ایران كشوری است متشكل از اقوام مختلف كه در این سرزمین سكنی گزیدهاند، مهمترین عامل محرومیت و عقبماندگی کُرد ها، تبعیض قومی و نژادی معرفی شده است كه از سوی دولت مركزی اعمال میگردد. در این راستا تمایزات و تفاوتهای قومی و نژادی در میزان تبعیض موثر میباشد، یعنی هر چه گروههای قومی از نظر ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی اعم از زبان، مذهب و … با دولت مركزی تفاوت بیشتری داشته باشند سیاستهای تبعیضآمیز افزایش مییابد.
آمار و شواهد موجود در ایران ، وجود نابرابریهای بین اقوام را نشان میدهد.
بر طبق سیاست های جاری در جمهوری اسلامی، یکی از راههای از بین بردن ملت کُرد از بین بردن زبانشان است. حاکمان بر این حقیقت واقفند کە زبان یکی از مهمترین پایەهای بنای فرهنگ است و اگر زبان برسمیت شناختە نشدە و در مدارس تدریس نگردد و در بازار و ادارات و رسانەها مورد استفادە قرار نگیرد، هویت این ملت حفظ نمیشود و در واقع این نشانەی انکار شخصیت آن ملت است.
همچنین سازمان ثبت احوال نیز از ثبت نامهای کُردی برای نوزادان خوددار ی میکند و ادارۀ نظارت بر اماکن عمومی در نیروی انتظامی ایران مرتبا واحدهای تجاری را که نام کُردی روی خود گذاشته باشند تعطیل و پلمپ میکنند.
در اصل ١٥ قانون اساسی ایران حق تحصیل بە زبان مادری بە ملیتهای ایران در مناطق سکونتشان دادە شدە است، ولی دولت از اجرای آن خودداری کردە و مشخص نیست کە چە کسی مسئول اجرای تحصیل بە زبان مادری است. ولی بازهم همچون یکی از اصلهای قانون اساسی لازم است دولت اقدامات لازم را جهت اجرای آن بعملآوردە و پایبندی خود را بە اصل ١٥ قانون اساسی و مادە ٩ قانون مدنی ایران ثابت کند. اما میبینیم طی مدت 43 سال حکومت جمهوری اسلامی، دولت هیچ قدامی در این راستا بعمل نیاوردە و این در حالیست کە در چند سال گذشتە در زمان انتخابات ریاست جمهوری بعضی از کاندیداها شعار تحصیل بە زبان مادری اقلیتهای ملی را سرمیدهند، ولی پس از رسیدن بە ریاستجمهوری بە بهانەی ممانعت طیف یا طیفهایی از حاکمیت، وعدەهای انتخاباتی خویش را فراموش میکنند.
تبعیض در اصطلاح علم جامعهشناسی، موقیعتی است که افراد در برابر نقشهای یکسان از مزایای اجتماعی نابرابر برخوردار میشوند. همچنین حالتی که ویژگیها ومعیارهای انتسابی مبنای توزیع قدرت یا ثروت قرار گیرد؛ تبعیض نامیده میشود.
در شرایط تبعیض فرصت تحرک اجتماعی یکسان برای افراد وجود ندارد و افراد در آموزش یا انتخاب شغل و… شرایط نابرابری دارند. تبعیض نژادی، تبعیض جنسی، تبعیض مذهبی و تبعیض سنی از انواع رایج تبعیض در کردستان هستند.
تحقیر نژادی و قومیتی در ایران موضوع جدیدی نیست. اقوام و ملل مختلف در ایران بارها شاهد انواع توهینها در میان مردم بودهاند، مانند جوکها و یا تعابیر نادرستی که برای گیلک، کرد، لر، ترک، مازنی، عرب و بلوچ به کار برده میشود. آنجا که این توهینها و تحقیرها در رسانه به نمایش در آمده گاهی باعث اعتراض و در مواردی اندک عذرخواهی شده است.
اما تحقیر افغانها موضوعی است که تا به حال کمتر مورد توجه گرفته و در سالهای اخیر با افزایش استفاده از شبکههای مجازی بیشتر به این مساله واکنش نشان داده شده است.
استفاده از الفاظ نادرست به افغانها در اقشار مختلف جامعه وجود دارد. به دلیل مشکلات اقامتی که برای افغانها در ایران ایجاد شده بود اکثر این افراد امکان فعالیت در شغلهای متفاوت را نداشته و برای کار و تحصیل محدودیتهای بسیاری بر آنها اعمال میشود.
در عین حال محدود کردن افغانها برای حضور در شهرهای خاص بر این رفتارهای تبعیض آمیز و تحقیرآمیز دامن زده است.
بیش از دو میلیون مهاجر افغان در ایران زندگی میکند. مشخص نیست که چرا افغان ها در ایران مورد این حجم از تحقیر و نژادپرستی قرار میگیرند و این رفتارها از کجا نشات گرفته اما برخی از افغانها بر این باورند نوع تصویری که رسانههای ایران از آنها به نمایش گذاشتهاند تاثیر زیادی در این نوع نگاه جامعه به آنها داشته است.
