله هم در قبال برخی هموطنان وجود دارد و هم در قبال ملت های دیگری از مردم افغانستان گرفته تا مردم کشورهای عربی.
پر واضح است که سرزمین ایران با پیشینه تاریخی و فرهنگی غنی و قومهایی که هر کدام آنها به سنت ها و زبانهای مختلفی آراسته اند بستریست برای مبارزه با افکار نژادگرایانه و قوم ستیزانه و این مهم میبایست با پایه های آموزشی و خردمندی از سطوح نخستین به جامعه آموزش داده شود تا نه تنها اختلافات و نفاق در بین اقوام شکل نگیرد بلکه اتحادی مثال زدنی برای جامعه جهانی شود.
برای مقابله با این پدیده ی زشت راه های متعددی وجود دارد که افراد می توانند در مقابله با نژاد پرستی و تعصب مشارکت کنند:
شاید نخستین گام آن باشد که تعصبات، غرض ورزی ها و باورهای فکر خود را بیازماییم و آنها را مورد بازرسی قراردهیم.
در خصوص تجارب فردی خود در ارتباط با صدمه دیدن از ناحیه تعصبات، تبعیض ها یا غرض ورزی ها با دیگران به بحث بپردازیم.
درباره فرهنگ خودمان و آنهم در ارتباط با دیگران نکات بیشتری را بیاموزیم.
سعی کنیم تا با فردی از فرهنگ یا پیشینه ای متفاوت دوست شویم.
درباره تاثیرات روانی ناشی از مورد ظلم و ستم قرار گرفتن تحقیق کنیم. همواره آگاه باشیم که اگر با مشکلاتی که دیگران با آنها روبرو هستند، روبرو نشویم این امکان وجود خواهد داشت که به راحتی مشکلاتی را که دیگران با آن مواجهند، فراموش کنیم.
اگر عضو یک گروه فرهنگی هستید که دستخوش آزارهای نژاد پرستانه یا ظلم و ستم قرار نگرفته اید، بد نیست تنها روش هایی را که شما می توانید با تبعیض دیگران از آن سود ببرید در ذهن خود مرور کنید.
بهتر است یک قانون برای خود ایجاد کنید که اظهار نظرها و یا جوک هایی که اصل و نسب نژادی یا فرهنگی فرد یا گروهی را پست جلوه می دهد، جایی در منزل شما نخواهد داشت.
همواره از افرادی که قربانی تبعیض واقع شده اند، حمایت کنید.
سعی کنید تا مدافع حقوق افرادی باشید که در اقلیت قرار دارند.
همواره عضوی فعال از گروه هایی باشید که مشوق تحمل و مروج کاهش نژادپرستی و تعصب هستند.
ساختار سازمانی یا آموزشی خود را به منظور یافتن هر گونه نژادپرستی نهادینه شده بررسی کنید و سعی کنید تا همواره از تغییرات اعمالی بر سیاست های مربوط به نژادپرستی و یا رفتارهای نژاد پرستانه حمایت کنید.
با دیگران درباره نژاد پرستی و تعصب صحبت کنید و زمانی که این گونه رفتارها را مشاهده می کنید به نمونه های گوناگون آن اشاره کنید.
به یاد داشته باشید که دیدگاه ها، نقطه نظرات و ارزش های گوناگون: جهان را به مکانی جالب تر و غنی تر تبدیل می کند؛ به ایده های جدیدتر اجازه مطرح شدن می دهد و همچنین سبب پیشرفت می شود؛ و با آنکه این دیدگاه، نظرات و ارزش های گوناگون لزوما بهتر یا بدتر نیستند، اما آنها متفاوت هستند.
به جهان همانند یک اجتماع جهانی نگاه کنید نه مجموعه ای از کشورها یا آدم های منفرد.
درباره دیگر فرهنگ ها تا آنجا که می توانید مطالبی را بیاموزید.
در فستیوال ها و رخدادهای ویژه بین المللی و مذاهب گوناگون شرکت کنید.
