روز جمعه ۷ بهمنماه، اصغر سپهری، برادر فاطمه سپهری، زندانی سیاسی، در صفحه توییترش با انتشار رای اولیه دادگاه برای خواهرش، نوشت: «رای اولیه دادگاه برای خواهرم فاطمه سپهری صادر شد، یک سال زندان و ۲۰ میلیون تومان جریمه.»
در بخشی از این حکم چنین آمده است:«تحقیقات اخیر از ایشان در دادسرا، نحوه اظهارات و دفاعیات وکیل وی در جلسه دادگاه، سوابق محکومیت وی و سایر محتویات پرونده که در مجموع برای دادگاه علم به ارتکاب بزه از سوی متهم حاصل و در نتیجه بزهکاری وی محرز تشخیص [داده شد] … و نامبرده را به تحمل یکسال حبس و پرداخت دویست میلیون ریال جزای نقدی در حق دولت محکوم مینماید.»
جرم خانم سپهری در این حکم «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی» به واسطه فعالیت در فضای مجازی و مصاحبه با رسانههای فارسی زبان خارج از ایران عنوان شده است.
فاطمه سپهری از مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی است که بارها به تندی از شخص علی خامنهای انتقاد کرده است. خانم سپهری در همان روزهای ابتدایی اعتراضات مردم ایران در مشهد بازداشت شد.
او اما سیزدهم آذر ماه در پیامی از زندان وکیل آباد از مردم خواست نگذارند «خون ژیناها، کیانها، خدانورها و ابوالفضلها» فراموش شود.
خانم سپهری در این پیام تأکید کرد: «تا جمهوری اسلامی از بین نرود، ما روز خوش نداشته و نخواهیم داشت.»این زندانی سیاسی از امضاکنندگان نامه استعفای علی خامنهای و گذار از جمهوری اسلامی است.
«محمدحسین» برادر دیگر فاطمه سپهری و یکی دیگر از امضاکنندگان بیانیه مشهور به «چهارده امضا»،نیز به جرم درخواست استعفای خامنهای از سال ۹۸ در زندان وکیلآباد مشهد محبوس است.
محمد حسین سپهری به همراه هاشم خواستار، محمد نوریزاد، زرتشت احمدیراغب، رضا مهرگان، محمدرضا بیات، کمال جعفری یزدی، گوهر عشقی (مادر ستار بهشتی)، حوریه فرجزاده (خواهر شهرام فرجزاده از کشتهشدگان اعتراضهای سال ۸۸)، محمد کریمبیگی، جواد لعلمحمدی، محمد ملکی، محمد مهدویفر، و عباس واحدیان شاهرودی امضاکنندگان نامه درخواست استعفای خامنهای بودند.
دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی پس از انتشار این نامه، فاطمه سپهری را بازداشت کرد و قوه قضاییه او را به تحمل ۳ سالوشش ماه حبس محکوم کرد. با اینحال سپهری پس از تحمل ۹ ماه حبس، بهدلیل آنکه همسرش جزو کشتهشدگان جنگ جمهوری اسلامی با عراق بود، مشمول عفو خامنهای شد و او را از زندان آزاد کردند.
با اینوجود فاطمه سپهری پس از آزادی از زندان بهصراحت اعلام کرد عفو علی خامنهای را نمیخواهد، چون «رهبری» را قبول ندارد.
حساب اینستاگرام محمد نوری زاد با انتشار مطلبی از تهدید ماموران اطلاعات تروریستی سپاه علیه این زندانی سیاسی خبر داده است. در این مطلب آمده است؛ چند شب پیش، برای دومین بار اخبار ۲۰:۳۰ عکسی از مرا نشان داد و از من با عنوان [وطنفروش] یاد کرد! در این ۴۴ سال جمهوری اسلامی سرطانی، معنای بسیاری از واژگان وارونه شده.
هفته پیشتر آن، از زبان رئیس بند شش که من در آن زندانی هستم، به گوش من رساندند که اطلاعات سپاه، قصد این دارد که هم پرونده و هم خود مرا به سازمان قضایی نیروهای مسلح بکشاند و در آنجا سرم را زیر آب کند.
مستقیم رفتم پیش رئیس بند (آقای گودرزی) و با فریادی بلند به او گفتم: از مادر زائیده نشده کسی که آسیبی به من برساند، و با فریادی بلند به او گفتم: هر وقت خواستی مرا مست کنی، حکمی بیاور و نشانم بده که در آن، مرا به اعدام محکوم کردهاند!
به راستی چه خبر خوبی؟ و چه افتخاری از این بالاتر، که دست خونین ملایان بیت رهبری و سرداران سپاه، که از دم برای اسرائیل و روسیه و انگلستان و آمریکا جاسوسی میکنند و ذخایر ملی کشورمان را به حراج گذاردهاند، این بار به خون من رنگین شود!