نگاه تحقیرآمیز در روزنامهها و مجلات به ویژه صفحات حوادث نسبت به افغانها نیز موضوع دیگری است که کمتر به آن پرداخته شده است. هرچند برخی از خبرنگاران حوادث بر این عقیده هستند که این نوع خبرنویسی ارتباطی با توهین و تحقیر قومیتی خاص ندارد.
افغان ها در ایران از اینکه تحت تبعیض و نژادپرستی قرار دارند شکوه دارند و مواجهه با نژادپرستی جوامع میزبان را یکی از دردناکترین تجربههایشان میدانند.
اعمال محدودیت و سختگیری علیه مهاجران افغانستانی در ایران از سوی جمهوری اسلامی، منجر به محرومیت گسترده از حقوق اساسی و نیز مانع بزرگی در مسیر ادغام آنها در جامعه ایران شده است.
جمهوری اسلامی با توجه به حجم نارضایتی های مردم از سیستم حاکم و میل به استمرار حاکمیت خود بر کشور ایران از هر طریقی برای تسلط بر اقوام مختلف ایرانی برنامه ریزی می کند. نژادپرستی و ترک ستیزی در طول یکصد سال گذشته در ایران نهادینه شده و ترک ها در این کشور مکررا مورد تحقیر و توهین های نژاپرستانه قرار می گیرند.
حکومت ایران نیز به شکل سیستماتیک، نژادپرستی را در جامعه پمپاژ می کند. در کتب درسی، رسانه ها و مطبوعات رسمی ایران نیز، ترک ها مورد تحقیر قرار می گیرند و تاریخ و هویت ترکی آنها انکار و تحریف می شود.
انکار هویت ترک ها در ایران با هدف اختلاف افکنی بین ترک های قشقایی و آذربایجان جنوبی با ترک های ترکیه، آذربایجان شمالی و سایر نقاط جهان ترک صورت می گیرد تا روند آسیمیله نمودن ترک ها در ایران تسهیل گردد.
ترک ستیزی به احساسات و اعمالی که حاوی تبعیض، عملیات خصمانه و نفرت علیه اقوام ترک تبار،فرهنگ ترکی گفته می شود.
بنیان گذاری ترک ستیزی سیاسی در ایران، اروپائیها و در وحله اول انگلیسیها هستند که با فروپاشی امپراطوری عثمانی سهم شیر نصیب آنها شده بود و همانها شعار «ترک را بکش هرچند که پدرت باشد» را برای بسیج اعراب علیه ترکان عثمانی ساخته بودند و با براه انداختن ترک ستیزی در ایران نیز هدف تضعیف تمام ترکها را تعقیب میکردند.
هویت جمعی ملتها در تصور تاریخیشان از یک سو بر نقاط مشترک افرادشان و از سوی دیگر بر نقاط تمایزدهنده نسبت به هویتهای بیرونی شکل میگیرند. زبان، آداب و رسوم، دین و دیگر عناصر فرهنگی از غنیترین منابع هویتبخشی در هر دو بخش ایجاد اشتراکات بین افراد یک مجموعه و نیز تمایزات با مجموعههای دیگر هستند.
نظامهای سیاسی بنا به تفاوت کارکرد و اهدافشان به مدیریت فرهنگی هویت ملی کشورشان از جهت نوع جهتگیریهای کلان آن میپردازند. نظامهای عرفیِ غیر ایدئولوژیک به ایجاد توازن در جهتگیریهای هویت ملی توجه فراوان دارند تا از شکلگیری جریانهای دگرستیزانه نسبت به ملتهای همجوار یا در تماس و یا اقلیتهای قومی و دینی درون جامعه جلوگیری کنند.
جمهوری اسلامی با شعار اسلامگرایی در واکنش به ایرانیگری ظهور کرد؛ استفاده سیاسی از توان نیرومند فرهنگی در هویتهای ملی در راستای غیریتسازی زمینه حاصلخیزی برای رفتارهای نژادستیزانه و فرقهگرایانه را فراهم میآورد. این امر به گسترش دشمنی با اقوام و ادیان همجوار و نیز امتدادات داخلی آنها در یک کشور میانجامد. در نتیجه خطری برای وحدت ملی جوامع چند فرهنگی مانند ایران به شمار میرود که این جریان در سری تولیدات رسانهای ایرانی به شدت تقویت شده است.
در سالهای اخیر ، شروع تحریکات و توهینها از کانالهای دولتی بخاطر اینست که هرچه مردم از مذهب دولتی بیشتر فاصله میگیرند، حکومت بیشتر به ناسیونالیسم ایرانی متوصل میشود و چون پان ایرانیستها بعنوان مدافع ناسیونالیسم ایرانی و کارشناس مسائل ملی در دستگاههای تبلیغی حکومت بکار گرفته شدهاند لذا خط فکری نژاد پرستانه خود را پیش میبرند و چون معتقد به مستحیل کردن ترکها هستند، از هر امکانی برای تحقیر و توهین به ترکها استفاده می کنند.
