ایران با ۸۷ میلیون نفر جمعیت، هفت اقلیت قومی را در کنار اکثریت فارس در خود جا داده و به گزارش گروههای حقوق بشری، اقلیتهای ایرانی سالها است که با تبعیض مواجهاند؛ هرچند که این موضوع از سوی حکومت تکذیب میشود.
جامعهشناسی نژاد و روابط قومیتها در ایران از لحاظ تاریخی پیچیده بودهاست و این کشور از نظر قومیتی متنوع است. نژادپرستی در ایران شامل نگرشها و دیدگاههای منفی دربارۀ نژاد یا قومیتهاست که با یکدیگر مرتبط هستند که توسط حکومت در ایران بیان شده و در قوانین، اعمال و اقدامات تبعیضآمیز (از جمله خشونت) در مناطق مختلف اجرا شدهاست.
نژاد پرستی در اصل باور به برتری یک گروه نژادی آدم از گروه های نژادی دیگر دارد و مخربترین نوع آن نیز نژادپرستی نهادی است که آداب و رسوم و قوانین تصویب شده ای که به طور سیستماتیک نابرابری های نژادی در جامعه را ایجاد می کند، منعکس می کند. نژادپرستی نهادی در داخل نهادهای اجتماعی متفاوت نظیر سیستم های آموزشی، اقتصادی و سیاسی شکل می گیرد و با سوق دادن نگرشهای شخصی و رفتارهای هدایت شده افراد به سمت گروه های نژادی یا قومی مشخص، نژاد پرستی فردی را به وجود می آورد.
نژادپرستی یا تبعیض نژادی در ایران به علت عدم آگاهیبخشی، باعث ایجاد تبعیض گسترده یا نادیده گرفتن سایر گروهها از سوی حکومت و جامعه در ایران شدهاست.
ما در ایران با حکومتی سر و کار داریم که اساساً هویتهای غیرِ هویتِ رسمی معیّن خود را به رسمیت نمیشناسد. سیاست حکومت جمهوری اسلامی تا امروز به هیچ وجه در راستای به رسمیت شناختن تنوع هویتی در ایران نبودهاست و در این زمینه، ما در یک نوع بنبست زندگی میکنیم. ما امروز در جامعهای زندگی میکنیم که تبعیض زبانی، مذهبی، فرهنگی و قومی، یکی از اصلیترین مشخصههای آن است. حکومت دینی بر پایهٔ اصالت یک هویت دینی خاص و نوعی اتنوسانترسیم دینی شکل گرفته و شمار مهمی از تبعیضهایی که در ایران وجود دارد، نهادی و قانونی هستند. حکومت هم منکر این تبعیضها نیست و حتی از وجود تبعیض دفاع میکند.
ادامه پیشبرد سیاستهای تبعیضآمیز حکومت جمهوری اسلامی سبب شده تا شهروندان اقوام مختلف ایرانی در شهرهای مختلف از دستیابی به حقوق اساسی خود محروم شوند. این شهروندان در حال حاضر در سطوح مختلف عملا نادیده گرفته شده و کنار گذاشته میشوند.
در این میان اقلیت بلوچ که تخمین زده میشود تا دو میلیون نفر باشند، به جای اسلام شیعی حاکمان روحانی ایران، سنیمذهباند و هدف تبعیض و سرکوب واقع میشوند.
پس از مرگ مهسا امینی، دختر کرد ایرانی، اعتراضها به حکومت بهویژه در مناطق کردنشین شدید بودهاند. تخمین زده میشود تعداد کردهای ایران حدود ۱۰ میلیون نفر باشند؛ اکثر کردهای ایران نیز سنیاند و بیشتر در مناطق شمال غربی هممرز با ترکیه و عراق زندگی می کنند. کردها در ایران از تبعیض ریشهدار در رنجاند و علاوه بر تضییع حقوق اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنها، مناطق کردنشین ایران با وضعیت نابسامان اقتصادی نیز مواجهاند.