میگویم: اگر ارزنی در خود مردانگی میبینند این زندان و این من اسیر. مشتی خون در رگهای من است پیشکش به پیشگاه سرزمینم ایران و باز میگویم این داغ ننگی که بر پیشانی ملایان خونریز و مفتخوار بیت رهبری و سرداران وطن فروش و سیریناپذیر سپاه نشسته با کشتن محمد نوریزادها پاک نمیشود من در زندان هستم تا روزی که با دو چشم خود ببینم مردم جان به لب رسیدهی، ایران ملایان و سرداران آدمکش را سرازیر زندانها کنند آن روز روز آزادی ما ایرانیان است. روزی که برای بوسیدن روی ماه آزادی ، بیتاب هوشمندی و خردمندی و آزادگی ما ایرانیان است.
محمد نوری زاد همراه با ۱۳ نفر دیگر از امضاکنندگان نامهای است که در آن خواسته شده علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، از مقام خود استعفا دهد.
در ادامه صدور احکام سنگین برای بازداشت شدگان اعتراضات اخیر، امیر شیبانی زاوه، معترض بازداشت شده مشهدی به بیش از ۸ سال حبس محکوم شد.
آقای شیبانی زاوه توسط دادگاه انقلاب مشهد به تحمل هشت سال و شش ماه حبس محکوم شد. در صورت تایید حکم بدوی در دادگاه تجدیدنظر، با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی چهار سال و شش ماه حبس در خصوص وی قابل اجرا خواهد بود.
این شهروند معترض به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال حبس و از بابت اتهام عضویت در گروههای معاند، به سه سال حبس و بابت اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام جمهوری اسلامی؛ به چهار سال و شش ماه حبس محکوم شده است.
به گفته آقای شیبانی زاوه، “شرکت در فراخوان ها، انتشار تصاویر مهسا امینی و مزار نیکا شاکرمی در اینستاگرام و شرکت در مراسم ابوالفضل آدینه زاده از کشته شدگان اعتراضات سراسری در مشهد” از مصادیق اتهامات مطروحه، عنوان شده است.
امیر شیبانی زاوه در تاریخ ۱۱ آبان سال جاری در جریان اعتراضات سراسری ایران توسط نیروهای امنیتی در مشهد بازداشت و پس از حدود یک ماه با تودیع قرار آزاد شده بود.
در هفتههای اخیر با وجود انتقادات گسترده داخلی و بینالمللی، قوه قضائیه احکام سنگینی برای معترضان صادر کرده است.
جلسه رسیدگی به اتهامات این شهروند، روز دوشنبه ۱۹ دی ماه در شعبه ۷ دادگاه انقلاب مشهد برگزار شده بود.
بازداشت مهسا امینی زن جوان ۲۲ ساله به بهانه بدحجابی توسط پلیس امنیت اخلاقی و سپس جان باختن او در زمان بازداشت به موج گسترده ای از اعتراضات سراسری در ایران دامن زد. معترضان در طولانی ترین اعتراض سراسری-پیوسته در عمر جمهوری اسلامی، با شعار محوری “زن، زندگی، آزادی” از ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ در اعتراض به عملکرد، قوانین و ساختار حکومت به خیابانها آمدند. هزاران بازداشت شده، صدها کشته و زخمی از جمله نتایج برخورد خشونت آمیز نهادهای امنیتی-انتظامی با معترضان است.
سعید افکاری، برادر نوید افکاری کشتیگیر اعدامشده، میگوید شمار روزهایی که وحید، برادر دیگرش، در سلول انفرادی بوده به «۸۷۰ روز» رسیده است.
سعید افکاری روز دوشنبه سوم بهمن در توییتی نوشت: «در این مدت به درخواست برادرم وحید، به علت این که خللی در شنیدن صدای مردم ایجاد نشود، از وضعیت سختش چیزی نگفتیم.»
او با اعلام این که «وحید ۸۷۰ روز است در انفرادی است»، اضافه کرد که این زندانی سیاسی در آخرین ملاقات از مادر خود پرسیده «میدانی رکورد انفرادی در ایران و جهان چقدر است؟»
وحید افکاری در یک پرونده مشترک با برادرانش نوید و حبیب به عضویت در «گروه برادران» متهم شد. در این پرونده، نوید افکاری که به تشکیل این گروه متهم شده بود، توسط قوه قضاییه جمهوری اسلامی اعدام شد.
همچنین، وحید به ۵۴ سال و نیم زندان و ۷۴ ضربه شلاق و حبیب به ۲۷ سال و سه ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدند. احکامی که به گفته حبیب، بر اساس «اتهامی بیپایه» صادر شده است، چرا که آنها «حتی یک گروه واتساپی» هم نداشتند.