اطلس زبانهای در معرض خطر یونسکو گزارش داده است که ۱۷ زبان در ایران در شرایط بحرانی یا در معرض انقراض قرار دارند. آخرین آمار جمعیتی در ایران نشان میدهد که دو زبان لشانددان وهالااولا به طور کامل منقرض شده اند.
ایران از کشورهایی است که دارای زبانها و گویشهای متنوع است. اما نیمی از آنها در معرض نابودی قرار گرفتهاند. اگرچه آمار دقیقی وجود ندارد ولی تالشی در گیلان، تاتی در قزوین، سنایا در تهران، نطنزی، نائینی و خوانساری و گزی در اصفهان، هورامی در کردستان، سیوندی و کُرُشی در فارس، لارستانی در هرمزگان، سوی در سیستانوبلوچستان، گویش بهدینان یا گبری در یزد، وَفسی در مرکزی، مندایی در خوزستان، خلجی در مرکزی و آشتیانی در مرکزی از جمله زبانها و گویشهای ایرانیِ در معرض نابودی هستند.
«زبان درخطر» به زبانی گفته میشود که در «معرض نابودی» باشد. براساس اطلاعاتی به دست آمده، تعداد زبانهای زنده در جغرافیای ایران ۷۶ زبان است. در بین این ۷۶ زبان چیزی حدود نیمی از این زبانها با درجههای مختلف در خطر هستند.
متاسفانه زبان «ترکی آذربایجانی» جزو «زبان امن» دسته بندی نمی شود، چراکه به دلیل عدم تحصیل و آموزش و عدم رسمیت این زبان، حفظ و نگه داری آن مشکل است و در دسته «زبانهای باثبات اما در معرض تهدید» قرار می گیرد.
۳ زبان دیگر در وضعیت آسیبپذیر قرار دارند: «تالشی» با یک میلیون نفر، «ترکی خلجی» با ۴۲۱ هزار نفر، «ترکی خراسانی» با ۲۰۰ هزار نفر.
۱۴ زبان دیگر در نقاط مختلف ایران از جمله تاتی، آرامی، هورامی، جیدی، وفسی؛ آشتیانی، سمنانی، خوانساری، گزی؛ دری، سوی، بشاگردی، لارستانی و سیوندی نیز در معرض خطر هستند و کودکان این زبانها را در خانه بهعنوان زبان مادری یاد نمیگیرند.
دو زبان هم در مرکز ایران در خطر نابودی قرار دارند: «نطنزی» با ۷ هزار نفر و «نایینی» با ۷ هزار نفر. کهنسالان هنوز به این زبان حرف میزنند. پدران و مادران ممکن است آنها را بفهمند؛ اما با کودکان به این زبانها حرف نمیزنند.
بر اساس گزارشها، همزمان با قطع شدن اینترنت در شهرهای مختلف خوزستان از شامگاه پنجشنبه، ۱۵ اردیبهشت دهها شهروند در شهرهای مختلف این استان بازداشت شدهاند.
بنابر گزارشها، با گذشت سه روز همچنان اینترنت موبایل در اهواز و برخی از شهرهای خوزستان قطع است و تا روز شنبه حتی امکان دسترسی به اینترنت داخلی نیز وجود نداشته است و برنامههای چون اسنپ یا سایتهای داخلی در دسترس نبوده است.
حساب کاربری «سازمان حقوق بشر در ایران» در توییتر در گزارشی هویت برخی بازداشتشدگان خوزستان را تا شامگاه یکشنبه، ۱۷ اردیبهشت سعید دحیمی و عطیه مغینمی از اهالی حمیدیه و حسین مغینمی و احمد صیاحی از سوسنگرد اعلام کرده است.
در همین حال گروه تلگرامی «خاکزدگان» که اخبار شهروندان عرب را پوشش میدهد، از بازداشت شمارى از اهالی سوسنگرد در روزهای گذشته خبر داده و آورده است که این افراد به اهواز منتقل شدهاند اما از محل نگهدارى آنها اطلاعاتی در دست نيست.
بر اساس گزارشها، بازداشت شهروندان معترض خوزستانی در پی انتشار فراخوانی مبنی بر تجمع و اعتراض به افزایش قیمت نان از شامگاه پنجشنبه، ۱۵ اردیبهشت آغاز شده و در روزهای بعد ادامه داشته است.