اعراب ایران گروه دیگریاند که در این گزارش به تبعیضهای جمهوری اسلامی علیه آنها اشاره میشود. تعداد اعراب ایران حدود ۱.۶ میلیون نفر تخمین زده شده است که عمدتا در امتداد مرز عراق در جنوب غربی استان نفتخیز خوزستان زندگی میکنند و با این حال از نابرابری گسترده شکایت دارند. در سال ۲۰۲۱، اعتراضها به کمبود آب بهویژه در استان خوزستان، جایی که با خشکسالی دستوپنجه نرم میکند، شدید بود و با سرکوب نیروهای امنیتی مواجه شد.
همچنین نظام حاکم بر ایران همواره در سالهای حکومتش با تفرقه افکنی در میان قوم های مختلف و تصویب قوانین جانب گرایانه، اقوام آذری زبان کشور را نیز در محرومیت ها و تقابل فرهنگی قرار داده است. حکومت همواره از جدایی بین اقوام سود برده و برای مستحکم شدن پایه های قدرتش به دنبال تفرقه و نفاق در میان اقوام ایرانی بوده و است.
یکی از اقداماتی که از نخستین روز اعتراضات در استان خوزستان از سوی عوامل و حامیان جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران آغاز شد، تلاش برای مرتبط کردن اعتراضات مردمی در این استان با تجزیهطلبان و گروههای مسلح بود تا با توجه به حساسیت غالب مردم ایران نسبت به موضوع تمامیّت ارضی، هراس عمومی ایجاد کرده و از حمایت مردم از اعتراضات جلوگیری کنند. در حالی که مقامات و حامیان نظام در اظهارات خود در داخل ایران و سایبریها ولابیگرانش در شبکههای اجتماعی و رسانههای فارسیزبان خارج از کشور هشدارهایی درباره عواقب گسترش و ادامه اعتراضات خوزستان میدادند، تیر اتاق فکرهای جمهوری اسلامی به سنگ خورد و این راهکار نه تنها نتیجه نداد بلکه به برگزاری تظاهرات همبستگی در شهرهای مختلف انجامید.
مردم معترض در استان خوزستان از جمله عربزبانانی که کانون اولیه اعتراضات بودند، شعار یا اقدامی در راستای همسویی یا همراهی با تجزیهطلبان و گروههای مسلح ندادند بلکه با شعار «از خوزستان تا تهران جانم فدای ایران» نقشه وابستگان و دلبستگان نظام را نقش بر آب کردند. مردم در شهرهای مختلف استان خوزستان که ترکیب متنوعی از اقوام مختلف دارند از جمله در ایذه شعار «بختیاری با عرب اتحاد اتحاد» سر دادند و این شعار را به یکی از بارزترین شعارهای این اعتراضات تبدیل کردند.
در دیگر استانها نیز اعتراضاتی در حمایت از مردم خوزستان صورت گرفت. در برخی شهرهای استانهای اصفهان، چهارمحال و بختیاری، بوشهر، تهران، البرز، آذربایجان شرقی، گلستان، خراسان شمالی، اردبیل، کرمانشاه و کردستان تجمعات و اعتراضات همبستگی شکل گرفت. شعارهای حمایتی از مردم خوزستان در اعتراضات این شهرها برجسته بود. «خوزستان خوزستان حمایت حمایت» و «آذربایجان بیدار است، حامی خوزستان است» از نمونه این شعارها بودند.
تظاهرات همبستگی در دیگر استانها، از آذربایجان تا خراسان و از کردستان تا اصفهان، بیانگر آگاهی مردم از ضرروت اتحاد ملّی است.
در جنوب ایران، اقلیتی بومی زندگی میکنند که تیرگی رنگ پوست، آنها را به لحاظ ظاهری از دیگر ایرانیان که رنگ پوستشان غالبا روشنتر یا سبزه است متمایز میکند. این اقلیت تجربه تلخی از ادبیات سخیف و زبان نژادپرستانه برخی از هموطنانشان دارند و از شنیدن خطابهای نژادپرستانهای چون کاکاسیاه، سیاسمبو و … آزار دیدهاند.