در حال حاضر علاوه بر وحید، الهام افکاری، خواهر آنها، نیز بازداشت شده و با اتهام «قصد ایجاد اخلال و ناامنی از طریق مشارکت در فراخوانهای معاندان نظام در فضای مجازی» به پنج سال حبس تعزیری، منع خروج از کشور، و دو سال منع فعالیت در فضای مجازی محکوم شده است.
رسانههای وابسته به حکومت ادعا کردهاند که خانم افکاری از «عوامل اصلی شبکه ایران اینترنشنال» در داخل ایران بوده و در اعتراضات اخیر «نقش داشته است».
این رسانهها مدعی شدهاند که خانم افکاری «حین فرار از کشور» دستگیر شده، ولی حساب توئيتری «۱۵۰۰ تصویر» که خبرهای مرتبط با اعتراضات را پوشش میدهد قبلا گزارش داده بود او در شیراز بازداشت شد.
نوید افکاری، کشتیگیر ملیپوش، شهریور ۱۳۹۹ به اتهام قتل عمد در جریان اعتراضات مرداد ۹۷ اعدام شد، اتهامی که او همواره آن را رد کرده و گفته بود که تحت شکنجه ناگزیر از اعتراف دروغ شده است.
علی امیدی، وکیل «محمد اختیاریان»، از بازداشتشدگان مراسم چهلم نیکا شاکرمی با انتشار استوری در صفحه اینستاگرام خود خبر داد که موکلش به علت «عفونت جراحات ناشی از دستگیری به کما رفته».
بنا به اخبار منتشر شده، ماموران جمهوری اسلامی در 8 مهر سال جاری هنگام بازداشت محمد اختیاریان سه گلوله از فاصله نزدیک به او شلیک کردند که منجر به متلاشی شدن پای این معترض شده است.
«کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان» همچنان با انتشار گزارشی درباره کشتهشدن معترضان ایرانی در نتیجه شکنجه و یا جلوگیری از دریافت درمان مناسب اعلام کرد که در جریان اعتراضات سراسری این کشور تاکنون، دستکم 16 نفر در بازداشت به قتل رسیدهاند.
پیش از این فعالان حقوق بشر از به کما رفتن حسن فیروزی معترض بازداشت شده در شهرری به دلیل آثار ناشی از شکنجه شدید خبر داده بودند.
بر اساس این گزارشها این جوان ۳۴ ساله معترض بازداشت شده در شهر ری از روز جمعه سیام دی ماه در کماست.
او که پس از بازداشت در جریان اعتراضات طبق گزارش نهادهای حقوق بشری به شدت مورد شکنجه قرار گرفته است یکی از محکومان به اعدام در جریان خیزش سراسری مردم ایران است.
فایل صوتی منتسب به حسن فیروزی منتشر شده که پیشتر گفته «تنها آرزویش» دیدن دختر چندماههاش قبل از اجرای حکم اعدام است.
در گزارش مونیتور حقوق بشر ایران درباره حسن فیروزی آمده بود که او به دلیل «شکنجه و حمله بازجویان با صندلی» دچار خونریزی شدید شده و در حالی که کلیه چپ خود را از دست داده، بدون درمان، در زندان رها شده است.
این کمیته که «توسط چند تن از فعالان برای پیگیری وضعیت بازداشتشدگان اعتراضات 1401» شکل گرفته است، تصریح کرد که این 16 معترض «بر اثر شکنجه برای اعترافگیری و یا در نتیجه جلوگیری از دریافت درمان موثر بعد از زخمیشدن به گلوله به قتل رسیدند.»
کمیته پیگیری همچنین اعلام کرده است، این آمار تنها مربوط به کسانی است که اطلاعات آنها منتشر شده و شامل افرادی که «نامشان هرگز رسانهای نشده» و یا مرگ آنها مشکوک بوده، نمیشود.
یکی از نزدیکان خانواده ی «حسین شهروی» شکنجههایی که حسین برای خانوادهاش تعریف کرده و همچنین آنچه را که بر خانواده ی این ورزشکار بازداشت شده در این چند ماه گذشته را این گونه روایت می کند: «چشمهایم را که باز کردم، در یک اتاق سفید بودم؛ اتاقی با دیوارها، کف، سقف و نور سفید. فقط سفیدی میدیدم. چند لحظه بعد از این که چشمانم را باز کردم، صدایی گفت فرزندم، تو مُردهای! فکر میکنی چرا مردهای؟ چه اتفاقی برایت افتاده؟ چه گناهی مرتکب شدهای؟
داد میزدم که نه، هنوز زندهام. ترسیده بودم. فریاد میکشیدم تا دوباره از هوش رفتم. بعد که به بند برگشتم، متوجه شدم به اتاق مرگ برده شده بودم؛ اتاقی برای شکنجه سفید در زندان تهران بزرگ (فشافویه).»