با مردم از گروه ها، فرهنگ ها یا پیشینه های دیگر به صورتی فعالانه همکاری کنید.
سعی کنید اصول حل اختلاف مبتنی بر منفعت طرفین را آموخته و آن را در زندگی روزمره خود اجرا کنید.
روش دیگر افزایش پوشش رسانه ای از موارد حل و فصل موفقیت آمیز عاری از درگیری اختلافات قومی در سطحی داخلی و بین المللی است.
ایران كشوری است متشكل از اقوام مختلف كه در این سرزمین سكنی گزیدهاند، مهمترین عامل محرومیت و عقبماندگی کُرد ها، تبعیض قومی و نژادی معرفی شده است كه از سوی دولت مركزی اعمال میگردد. در این راستا تمایزات و تفاوتهای قومی و نژادی در میزان تبعیض موثر میباشد، یعنی هر چه گروههای قومی از نظر ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی اعم از زبان، مذهب و … با دولت مركزی تفاوت بیشتری داشته باشند سیاستهای تبعیضآمیز افزایش مییابد.
آمار و شواهد موجود در ایران ، وجود نابرابریهای بین اقوام را نشان میدهد.
بر طبق سیاست های جاری در جمهوری اسلامی، یکی از راههای از بین بردن ملت کُرد از بین بردن زبانشان است. حاکمان بر این حقیقت واقفند کە زبان یکی از مهمترین پایەهای بنای فرهنگ است و اگر زبان برسمیت شناختە نشدە و در مدارس تدریس نگردد و در بازار و ادارات و رسانەها مورد استفادە قرار نگیرد، هویت این ملت حفظ نمیشود و در واقع این نشانەی انکار شخصیت آن ملت است.
همچنین سازمان ثبت احوال نیز از ثبت نامهای کُردی برای نوزادان خوددار ی میکند و ادارۀ نظارت بر اماکن عمومی در نیروی انتظامی ایران مرتبا واحدهای تجاری را که نام کُردی روی خود گذاشته باشند تعطیل و پلمپ میکنند.
در اصل ١٥ قانون اساسی ایران حق تحصیل بە زبان مادری بە ملیتهای ایران در مناطق سکونتشان دادە شدە است، ولی دولت از اجرای آن خودداری کردە و مشخص نیست کە چە کسی مسئول اجرای تحصیل بە زبان مادری است. ولی بازهم همچون یکی از اصلهای قانون اساسی لازم است دولت اقدامات لازم را جهت اجرای آن بعملآوردە و پایبندی خود را بە اصل ١٥ قانون اساسی و مادە ٩ قانون مدنی ایران ثابت کند. اما میبینیم طی مدت 43 سال حکومت جمهوری اسلامی، دولت هیچ قدامی در این راستا بعمل نیاوردە و این در حالیست کە در چند سال گذشتە در زمان انتخابات ریاست جمهوری بعضی از کاندیداها شعار تحصیل بە زبان مادری اقلیتهای ملی را سرمیدهند، ولی پس از رسیدن بە ریاستجمهوری بە بهانەی ممانعت طیف یا طیفهایی از حاکمیت، وعدەهای انتخاباتی خویش را فراموش میکنند.
تبعیض در اصطلاح علم جامعهشناسی، موقیعتی است که افراد در برابر نقشهای یکسان از مزایای اجتماعی نابرابر برخوردار میشوند. همچنین حالتی که ویژگیها ومعیارهای انتسابی مبنای توزیع قدرت یا ثروت قرار گیرد؛ تبعیض نامیده میشود.
در شرایط تبعیض فرصت تحرک اجتماعی یکسان برای افراد وجود ندارد و افراد در آموزش یا انتخاب شغل و… شرایط نابرابری دارند. تبعیض نژادی، تبعیض جنسی، تبعیض مذهبی و تبعیض سنی از انواع رایج تبعیض در کردستان هستند.