در روزهای گذشته ویدیوهای متعددی از صحنه اعتراضهای مردمی و حضور سنگین نیروهای امنیتی و گارد ویژه در شهرهای مختلف خوزستان و اقدامات خشونتآمیز آنها برای سرکوب تجمع اعتراضی مردم در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
سایت خبری «امتداد» روز یکشنبه، ۱۸ اردیبهشت به نقل یکی از فعالان مدنی خوزستان ویدیوهای منتسب به تجمع اعتراضی گسترده در سوسنگرد و آتش زدن لاستیک خودرو توسط معترضان در شامگاه ۱۵ اردیبهشت را تایید کرده و گفته بود که در شهرستان ایذه اعتراضات «سیاسی»، «دامنهدار» و «پرتراکم»، اما در اهواز بهصورت پراکنده بوده است.
به گفته این منبع آگاه، ماموران گارد ویژه در مقابل معترضان اقدام به شلیک تیر هوایی کردهاند.
همزمان با شروع تجمعهای اعتراضی در خوزستان شماری از کاربران شبکههای اجتماعی از شامگاه پنجشنبه اعلام کردند که اینترنت موبایل در شهرهای مختلف این استان از جمله سوسنگرد، اندیمشک، ایذه، حمیدیه، شادگان، ماهشهر، بهبهان، هندیجان و دزفول قطع یا کُند شده است.
پس از سه روز سکوت رسانهای در ایران، سایت خبری «امتداد» روز یکشنبه این خبر را تایید کرد.
سایت «جماران» وابسته به دفتر نشر آثار روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز روز دوشنبه، ۱۹ اردیبهشت این خبر را تایید کرده و گفته است که همزمان با قطع کامل اینترنت موبایل در شهرهای مختلف خوزستان سرعت اینترنت ثابت خانگی نیز کُند شده است.
به گزارش «جماران» تا روز شنبه امکان دسترسی به سایتهای داخلی در این شهرها وجود نداشته و پس از وصل شدن اینترنت داخلی از شامگاه شنبه تنها سایتهای داخلی با دامنه ir در دسترس قرار گرفته است و هیچ یک از سایتهای جهانی یا پیامرسانهایی همچون واتساپ همچنان در دسترس نیست.
در واکنش به قطع شدن دوباره اینترنت در برخی شهرهای خوزستان در پی اعتراضهای مردمی به گرانیها، یکی از مقامات دولت ترامپ خواستار ارائه اینترنت ماهوارهای استارلینک به مردم این استان شد.
ویکتوریا کوتس، معاون مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا ر توییتی نوشت که «اگر ایلان ماسک میتواند به اوکراین استارلینک برساند، چرا نتوانیم همان کار را برای خوزستان انجام دهیم و بگذاریم این ایرانیهای شجاع با هم ارتباط داشته باشند؟»
حرکتهای اعتراضی در خوزستان در حالی صورت میگیرد که مردم شهرهای مختلف این استان، تابستان سال گذشته نیز در اعتراض به مشکل بیآبی، تجمعهای گستردهای برگزار کردند که با دخالت نیروهای امنیتی بهشدت سرکوب شد.
ایرانیان سیاهپوست؛ اقلیتی بافرهنگ، اما سرکوبشده و قربانی تبعیض
وقتی جنبش «جان سیاهان مهم است» به راه افتاد، مقامها و رسانههای جمهوری اسلامی فرصت را غنیمت شمردند و کارزاری تبلیغاتی را علیه آمریکا و دیگر کشورهای غربی به راه انداختند، اما این مقامات و رسانهها هرگز از وضعیت و اهمیت زندگی «سیاهان ایران» سخنی به میان نیاوردند.
سیاهان در ادبیات کهن ایران، از شعر حافظ و مولوی تا ناصرخسرو و سنایی، آدمهای بدشگون و بیارزشاند. این شاعران، سیاهان را در آثارشان با کلماتی چون «هندو»، «زنگی» و «حبشی» نکوهش کردهاند.
مثلاً حافظ میگوید: «ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم، تو سیاه کمبها بین که چه در دماغ دارد»
این تفکر سنتی در دوران جدید نیز با نادیده گرفتن موجودیت آفریقاییتباران ایران و همچنین عدم آگاهیبخشی دربارهشان، موجب اعمال تبعیض گسترده علیه آنان، چه از سوی حکومت و چه از سوی جامعه شده است.
شکلگیری جمعیت ایرانیان سیاهپوست
«ما هم بخشی از نقش و نگار گونهگون ایرانی هستیم. اگر دقیقتر نگاه کنید، ما را میبینید.»
این شعار «جمعیت ایرانیان سیاهپوست» است که به تازگی با راهاندازی یک سایت اینترنتی، گشایش حسابهایی در شبکههای اجتماعی و تولید محتوا از جمله انیمیشن، اعلام موجودیت کرده است.
بر اساس آنچه خود جمعیت ایرانیان سیاهپوست اعلام کرده، این جمعیت «سازمانی غیرانتفاعی، غیردولتی و چند شعبهای» است.
همچنین این سازمان، هدف خود را تقویت صدای سیاهپوستان و آفریقاییتباران ایرانی دور از وطن، آموزش درباره ارتباط بین هویت آفریقاییتبار/سیاهپوست و ایرانی و حمایت از به رسمیت شناختن تجربههای سیاهپوستان در روایتهای ایرانی اعلام کرده است.