«حسین شهروی» چهارم آبان ۱۴۰۱ نزدیک بلوار «شاهد» در «تهرانپارس» توسط لباس شخصیها ربوده شد.
او که از سال ۹۰ سنگنوردی را آغاز کرده است، شغلی در همین رابطه، یعنی کار در ارتفاع داشت.
ساعت ۱۰ شب چهارم آبان، حسین و همکارش «ریحانه» در ماشین صاحب کارشان «مجید» در حال برگشتن از سر کار بودند. صاحب کارشان چند دقیقهای ماشین پیکاپ را که پشتش ابزار کارشان شامل طناب، هارنس، کارابین، تسمه، سیم بکسل، سطل رنگ و فرچههای مخصوص، اسید شستوشوی ساختمان، بنزین برای موتور و برق و … بود را مقابل منزلش پارک میکند و از ماشین خارج میشود. همان زمان، چند لباس شخصی موتور سوار ماشین را دوره و اعلام میکنند که ماشین مشکوک است. آنها بالاپوشهای تن حسین و ریحانه را روی سرشان میکشند و ماشین را با سرنشینانش میدزدند.
این آدمربایی، نقطه آغازی برای چهار تن از بازداشتیهای اعتراضات سراسری میشود.
یکی از نزدیکان خانواده شهروی گفت صاحبکار حسین ساعتی بعد به آنها خبر داده بود که حسین و همکارش ربوده شدهاند.
ریحانه را ساعت پنج صبح فردای آن شب آزاد میکنند اما حسین شهروی را اول به یک پایگاه بسیج، بعد به یگان امداد «افسریه» میبرند.
در پایگاه بسیج، در مورد لوازم کاری که در ماشین بوده، سوال میپرسند، به او توهین میکنند و مورد ضرب و شتم قرار میدهند. حسین را سپس به زندان تهران بزرگ میبرند.
در این زندان، چنان مورد ضرب و شتم قرار میگیرد که از خانوادهاش میخواهد به ملاقاتش نروند: «بدن من که قوی بود، چنین آش و لاش شدهام، وضع بقیه خیلی بدتر است. با این وضعیت نمیخواهم من را ببینید.»
البته به او اجازه ملاقات هم نداده بودند. روز هشتم آبان که اعضای خانواده به زندان مراجعه و درخواست ملاقات با او میکنند، جواب میشنوند که حسین در قرنطینه، زیر بازجویی است و اجازه ملاقات ندارد.
پیگیریهای خانواده فقط مشخص میکنند که حسین شهروی توسط وزارت اطلاعات بازجویی میشود.
در طی بازجویی، به او میگویند مجید، صاحبکارش هم بازداشت شده و ادعا کرده که تمامی وسایل درون ماشین متعلق به او بوده است. دستنویسهایی هم از مجید به او نشان دادند که نشان میداد او علیه حسین اعتراف کرده است.
به او گفته بودند که پدر و مادرش سکته کردهاند. گفته بودند میدانند با چه کسانی رابطه جنسی داشته است و حتی فیلمهایی از آن نیز در اختیار دارند!
او را وادار میکردند که جزییات رابطه جنسی با شریکش را تشریح کند، سپس وادارش میکردند به نماز خواندن.
حسین شهروی را چند بار هم «اعدام مصنوعی» میکنند. او به نزدیکانش گفته است: «نیمه شب از خواب بیدارم میکردند، به من غذا میدادند و میگفتند میخواهیم اعدامت کنیم. میبردندم پای چوبه دار. چند بار این کار را با من کردند.»
بدترین تجربه اما «اتاق مرگ» بوده است. همبندیهای حسین شهروی تایید کردهاند که بعد از برگشت از آن اتاق، تا ساعتها دست و پاهایش میلرزیدهاند.
تمامی این شکنجهها برای آن بودهاند که اعترافات از پیش نوشته شده بر روی کاغذ را امضا کند؛ اعتراف به لیدر بودن و ارتباط با اسرائیل و رسانههای خارج از کشور.
تنها شش روز بعد از بازداشت، ۱۰ آبان ۱۴۰۱ حسین تماسی میگیرد و پشت تلفن داد میزند: «به دادم برسید، اینها میخواهند من را بکشند! گفتهاند من را میکشند. شما را به خدا کمکم کنید.»
همان روز، ریحانه، مجید و «محمدحسین»، همکار، صاحبکار و برادر صاحبکار حسین هم بازداشت و هر سه به زندان «اوین» منتقل میشوند. هر سه در انفرادیهای بند ۲۰۹، توسط وزارت اطلاعات بازجویی میشدند.