جمهوری اسلامی با توجه به حجم نارضایتی های مردم از سیستم حاکم و میل به استمرار حاکمیت خود بر کشور ایران از هر طریقی برای تسلط بر اقوام مختلف ایرانی برنامه ریزی می کند. نژادپرستی و ترک ستیزی در طول یکصد سال گذشته در ایران نهادینه شده و ترک ها در این کشور مکررا مورد تحقیر و توهین های نژاپرستانه قرار می گیرند.
حکومت ایران نیز به شکل سیستماتیک، نژادپرستی را در جامعه پمپاژ می کند. در کتب درسی، رسانه ها و مطبوعات رسمی ایران نیز، ترک ها مورد تحقیر قرار می گیرند و تاریخ و هویت ترکی آنها انکار و تحریف می شود.
انکار هویت ترک ها در ایران با هدف اختلاف افکنی بین ترک های قشقایی و آذربایجان جنوبی با ترک های ترکیه، آذربایجان شمالی و سایر نقاط جهان ترک صورت می گیرد تا روند آسیمیله نمودن ترک ها در ایران تسهیل گردد.
ترک ستیزی به احساسات و اعمالی که حاوی تبعیض، عملیات خصمانه و نفرت علیه اقوام ترک تبار،فرهنگ ترکی گفته می شود.
بنیان گذاری ترک ستیزی سیاسی در ایران، اروپائیها و در وحله اول انگلیسیها هستند که با فروپاشی امپراطوری عثمانی سهم شیر نصیب آنها شده بود و همانها شعار «ترک را بکش هرچند که پدرت باشد» را برای بسیج اعراب علیه ترکان عثمانی ساخته بودند و با براه انداختن ترک ستیزی در ایران نیز هدف تضعیف تمام ترکها را تعقیب میکردند.
هویت جمعی ملتها در تصور تاریخیشان از یک سو بر نقاط مشترک افرادشان و از سوی دیگر بر نقاط تمایزدهنده نسبت به هویتهای بیرونی شکل میگیرند. زبان، آداب و رسوم، دین و دیگر عناصر فرهنگی از غنیترین منابع هویتبخشی در هر دو بخش ایجاد اشتراکات بین افراد یک مجموعه و نیز تمایزات با مجموعههای دیگر هستند.
نظامهای سیاسی بنا به تفاوت کارکرد و اهدافشان به مدیریت فرهنگی هویت ملی کشورشان از جهت نوع جهتگیریهای کلان آن میپردازند. نظامهای عرفیِ غیر ایدئولوژیک به ایجاد توازن در جهتگیریهای هویت ملی توجه فراوان دارند تا از شکلگیری جریانهای دگرستیزانه نسبت به ملتهای همجوار یا در تماس و یا اقلیتهای قومی و دینی درون جامعه جلوگیری کنند.
جمهوری اسلامی با شعار اسلامگرایی در واکنش به ایرانیگری ظهور کرد؛ استفاده سیاسی از توان نیرومند فرهنگی در هویتهای ملی در راستای غیریتسازی زمینه حاصلخیزی برای رفتارهای نژادستیزانه و فرقهگرایانه را فراهم میآورد. این امر به گسترش دشمنی با اقوام و ادیان همجوار و نیز امتدادات داخلی آنها در یک کشور میانجامد. در نتیجه خطری برای وحدت ملی جوامع چند فرهنگی مانند ایران به شمار میرود که این جریان در سری تولیدات رسانهای ایرانی به شدت تقویت شده است.
در سالهای اخیر ، شروع تحریکات و توهینها از کانالهای دولتی بخاطر اینست که هرچه مردم از مذهب دولتی بیشتر فاصله میگیرند، حکومت بیشتر به ناسیونالیسم ایرانی متوصل میشود و چون پان ایرانیستها بعنوان مدافع ناسیونالیسم ایرانی و کارشناس مسائل ملی در دستگاههای تبلیغی حکومت بکار گرفته شدهاند لذا خط فکری نژاد پرستانه خود را پیش میبرند و چون معتقد به مستحیل کردن ترکها هستند، از هر امکانی برای تحقیر و توهین به ترکها استفاده می کنند.