اما فارغ از این تجربه تلخ که ما ایرانیان با پوست روشنتر، درک بلاواسطهای از آن نداریم، انواع دیگری از رفتارهای دیگرستیزانه که گاه مولفههایی آشکارا نژادپرستانه دارد در ایران بیداد میکند. در چارچوب پارادایم نژادپرستی فرهنگی، مهم نیست رنگ پوست سیاه باشد یا سفید، لُر باشی یا عرب، بلوچ باشی یا کُرد، چرا که در مقام تحقیر، حذف و انکار، خصیصههای رفتاری و فرهنگی تو یا آنچه نسبت داده میشود میتواند موجب تبعیضنژادی شود.
با آنکه عربهای کشورمان در صد سال گذشته مسیر درآمیختگی ایرانی را پیمودهاند اما تمایز جدی با بقیه هموطنها هم در آنان عمل میکند. آنها قویاً از حس تبعیض نسبت به خود رنج میبرند.
«ادامه پیشبرد سیاستهای تبعیضآمیز و عربستیزانه حکومت جمهوری اسلامی سبب شده تا شهروندان عرب در شهرهای مختلف از دستیابی به حقوق اساسی خود محروم شوند. این شهروندان در حال حاضر در سطوح مختلف عملا نادیده گرفته شده و کنار گذاشته میشوند.»
اما آنچه اینجا مسئله است همان نژادپرستی عریان عربستیز است که شهروندان عرب ایرانی را هدف گرفته است و آنها را در کشور خودشان به غیرخودی و شهروند درجه دوم فروکاسته است.
علاوه بر مشکل تکزبانه بودن نظام آموزشی رسمی که موجب عقب ماندن و افت تحصیلی دانشآموزان عرب میشود که زبان فارس را ابتدا به ساکن اصلا بلد نیستند، نرخ پایین اشتغال و درآمد اندک خانوادههای عرب و بدل شدن کودکان به کمک خرج خانواده در غیاب یک نظام موثر تامین و خدمات اجتماعی، از جمله دیگر عوامل بازماندن این کودکان از تحصیل است. این دور باطل و بسته فقر و توسعهنیافتگی است.
اغلب عربها در ایران، دستکم آنهایی که در مقاطعی از زندگی خود ناچار شدهاند با ساختارهای رسمی در ارتباط باشند، در مقطعی ناچار شدهاند از هویت عربی خود فاصله بگیرند یا آن را پنهان کنند تا خودشان را در مقابل آسیبهای نژادپرستی عربستیز حفظ کنند. این پنهانکاری حتی شامل حال کودکان هم شده است، وقتی کودک عرب نمیخواهد کسی در مدرسه بداند او عرب است و اسم عربی پدر یا مادرش را هم وقتی ناچار باشد بگوید، در گوش معلم زمزمه میکند تا مورد تمسخر قرار نگیرد.
ظلمی که به اقوام مختلف ایرانی با پیشینه ی فرهنگی و تاریخی عظیمشان در سالهای حکومت جمهوری اسلامی بر ایران شده امروزه در جای جای میهنمان به چشم میخورد. جمهوری اسلامی با توجه به حجم نارضایتی های مردم از سیستم حاکم و میل به استمرار حاکمیت خود بر کشور ایران از هر طریقی برای تسلط بر اقوام مختلف ایرانی برنامه ریزی می کند. و همینطور به شکل سیستماتیک، نژادپرستی را در جامعه پمپاژ می کند. این روندیست که حاکمیت برای ابقای خود پیش گرفته و در شکلگیری نفاق بین قومیت ها تلاش میکند.
جمهوری اسلامی با توجه به حجم نارضایتی های مردم از سیستم حاکم و میل به استمرار حاکمیت خود بر کشور ایران از هر طریقی برای تسلط بر اقوام مختلف ایرانی برنامه ریزی می کند. و همینطور به شکل سیستماتیک، نژادپرستی را در جامعه پمپاژ می کند. این روندیست که حاکمیت برای ابقای خود پیش گرفته و در شکلگیری نفاق بین قومیت ها تلاش میکند.