در شرایط کنونی ایران که گزارشهای متعدد از نقض حقوق بشر و اقلیتها منتشر میشود، تشکیل جمعیت ایرانیان سیاهپوست در رسانههای بینالمللی به ویژه منطقه خلیج فارس بازتاب داشته است.
شبکه قطری الجزیره، در گزارشی به سراغ پریسیلیا کونکو-هویدا، مؤسس این جمعیت رفته و با او گفتوگو کرده است.
بنیانگذار جمعیت ایرانیان سیاهپوست گفته که طرح اصلی شکلگیری چنین تشکیلاتی بر سه پایه استوار بود: تقویت، آموزش و دفاع؛ این که بر تاریخ کسانی تأکید شود که از فرهنگی آفریقایی-ایرانی برخاستهاند و با وجود ایرانی بودن، ریشههای آفریقایی دارند.
خانم کونکو-هویدا در فرانسه از پدری کنگویی و مادری ایرانی به دنیا آمده، اما دوران کودکی خود را در تهران و اصفهان و همزمان با دوران جنگ ایران و عراق گذرانده است. او به خوبی به یاد میآورد که در زمان بمباران شهرها، چگونه با خانوادهاش به زیرزمین پناه میبرد و پدربزرگش «برای متوقف شدن بمبارانها قرآن میخواند».
او که اکنون با سازمان ملل متحد و سازمانهای غیردولتی در آفریقا همکاری دارد، به الجزیره گفته که تأسیس جمعیت ایرانیان سیاهپوست با مشارکت پنج نفر دیگر که در چهار کشور مختلف زندگی میکنند، یک «کار عاشقانه» بوده است.
آنان با انتشار قطعههایی از تاریخ، ادبیات، انیمیشنهای کوتاه، عکس و موسیقی، تلاش میکنند به آموزش موضوعاتی مربوط به ایرانیان سیاهپوست به ویژه تاریخ بردهداری در ایران بپردازند. در سال ۱۳۰۷، با تلاش بریتانیا تجارت برده در ایران ممنوع شد.
اعضای جمعیت ایرانیان سیاهپوست همچنین به جایگاه سیاهان در جامعه ایران و نمود آن در فرهنگ و هنر این کشور نیز میپردازند.
اما مسئولیت بخش تاریخ این جمعیت بر عهده بیتا بقولیزاده، استاد تاریخ و مطالعات آفریقای دانشگاه بوکنل است. او در قطعه کوتاهی که در حساب توئیتر جمعیت ایرانیان سیاهپوست منتشر شده، بخشی از داستان نهیم، یک آفریقایی سوار بر یک کشتی بادی را روایت میکند.
این کشتی از سواحل آفریقا به راه افتاده و قرار است به یک بندر ایران برود تا در آنجا باری از تیرکهای چندل زنگباری را برای ساخت دیوار و سقفهای کاهگلی خانهها و بازارها بفروشند: «گوش کن به او که سفر را برای همراهانش روایت میکند، به او که از باد و خورشید و دریا میخواند، به او که از خدا یاد میکند، به او که سخت آرزومند دیدار یار است و همکشتیانش به دوری خانوادههای خود فکر میکنند.»
نهیم صدای خوشی دارد که «التیامی بر دشواری سفر» همراهانش است و خدمهی کشتی که ترکیبی از آفریقاییها، اعراب، هندیها و فارسی زبانان هستند، با همسرایی بخشهایی از آهنگهایش که قبلاً به آنها آموخته بود، با او همراه میشوند: «نهیم در حالی که ترانههایش را با حرکت امواج موزون میکرد به افق مینگریست. کرانه سواحل را که از دور دید، آواز سر داد: رسیدیم! رسیدیم!»
اعضای جمعیت ایرانیان سیاهپوست تأکید دارند که پیوند ایران و آفریقا به دستکم هزار سال پیش میرسد.
مثلاً این جمعیت در یک رشته توئیت، موضوع «مهاجرت ایرانیان [شیرازیها] به شرق آفریقا» را پیش کشیدهاند: «امروزه شکاف میان ایران و سواحل شرقی آفریقا بسیار بزرگتر از چند قرن پیش به نظر میرسد. در حالی که این فاصله در گذشته آنقدر کوچک بوده که گفته میشود گروهی از شازدههای شیرازی در سواحل شرق آفریقا (Swahili) سکونت داشته و روابط خود را با ایران برای قرنها حفظ کرده بودند.»
بر این اساس، گفته میشود که مهاجرت شیرازیها به زنگبار به اوایل قرن دهم میلادی بازمیگردد که «برای دستیابی به فرصتهای تجاری بهتر» بوده و با ادامه داد و ستد میان زنگبار و ایران، روابط میان این دو ناحیه افزایش یافته و همبستگی فرهنگی بین آنها شکل گرفت، به گونهای که اکنون برخی در این منطقه مدعی «میراث فرهنگی شیرازی» هستند.