در زندان اوین خبری از شکنجه جسمی نبوده است اما آزارهای روانی ادامه یافتهاند.
در دوران بازداشت در زندان اوین، یک هفته در میان، روزهای پنجشنبه امکان ملاقات فراهم بوده است. یکی از این پنجشنبهها مقارن میشود با روز اعدام «محسن شکاری».
آن روز، ماشینهای یگان ضد شورش مقابل زندان بودند. به خانوادهها اطلاع داده بودند که ملاقاتها لغو شدهاند. پس از اعتراض خانواده بازداشتیها، ماموران از زندان بیرون آمده و مادر یکی از زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند.
حسین شهروی در ملاقات هفته بعد، گیج و منگ بوده و تنها توانسته است تایید کند که به او قرص میدهند و آمپول تزریق میکنند.
او در یکی دیگر تماسها تلفنی خود میپرسد: «من چرا زندانم؟ چه اتفاقی افتاده است؟»
حسین شهروی در اثر شکنجه و داروها، دچار فراموشی شده بود و چیزی از وقایع گذشته را به خاطر نمیآورد.
در جریان بازجویی و پس از آن در شعبه دوم دادسرای «شهید مقدس» به او اتهامهای «لیدری»، «حمل مواد منفجره و دینامیت» و «پشتیبانی از اغتشاشگران» تفهیم شده بود.
در نهایت، روز ۱۷ دی کیفرخواست او تنها با اتهامهای «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت داخلی یا خارجی» و «اغتشاش و برهم زدن نظم عمومی» صادر شد.
پس از صدور کیفرخواست، ریحانه با قرار وثیقه آزاد میشود اما حسین، مجید و محمدحسین را به زندان تهران بزرگ منتقل میکنند.
همبندیهای حسین در زندان تهران بزرگ از بازگشت او خوشحال شده بودند، چرا که زندانبانها گفته بودند که او اعدام شده است.
پس از انتقال حسین شهروی به زندان تهران بزرگ تا امروز، او در وضعیت بلاتکلیفی به سر میبرد.
در نهایت، پیگیریهای خانواده از بازپرس دادسرای شهید مقدس مشخص کرده که پرونده او گم شده است.
حسین شهروی پس از تحمل شکنجههای سنگین جسمی و روحی در زندان بزرگ، با کابوس اعدام و اتاق مرگ روزها را سپری میکند و تلاشهای خانواده حتی برای تعیین شعبه دادگاه و تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه بی نتیجه بودهاند.
روایت یکی از نزدیکان خانواده حسین شهروی از آنچه بر او و خانوادهاش در طی نزدیک به سه ماه گذشته، تنها روایت یکی از بیش از ۲۰ هزار بازداشتی اعتراضات سراسری است که محروم از وکیل در زندانها و بازداشتگاهها تحت فشار هستند.
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر که در زندان اوین است، در گزارشی تفصیلی مشخصات ۵۸ تن از زنان محبوس در بند عمومی اوین را شرح داده که ۳۳ تن از آنها به گفته او مادر هستند و برخی از آنان کودکان خردسال دارند.
خانم محمدی در این گزارش که روز پنجشنبه ۲۹ دی در حساب اینستاگرام او توسط ادمین منتشر شده، تأکید کرده است که «دهها زندانی سیاسی» در ایران «بدون طبقهبندی جرایم در بندهای عادی» زندانی شدهاند و مشکلاتی بیشتر از آنچه او شرح داده است دارند و «نباید فراموش شوند.»
به گفته نرگس محمدی، در بند زنان زندان اوین «۶۱ زندانی زن» وجود دارد و «نگاهی اجمالی به محکومیتها، تحمل سلول بندهای امنیت و سلول انفرادی، بازجویی و پروندهسازیها و همچنین وضعیت نگهداری زندانیان از جمله دسترسی و امکان معالجه و درمان آنها، بیانگر شدت سرکوب زنان زندانی توسط حکومت است.»
فرنگیس مظلوم یکی از زندانیانی است که به گفته نرگس محمدی به بیماریهای قلبی و کبدی مبتلا است و «تعویض مفاصل لگن که حرکت را برایشان بسیار دشوار کرده» لازم است.
به گفته خانم محمدی هشت تن از این زنان زندانی «به بیماریهای قلبی» مبتلا هستند. از جمله، زهرا صفایی در سه سال گذشته «چهار بار آنژیوگرافی شده»، «در رگهای قلب استنت دارد» و به بیماری «فشار خون» مبتلا شده است.