اگرچه ما در ایران شاهد رفتار و ادبیات قوم مدارانه هستیم به جرات میتوان گفت که دولت با سیاست گذاریها و فرهنگ سازی غلط کمک شایانی در این زمینه به گسترش رفتار جامعه به سمت نژادپرستی کرده است.
ظلمی که به اقوام مختلف ایرانی با پیشینه ی فرهنگی و تاریخی عظیمشان در سالهای حکومت جمهوری اسلامی بر ایران شده امروزه در جای جای میهنمان به چشم میخورد و نبود اتحاد و حس ملی گرایی ثمره ایست که نظام با ترفندهای مختلف برای حاکمیت آسانتر به دست آورده.
نژاد پرستی در جامعه ایران، امری فراگیر نیست ولی رگه هایی از آن در ایران نیز وجود دارد که البته گاه بسیار هم جدی است. خودبرتر بینی و تحقیر دیگران که گاه با تمسخر و توهین همراه است و نیز نسبت دادن صفاتی به کلیت یک قوم و قبیله و نژاد، جلوه هایی از نژاد پرستی هستند. این مسأله هم در قبال برخی هموطنان وجود دارد و هم در قبال ملت های دیگری از مردم افغانستان گرفته تا مردم کشورهای عربی.
پر واضح است که سرزمین ایران با پیشینه تاریخی و فرهنگی غنی و قومهایی که هر کدام آنها به سنت ها و زبانهای مختلفی آراسته اند بستریست برای مبارزه با افکار نژادگرایانه و قوم ستیزانه و این مهم میبایست با پایه های آموزشی و خردمندی از سطوح نخستین به جامعه آموزش داده شود تا نه تنها اختلافات و نفاق در بین اقوام شکل نگیرد بلکه اتحادی مثال زدنی برای جامعه جهانی شود.
برای مقابله با این پدیده ی زشت راه های متعددی وجود دارد که افراد می توانند در مقابله با نژاد پرستی و تعصب مشارکت کنند:
شاید نخستین گام آن باشد که تعصبات، غرض ورزی ها و باورهای فکر خود را بیازماییم و آنها را مورد بازرسی قراردهیم.
در خصوص تجارب فردی خود در ارتباط با صدمه دیدن از ناحیه تعصبات، تبعیض ها یا غرض ورزی ها با دیگران به بحث بپردازیم.
درباره فرهنگ خودمان و آنهم در ارتباط با دیگران نکات بیشتری را بیاموزیم.
سعی کنیم تا با فردی از فرهنگ یا پیشینه ای متفاوت دوست شویم.
درباره تاثیرات روانی ناشی از مورد ظلم و ستم قرار گرفتن تحقیق کنیم. همواره آگاه باشیم که اگر با مشکلاتی که دیگران با آنها روبرو هستند، روبرو نشویم این امکان وجود خواهد داشت که به راحتی مشکلاتی را که دیگران با آن مواجهند، فراموش کنیم.
اگر عضو یک گروه فرهنگی هستید که دستخوش آزارهای نژاد پرستانه یا ظلم و ستم قرار نگرفته اید، بد نیست تنها روش هایی را که شما می توانید با تبعیض دیگران از آن سود ببرید در ذهن خود مرور کنید.
بهتر است یک قانون برای خود ایجاد کنید که اظهار نظرها و یا جوک هایی که اصل و نسب نژادی یا فرهنگی فرد یا گروهی را پست جلوه می دهد، جایی در منزل شما نخواهد داشت.
همواره از افرادی که قربانی تبعیض واقع شده اند، حمایت کنید.
سعی کنید تا مدافع حقوق افرادی باشید که در اقلیت قرار دارند.
همواره عضوی فعال از گروه هایی باشید که مشوق تحمل و مروج کاهش نژادپرستی و تعصب هستند.
ساختار سازمانی یا آموزشی خود را به منظور یافتن هر گونه نژادپرستی نهادینه شده بررسی کنید و سعی کنید تا همواره از تغییرات اعمالی بر سیاست های مربوط به نژادپرستی و یا رفتارهای نژاد پرستانه حمایت کنید.