هرچند خود جمعیت ایرانیان سیاهپوست تأکید کرده که «برخی از محققان صحت این ادعاها را به چالش کشیده و مدعی هستند اطلاعات از این تاریخ بسیار بیثباتتر از آن است که بتوان با قطعیت به آن ارجاع داد»، اما این نهاد به نقشه اقیانوس هند در کتاب «مسالک و ممالک» نوشته ابواسحاق ابراهیم اصطخری اشاره میکند که «اصطخری در سمت چپ یک خط طولانی برای ساحل زنگبار کشیده و در سمت راست، شبه جزیره عربستان، رود دجله، چندین شهر بندری در امتداد خلیج فارس، رودخانه مهران و یک مثلث بزرگ را (شامل شبه قاره هند) نشانهگذاری کرده است.»
جمعیت ایرانیان سیاهپوست نتیجهگیری کرده که «نقشه اصطخری به جای آنکه خلیج فارس را مجزا به تصویر بکشد، آن را با اقیانوس هند در هم میآمیزد، و به ما نشان میدهد که این دو کرانه ساحلی و مردمانش چقدر به هم نزدیک بودهاند.»
آغاز تحقیق درباره آفریقاییتباران ایران
اما با وجود روابط کهن ایران و آفریقا و به ویژه تاریخ طولانی بردهداری در ایران، این موضوع چندان مورد توجه جامعه ایران نبوده است.
در این بیتوجهی، حکومت نقشی تعیینکننده داشته، اما با این حال، در سالهای اخیر با تلاشهای فردی، توجه به این موضوع نسبتاً بیشتر شده است.
بهناز میرزایی، پژوهشگر ایرانی-کانادایی و استاد دانشگاه براک، در این زمینه نقشی مؤثر داشته است. او که یکی از معدود محققان درباره سیاهان ایران است، حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از جمعیت جنوب ایران را آفریقاییتبار دانسته و گفته که حتی بسیاری از اعضای جامعه ایرانیان آفریقاییتبار، گذشته یا خاستگاه خانواده خود را نمیدانند.
بر اساس برخی منابع، گذشته آفریقاییتباران ایران به ۵۰۰ سال پیش، زمانی که بازرگانان پرتغالی هزاران آفریقایی را به سواحل جنوبی ایران میآوردند، بازمیگردد.
به عقیده بهناز میرزایی، بعدها در قرون هجدهم تا بیستم، بازرگانان عرب بردههایی را از شمال و شمال شرق آفریقا به ویژه تانزانیا، کنیا، اتیوپی و سومالی به ایران آوردند. این بردگان در صیادی، کشاورزی، کارهای خانه، پرستاری بچه و حتی خدمت در ارتش فعال بودند.
گفته میشود که در قرن نوزدهم، بیش از ۲۰۰ هزار برده سیاهپوست به ایران آورده شد.
به گفته این پژوهشگر، در بعضی مناطق، به ویژه در استان سیستان و بلوچستان، آفریقاییتباران بر اساس نظام فرقهای زندگی میکنند؛ به این معنی که مثلاً «دورزاده»ها در این منطقه خود را برتر از «غلام»ها میدانند، زیرا میگویند که نیاکانشان برده نبودهاند.
انتشار آثار هنری درباره آفریقاییتباران ایران
همچنین در سالهای اخیر هنرمندان ایرانی نیز در این زمینه آثاری را خلق کردهاند. به عنوان نمونه، مهدی احصائی، عکاس ایرانی-آلمانی، پنج سال پیش، کتاب عکسی را با عنوان «آفریقایی-ایرانی، اقلیت ناشناس» در آلمان منتشر کرد که شامل شصت قطعه عکس از ساکنان سیاهپوست جنوب ایران است.
احصائی که بر «ناشناخته بودن» سیاهان ایران بسیار تأکید دارد، گفته که خودش در جریان یک مسابقه فوتبال با حضور یک تیم هرمزگانی متوجه وجود این اقلیت در ایران شده است. او فهمید شعری که سردسته هواداران این تیم فوتبال میخواند «بیشتر آفریقایی بود تا ایرانی.»
این عکاس به این موضوع علاقهمند شد و برای گرفتن عکس به جنوب ایران سفر کرد. در آنجا بود که دریافت آفریقاییتباران ایران با وجود تعداد اندکشان، تأثیری شگرف بر فرهنگ و آداب و رسوم منطقه جنوب ایران گذاشتهاند؛ از موسیقی تا پوشاک.
سعید شنبهزاده، نوازنده و موسیقیدان ایرانی ساکن فرانسه نیز که خود از آفریقاییتباران ایران است، گفته است بوشهر تنها شهری است که مردم موقع خاکسپاری میرقصند و این «یک سنت به ارث رسیده از آفریقا» است.