چهار تن از این زندانیان «به آسم شدید و بیماری ریه» مبتلا هستند و یک زندانی ۷۰ ساله که «پنج ماه» در بند ۲۰۹ محبوس بوده «به بیماری فیبروز» مبتلا است. یک زندانی دیگر علاوه بر آسم دچار «برونشیت» و تحت درمان با «آنتیبیوتیکهای تزریقی است.»
این مدافع حقوق بشر که خود نیز زندانی است و بیماریهای متعددی مبتلا است، با نام بردن از نرگس منصوری و مریم محمدی، میگوید که با وجود اصرار «پزشکان معالج هفت زندانی زن نیازمند به انجام عمل جراحی» که در شرایط حاد قرار دارند، «نهادهای امنیتی و دادستان تهران» حاضر نیستند به آنها مرخصی درمانی بدهند.
علاوه بر این، «نگهداری زندانیان در بیمارستانها» نیز در «شرایط سخت امنیتی و با بدرفتاری برخی از پاسیاران همراه است که گاهی حتی پروسه درمان را ناقص میگذارد.»
بر اساس این گزارش، ۱۰ زن بالای ۶۰ ساله، به احکام سنگین زندان محکوم شدهاند. ۳۳ نفر از این زندانیان «مادر هستند» و از جمله «ثمین احسانی، زهره داوری، زهره زیوری، فریبا اسدی و نرگس منصوری کودکان کم سن و سال دارند.»
این مدافع حقوق بشر «حبس در سلول انفرادی بندهای امنیت» را «از جمله موارد نقض فاحش حقوق بشر و اعمال شکنجه سفید» برشمرده که «۵۷ نفر» از کسانی که نامشان در فهرست خانم محمدی ذکر شده، «تجربه این شکنجه» به گفته او «هولناک ضد انسانی» را داشتهاند.
بنا بر این گزارش، اغلب این زنان زندانی از «عوارض و بیماریهای ناشی از حبس در سلولهای انفرادی رنج میکشند، به ویژه افرادی که مدت زمانهای طولانی در سلولهای انفرادی حبس کشیدهاند.»
بر اساس گزارش نرگس محمدی، «مریم حاجحسینی کل ۴۱۲ روز را در خانه امن و به شکل کاملا انفرادی و تنها محبوس بوده» و «فریبا عادلخواه، ۴ ماه از ۹ ماه حبس در سلولهای بند امنیت ۲-الف سپاه را در سلول انفرادی و تنها بوده است.»
همچنین «مهوش شهریاری و فریبا کمالآبادی» ۸ ماه از ۳۶ ماه حبس در سلولهای بند امنیت ۲۰۹ وزارت اطلاعات را در سلولهای انفرادی و شرایط سختی بودهاند.»
از فعالان محیط زیست زندانی نیز، «نیلوفر بیانی ۹ ماه از ۲۴ ماه حبس در سلولهای بند امنیت ۲- الف سپاه را در سلول انفرادی و تنها گذارنده» و «سپیده کاشانی ۸ ماه از ۲۴ ماه حبس در سلولهای بند امنیت ۲-الف سپاه را در سلول انفرادی و تنها» بوده است.
ناهید تقوی، زندانی دوتابعیتی ۶۸ ساله، «۲۰۰ روز از ۲۲۰ روز حبس در سلولهای بند امنیت ۲-الف را در سلول انفرادی بوده» و «زهرا زهتابچی تمام ۱۴ ماه حبس در سلولهای بند امنیت ۲۰۹ را در سلول انفرادی و در تنهایی سپری کرده است.»
همچنین «زهرا صفایی ۸ ماه از ۹ ماه حبس در سلول بندهای متعدد امنیت را در انفرادی و شرایط دشوار» به سر برده و «مریم محمدی تمام ۲۳ ماه حبس در سلول بندهای امنیت را، در دورههای مختلف، در انفرادی و در شرایط غیرانسانی و طاقتفرسایی» سپری کرده است.
شماری از این زندانیان پیش از این نیز در دورههایی زندانی بودهاند و برخی از جمله «مهوش شهریاری، فریبا کمالآبادی، مریم حاجحسینی، نیلوفر بیانی، ناهید تقوی، زهرا زهتابچی، و نرگس محمدی» تنها در پروندههای اخیر خود «به حبسهای طولانی حدود ۱۰ سال محکوم شدهاند» و فاطمه مثنی نیز «به ۱۵ سال زندان محکوم شده است.»
خانم محمدی پیش از این نیز بارها درباره وضعیت زنان زندانی هشدار داده است.
همچنین در روزهای گذشته لیلا حسینزاده، فعال دانشجویی که بهتازگی از بند زنان زندان عادلآباد در شیراز آزاد شده، در گزارشی اعلام کرده است که «جنایتی هولناک علیه زندانیان عادی از طریق قرصهای اعصاب و آرامبخش» در جریان است.