با دیگران درباره نژاد پرستی و تعصب صحبت کنید و زمانی که این گونه رفتارها را مشاهده می کنید به نمونه های گوناگون آن اشاره کنید.
به یاد داشته باشید که دیدگاه ها، نقطه نظرات و ارزش های گوناگون: جهان را به مکانی جالب تر و غنی تر تبدیل می کند؛ به ایده های جدیدتر اجازه مطرح شدن می دهد و همچنین سبب پیشرفت می شود؛ و با آنکه این دیدگاه، نظرات و ارزش های گوناگون لزوما بهتر یا بدتر نیستند، اما آنها متفاوت هستند.
به جهان همانند یک اجتماع جهانی نگاه کنید نه مجموعه ای از کشورها یا آدم های منفرد.
درباره دیگر فرهنگ ها تا آنجا که می توانید مطالبی را بیاموزید.
در فستیوال ها و رخدادهای ویژه بین المللی و مذاهب گوناگون شرکت کنید.
با مردم از گروه ها، فرهنگ ها یا پیشینه های دیگر به صورتی فعالانه همکاری کنید.
سعی کنید اصول حل اختلاف مبتنی بر منفعت طرفین را آموخته و آن را در زندگی روزمره خود اجرا کنید.
روش دیگر افزایش پوشش رسانه ای از موارد حل و فصل موفقیت آمیز عاری از درگیری اختلافات قومی در سطحی داخلی و بین المللی است.
تلویزیون ایران در تداوم سیاست های ترک ستیزانه خود، ضمن تکرار اظهارات فاشیستی و نژادپرستانه، زبان ترکی در ایران را «وارداتی» و ترک ها را «بیگانه» خواند.
صدا و سیمای میلی جمهوری اسلامی در طول این 43 سال با تولید برنامه های هدفمند همواره در پی اختلاف افکنی و ایجاد فاصله در بین اقوام مختلف ایران بوده است. این در حالیست که سعادت و بهروزی مردم ایران در گرو اتحاد میان اقوام مختلف شکل میگیرد.
جمهوری اسلامی با توجه به حجم نارضایتی های مردم از سیستم حاکم و میل به استمرار حاکمیت خود بر کشور ایران از هر طریقی برای تسلط بر اقوام مختلف ایرانی برنامه ریزی می کند.
«شعبان میرشکرایی» که به عنوان کارشناس، در برنامه «صبح پارسی» شبکه جامجم تلویزیون جمهوری اسلامی حضور داشت ضمن تکرار اراجیف خود، زبان ترکی را «زبانی بیگانه و وارداتی» معرفی و ادعا کرد زبان ترکی پس از حمله مغول ها وارد ایران شده است.
او همانند سایر ترک ستیزان، ضمن انکار تاریخ و هویت ترک ها در ایران، ادعا کرد در ایران «ترک» وجود ندارد و «آذربایجانیها و قشقایی ها» در اصل «فارس» بوده اند که به زور مغول ها، زبانشان از «فارسی» به «ترکی» تغییر یافته است.
اظهارات فاشیستی این فرد خشم کاربران ترک را برانگیخته است.
نژادپرستی و ترک ستیزی در طول یکصد سال گذشته در ایران نهادینه شده و ترک ها در این کشور مکررا مورد تحقیر و توهین های نژاپرستانه قرار می گیرند.
حکومت ایران نیز به شکل سیستماتیک، نژادپرستی را در جامعه پمپاژ می کند. در کتب درسی، رسانه ها و مطبوعات رسمی ایران نیز، ترک ها مورد تحقیر قرار می گیرند و تاریخ و هویت ترکی آنها انکار و تحریف می شود.
انکار هویت ترک ها در ایران با هدف اختلاف افکنی بین ترک های قشقایی و آذربایجان جنوبی با ترک های ترکیه، آذربایجان شمالی و سایر نقاط جهان ترک صورت می گیرد تا روند آسیمیله نمودن ترک ها در ایران تسهیل گردد.