او در سالهای اخیر آلبومی را با عنوان «پورآفریقا» منتشر کرده که ستایشی از نیاکان آفریقایی خود است.
شنبهزاده در گفتوگویی با نشریه لوپوئن گفته است: «فرهنگ آفریقایی-ایرانی در ایران به رسمیت شناخته نمیشود. اگر تو به یک سیاه ایرانی بگویی که او از نوادگان آفریقاییهاست، برای او یک توهین است. هیچ کس نمیخواهد از اصلیت خود با افتخار سخن بگوید».
توهین نژادپرستانه یک رستوران در اردکان یزد
اخیرا تصویری در فضای مجازی در حال انتشار است که نشان از توهین دارد. این تصویر یک رستوران در اردکان یزد را نشان میدهد که تابلوی ورودیاش مزین به نوشته عجیب «ورود آمریکایی و سگ ممنوع» است.
به نظر میرسد که صاحب رستوران با اهداف خاصی دست به چنین اقدامی زده است، اقدامی زشت که مورد مذمت کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفته است.
یکی از زشتترین رفتارها، توهین کردن است که متاسفانه گویا در جامعه ما در حال نهادینه شدن است. یعنی آنقدر تاب آوریمان نسبت به مسائل پایین است که بهترین راه را در برخورد با مسائل، توهین کردن میبینیم. در صورتی که توهین کردن نشانه ضعف آدمی است. بارها شاهد رفتارهای توهینآمیز برخی از مسئولان با مردم بودیم به دلیل آنکه دارای قدرت هستند و خود را محق چنین رفتاری میدانند یا وقتی پای مسائل سیاسی در میان باشد و برای آنکه برتریمان را اثبات کنیم، توهین اولین چیزی است که در رفتارهای برخیها نمایان میشود.
اکانت توییتری فلات ایران نوشت :
کاش جلوی ایندست کارهای خودسرانه و نژادپرستانه گرفتهشود. اردکان شهریست با پتانسیلهای گردشگری.
یکی از کاربران در این باره نوشته است: «به نظرم مشتری نداره و فقط با این کار داره جلب توجه میکنه».
کاربران دیگر نوشته اند: « خیلی از این آمریکاییها پدر و مادرشان مهاجرین ایرانی سالهای قبل هستند»،
«کاسه داغتر از آش که میگن همینه، معلومه طرف برای خودنمایی اینکار رو کرده»
«بی احترامی به هرقومی، در دین وآیین هر کشوری محکوم است!»
«ولی واقعاً باید ناراحت باشی برا خودت، این وضع احترام و توجه به توریست هست که با خودش دلار میاره تحویل تو میده و رونق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ایجاد میکنه؟»
«اگه این بنر واقعی باشه باید اونی که این رو زده باهاش برخورد بشه. یکم به هم احترام بذاریم همه ما انسانها یه خدا داریم و توی یه کره خاکی زندگی میکنیم. همین شمایی که این رو نصب کردی اگه همین فردا بهت بگن بیا برو آمریکا با سر میدوی و میری»
«به نظر من کیفیت غذا رو بهتر کنی رستورانت شلوغ میشه نیازی به این بیفرهنگیها نیست».
نظر شما چیست؟
علمالهدی: دلار گران شده اما کارگران میتوانند چلوکباب بخورند
نماینده رهبر جمهوری اسلامی در خراسان رضوی گفت امروزه یک کارگر با یکسوم مزد روزانه خود برای ناهار حداقل یک چلوکباب میتواند بخورد اما در زمانی که دلار هفت هزار تومان بود، نمیتوانست.
«احمد_علمالهدی»، روز جمعه، ۱۷ دی ۱۴۰۰، با بیان اینکه برخی میگویند یک روزی آمریکا مملکت ما را گرفته بود و دلار هفت تومان بود و الان آمریکا را بیرون کردیم و دلار به ۲۰ و چند هزار تومان رسیده، گفت: «آن روز که دلار هفت تومان بود، یک کارگر با یک سوم مزد روزانه خود، برای ناهار چیزی بیشتر از نان، پ
نماینده رهبر جمهوری اسلامی در خراسان رضوی گفت امروزه یک کارگر با یکسوم مزد روزانه خود برای ناهار حداقل یک چلوکباب میتواند بخورد اما
نیر و انگور نمیتوانست بخورد؛ در حالی که امروز یک کارگر با یکسوم مزد روزانه خود برای ناهار حداقل یک چلوکباب میتواند بخورد».
امام جمعه مشهد ادامه داد: «اگر شما اهل شکم و معیشت هستید و قیمت دلار را ملاک ارزیابی وضعیت نظام قرار میدهید و اقتدار جهانی و توانمندیهای نظامی جمهوری اسلامی به طوری که دنیای استکبار از موشک آن میترسد را ملاک ارزیابی قرار نمیدهید، حداقل شکم آن روز را با شکم امروز مردم مقایسه کنید».