یک مقام دیپلماتیک فرانسه روز چهارشنبه ۲۸ دی گفت وضعیت سلامتی برنارد فیلن، شهروند فرانسوی – ایرلندی که ماه اکتبر در ایران بازداشت شده است و به گفته خانواده اش در اعتصاب غذا به سر می برد، «خطرناک» است.
خانواده آقای فلین میگویند او که از آغاز سال جدید میلادی اعتصاب غذا کرده بود و حتی داروهای لازم برای بیماری قلبی را کنار گذاشته است از روز دوشنبه اعتصاب غذای خشک را شروع کرده و از نوشیدن آب امتناع میکند.
برنارد فلين، شهروند ۶۴ ساله ایرلندی – فرانسوی که مشاور جهانگردی است و در پاریس زندگی میکرد از سوی جمهوری اسلامی به «تبلیغ علیه نظام» و «عکاسی از ماموران انتظامی و امنیتی» متهم شده و در زندان وکیل آباد مشهد زندانی است.
مقام دیپلماتیک فرانسوی افزود:«آقای فلین از نظر جسمی و روحی بسیار تحلیل رفته و در وضعیت خطرناکی است.» به گفته او، به رغم درخواست های مکرر دولت های فرانسه و جمهوری ایرلند برای آزادی آقای فیلن به دلایل پزشکی، جمهوری اسلامی تاکنون این درخواست را نپذیرتفه است.
خواهر آقای فیلن روز چهارشنبه گفت برادرش بیگناه و دلیل بازداشت او غير قابل درک است. او تاکید کرد که به دلایل پزشکی برادرش باید فورا آزاد شود.
خواهر برنارد فیلن گفت: «سلامت و زندگی او به چند روز بستگی دارد. او بیگناه است و در ماجرایی که برای ما قابل درک نیست گیر افتاده است. او ایران را خیلی دوست دارد. او ۶۴ ساله و به شدت بیمار است و می خواهد هر چه سریع تر به خانه بازگردد.»
او اضافه کرد: «حدس می زنم او از جمله گروه کثیری از شهروندان اروپایی است که به خاطر اهداف سیاسی که من هیچ اطلاعی از آن ندارم٬ دستگیر و زندانی شده است. این ماجراهای سیاسی به برادرم و ما هیچ ربطی ندارد.»
برنارد فيلن در بخشی از سفر خود در ایران و همزمان با موج اعتراضات گسترده ماههای اخیر در شهر مشهد بازداشت شد و در زندان وکيل آباد مشهد زندانی است.
یک شهروند فرانسوی دیگر به نام بنجامین بریره که سال گذشته توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به جرم «جاسوسی» به هشت سال زندان محکوم در همین زندان است.
مقام دیپلماتیک فرانسوی گفت:« برنارد فیلن روزی دو بار با تیم بحران وزارت خارجه فرانسه در تماس است و از این طریق پیام های او برای خانواده اش ارسال می شود ولی جمهوری اسلامی درخواست تماس مستقیم بین او و خانواده اش را رد کرده است.»
این مقام افزود که به رغم درخواستهای مکرر دولت های فرانسه و جمهوری ایرلند اولین ملاقات کارمندان کنسولی فرانسه با آقای فیلن نهایتا در روز ۱۹ دی انجام شد.
برنارد فيلن یکی از دهها شهروند کشورهای غربی است که در ایران زندانی شدهاند. مخالفان جمهوری اسلامی و گروههای مدافع حقوق بشر میگویند نهادهای امنیتی ایران و به خصوص سپاه پاسداران از بازداشت، محاکمه و زندانی کردن این افراد به عنوان حربهای برای معامله با دولتهای غربی سوء استفاده میکند.
به رغم مذاکرات جمهوری اسلامی با بریتانیا، فرانسه و آلمان برای احیای برجام موارد دستگیری و محاکمه شهروندان کشورهای غربی و ایرانیانی که تابعیت این کشورها را دارند، افزایش یافته است.
در پی اعتراضات گسترده چهار ماه گذشته در ایران و محکوم کردن سرکوبها از سوی کشورهای غربی، مناسبات جمهوری اسلامی با این کشورها تیرهتر شده است.
ابراهیم پاکدل، شهروند سالخورده ساکن خرمآباد از تاریخ بیست و نهم آبان ماه توسط ماموران حکومتی ربوده و به مکانی نامعلوم منتقل شده است.
با گذشت حدود دو ماه از ربایش این شهروند سالخورده تاکنون اطلاعی از دلیل بازداشت، اتهام انتسابی، محل نگهداری و سرنوشت او در دسترس نیست.
آقای پاکدل، جوشکار سیار خودرو و ساکن محله شمشیرآباد خرمآباد است که در مراسم خاکسپاری زندهیاد نیکا شاکرمی در داخل آرامستان مورد اصابت گلوله ساچمهای مزدوران بسیج قرار گرفته و مجروح شده بود.
براسا گزارشات منتشر شده در شبکه های حقوق بشری، از شروع اعتراضات جاری در ایران تا کنون، دستکم 524 شهروند، از جمله 71 کودک و نوجوان زیر 18 سال کشته شدهاند.
براساس این گزارشات در اعتراضات ماههای اخیر ایران همچنین 68 نیروی امنیتی عضو پلیس، سپاه و بسیج نیز جان خود را از دست داده اند.
از سوی دیگر شمار بازداشت شدگان در اعتراضات را 19 هزار و 545 نفر اعلام شده، از این میان 713 تن دانشجو هستند.
گفتنی است، اعتراضات سراسری در ایران از 26 شهریور 1401 (17 سپتامبر 2022) در پی مرگ مهسا امینی در بازداشت پلیس امنیت اخلاقی آغاز شد. آمار رسمی دولت ایران از کشته شدن 300 نفر در این حوادث خبر میدهد.
بازداشت مهسا امینی زن جوان ۲۲ ساله به بهانه بدحجابی توسط پلیس امنیت اخلاقی و سپس جان باختن او در زمان بازداشت به موج گسترده ای از اعتراضات سراسری در ایران دامن زد. معترضان در طولانی ترین اعتراض سراسری-پیوسته در عمر جمهوری اسلامی، با شعار محوری “زن، زندگی، آزادی” از ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ در اعتراض به عملکرد، قوانین و ساختار حکومت به خیابانها آمدند. هزاران بازداشت شده، صدها کشته و زخمی از جمله نتایج برخورد خشونت آمیز نهادهای امنیتی-انتظامی با معترضان است.
نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در این مدت، هزاران معترض را که در میان آنان کودکان و نوجوانان نیز بودند، بازداشت کردند. قوه قضاییه برای برخی از معترضان بازداشتی زیر ۱۸ سال، کیفرخواست نیز صادر کرده است.
لیلا حسینزاده، فعال دانشجویی که به قید وثیقه از زندان آزاد شده در رشته توییتی وضعیت اسفبار بند زنان زندان عادلآباد شیراز توضیح داد. او تجویز قرصهای اعصاب بدون اسم به زندانیان را «جنایتی هولناک» خواند و نوشت که حتی این قرصها منجر به تشنج «بچههای اتاق معترضان» شده و یکی از زندانیان روز توان تکلم نداشته است.
لیلا حسینزاده همچنین با اشاره به وضعیت فاجعهبار رسیدگی پزشکی نوشت که زندانبانها در مواجهه با حال بد زندانیان برای آنها آرزوی مرگ میکردند. به گفته او، وقتی الهام افکاری، خواهر نوید افکاری، در دوران اعتصاب غذا، خون بالا آورده و نگران حالش بودند، زندانبان گفته: «بمیره، به درک»
حسینزاده با مثالی درباره غذاهای بیکیفیت این زندان گفت که در غذای بند «تخم مارمولک» پیدا کردند.
او به وضعیت نامناسب تهویه بند اشاره کرد و همچنین نوشت که چند اتاق بند زنان زندان عادلآباد به سالن اعدام چسبیده؛ «یعنی حبسشان با شنیدن مداوم صدای اعدام گره خورده» و چند اتاق بالای زیرزمینی است که احتمال دارد محل شکنجه باشد.
حسینزاده نوشته است: «تنفس زندانیان راهروی پایینی و گوش زندانیان راهروی بالایی تحت شکنجه مداوم است.»
او در ارتباط با شرایط دشوار زندان، به موارد پرشماری همچون توهینها و برخورد فیزیکی ماموران با زندانیان زن، وضعیت بهداشتی نامناسب زندانها، نبود آب گرم برای حمام کردن، نبود پنجره و تهویه، ازدحام زندانیان (۴۷ نفر در اتاقی به مساحت ۶٠ تا ۷۰ متر)، محدودیتهایی مانند کوتاه کردن مو و خواندن اجباری قرآن، و کمبود امکانات اشاره کرده است.
بنا بر گزارش سازمانهای حقوق بشری، بیش از ١٩ هزار شهروند ایرانی از جمله تعداد زیادی زن و کودک در جریان اعتراضات سراسری جاری توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شدهاند.
وضعیت نابسامان زندانهای جمهوری اسلامی بارها مورد انتقاد سازمانهای مدافع حقوق بشر و فعالان مدنی قرار گرفته است.
نرگس محمدی، فعال مدنی زندانی، اخیرا در نامهای سرگشاده به جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران، خواهان تحقیق ویژه درباره «تعرض به زنان زندانی» در ایران شده بود.