او در بخشی از اظهارات خود خطاب به مردم گفت که ۴۳ سال است که به خاطر شهامت، غیرت و مقاومت شما پای ستون خیمه این نظام، «باد بر پرچم عزتمند نظام مقدس اسلامی ما میوزد و پرچم ما در اهتزاز قرار دارد».
بیشتر بخوانید:
علمالهدی نباید به دست بچه روستایی تبلت بدهیم
تبعات فقر و تورم افسارگسیخته برای جامعه کارگری؛ از هر چهار کارگر یک نفر گرفتار معضل اعتیاد
جان کودکان عرب اهواز در جویهای روباز گرفته میشود و اخبارشان نیز لابهلای فجایع روزمره مدفون میماند
هفتهی گذشته، #فارس_حیدری کودک ۱۶ ماههی ساکن منطقهی گلدشت اهواز، در چشم به هم زدنی داخل جویهای عمیق و روباز افتاد و در دم جان خود را از دست داد. «فارِس» تنها قربانیِ محرومیت سیستماتیک مناطق عربنشین اهواز نیست. جویهای بزرگ و روباز فاضلاب، بارها جان کودکان اهوازی را گرفته است.
در تابستان ۹۹، کودک ۱ سالهی دیگری به نام #صدیقه_حیدری در کوی سیاحی اهواز جان سپرد. در بهمن ۹۹ هم #دانیال_نواصری کودک ۳ سالهی ساکن کوت عبدالله در جویهای روباز جان سپرد.
بیشتر بخوانید:
جوانان عرب اهوازی قربانیان همیشگی سیاستهای …
مرگ کودکان مناطق فرودست اهواز در پیوند با محرومیت ساختاری، عدم مسئولیت و سالها کارشکنی شهرداری اهواز و آبفای این شهر قرار دارد. طی سالهای گذشته، مادران و خانوادههای بسیاری با طرح شکایت از فقدان امنیت جانی کودکان خود و ضرورت بازسازی و رفع بحران روزمره به سازمانهای ذیربط مراجعه کردند، اما جز سلب مسئولیت و تهدید امنیتی در صورت تجمعات و تحصنها، چیزی عایدشان نشده است. با هر مرگ کودک و ویران شدن زندگی یک خانواده، اشاره به مخارن از کار افتادهی مکندهی فاضلاب، که هیچ مسئولی پیگیر استفاده از آن نیست، تنها پاسخ به ساکنان مناطق عربنشین اهواز بوده است.
دولت ملی ایران به سبک خونین فرانسوی
در ایران وقتی می خواستند در دوره رضاشاه دولت ملی درست کنند از #انقلاب_فرانسه تقلید کردند. درست است که انقلاب #فرانسه در واقع مدل اصلی در ساخت دولت های ملی بود اما در قرن نوزدهم و در ابتدای قرن بیستم ما نمی توانیم به صورتی خودکار #دولت_ملی را براساس دولت فرانسه بسازیم. چون اصل و اساس انقلاب فرانسه، #ژاکوبینسم و خشونت بوده است و #سرود_ملی فرانسه هنوز هم از جوی های خون صحبت می کند که باید با کشتن بیگانگان (آلمانی ها) به راه انداخت.
در این شعر گفته می شود آنقدر باید سرباز آلمانی کشت که تمام کشتزارهای ما با خون آن ها سیراب شود! و عین همین شعر هنوز هم خوانده می شود. البته الان فقط آهنگ آن را می زنند و شعر را نمی خوانند چون فوق العاده خشونت آمیز است. کافیست ترجمه شعر سرود فرانسه را بخوانید تا بفهمید انقلاب فرانسه چه بوده است. حالا تاریخ فرانسه این است و باید یک سیستم مرکزی ایجاد شود و هرکس جداسری کرد نابود شود. از جمله زبان های محلی و این کار را هم کردند. به شرق فرانسه رفتند و گروه های گسترده ای را که حاضر نبودند فرانسه صحبت کنند، قتل عام کردند. در همان سال های اول انقلاب فرانسه قتل عام های گسترده ای اتفاق افتاد. چندین هزار نفر را کشتند فقط به جرم این که حاضر نبودند فرانسه صحبت کنند و این یک مدل بود. این مدل را رضاشاه سعی کرد در ایران پیاده کند ولی حتی او هم نتوانست پیروز شود. رضاشاه با خشونتی شدید علیه #اقوام و #عشایر ایرانی سعی کرد یک نوعی از این مدل را پیاده کند و نتوانست. بعد از او هم هیچکس نتوانست.
دکتر #ناصر_فکوهی
استاد گروه انسانشناسی دانشگاه تهران
عضو انجمن بینالمللی جامعهشناسی و ایرانشناسی
سلاح برگیرید! شهروندان!
گُردانهای رزم را تشکیل دهید!
قدم رو، به پیش!
بگذار تا خون پلشت دشمنانمان،
شیارهای دشتهایمان را سیراب سازد.