گزارش سالانه وضعیت حقوق بشر در ایران؛ ویژه سال ۲۰۲۱
گزارش پیش رو حـاصل جمع آوری، تجزیه، تحـلیل و مسـتند سـازی تعداد ۵۶۸۳ گزارش از وضعیت حقوق بشر منتشر شده توسط منابع خبری در محدوده یک سال میلادی گذشته (اول ژانویه ۲۰۲۱ تا ۲۰ دسامبر ۲۰۲۱) است، در این گزارش که در دو نسخه مختصر و تکمیلی (همراه با نمودار و گراف) منتشر می شود تجزیه و تحلیل هایی ارائه خواهد شد از جمله صادر شدن بیش از ۱۶۵۳۱ ماه حکم زندان برای منتقدان و محکومیت شهروندان به ۶۹۸۲ ضربه شلاق علیرغم ماهیت غیرانسانی آن مجازات. همچنین اعدام دست کم ۲۹۹ شهروند در حالی که ۸۸ درصد اعدام ها بصورت مخفیانه بوده و ۵۱ درصد اعدام شدگان از بابت قتل به اعدام محکوم شده بودند. این گزارش را با حجم انبوه داده های آماری آن در ادامه بخوانید.
دیباچه
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به همت نهاد آمار، نشر و آثار خود، گزارش سالانه میلادی آماری – تحلیلی وضعیت حقوق بشر در ایران در دوره یکساله (اول ژانویه ۲۰۲۱ تا ۲۰ دسامبر ۲۰۲۱) را به شرح ادامه منتشر میکند. گزارش پیش روی حاصل کوشش روزانه این تشکل در فرایند چند سـاله اخیر بـه عنوان بخشـی از پروژه آمار گیری روزانه آغاز شده از سال ۸۸ این مجموعه است که ارائه تحلیل آمار را در گزارش حاصله میسر می کند.
گزارش سالانه میلادی از نقض حقوق بشـر در ایران (۲۰۲۰-۲۰۲۱) حـاصل جمع آوری، تجزیه، تحـلیل و مسـتند سـازی تعداد ۵۶۸۳ گزارش از وضعیت حقوق بشر، منتشر شده توسط ۱۴۵منبع خبری در محدوده یک سال میلادی گذشته است. سهم خبرگزاری هرانا بـه عنوان ارگان خبـری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در استخراج و گزارشگری گزارشات مورد اشاره در گزارش پیش رو ۳۸٪، منابع رسمی یا نزدیک بـه حـکومت ایران ۳۸٪ و سـایر منابـع خبـری یا حقوق بشری مورد استفاده این گزارش ۲۴٪ بوده است.
در گزارش ۵۶ صفحـهای پیش روی بـخشهای متعددی از جمله حقوق زنان، کارگران، کودکان، زندانیان و… مورد بررسـی اجمالی و آماری همراه بـا ارائه نمودارهای مربوطه برای درک بهتر خوانندگان قرار گرفته است، بر اساس این گزارش تمرکز دیده بانی وضعیت حقـوق بشـر در ایران با افزایش ۱.۵٪ گزارشات سایر نقاط کشور نسبت به استان تهران در مقایسه با سال قبل همچنان روایتگر عدم دیده بانی مناسب سایر نقاط کشور به نسبـت مرکز توسط جامعه مدنی است.
بیشتر بخوانید:
گزارش سالانه عفو بینالملل؛ ۲۰۱۹ سال تداوم و تشدید سرکوب در ایران
۲۳ سازمان حقوق بشری: مدافعان سلامت را آزاد کنید
هر چند گزارش پیش روی به صورت برجسته حاصل تالش گسترده مدافعان جسور حقـوق بشـر در ایران اسـت که در راه تحقـق بـاورهای انسـان دوستانه خود متحمل هزینه میشوند، با این حال به دلایل روشنی منجمله عدم اجازه فعالیت به سـازمانهای حقـوق بشـری توسـط دولت ایران و نیز ممانعت حکومت از گردش آزاد اطلاعات بدیهی ست علیرغم دقت بالا از سویی عاری از خطا نباشـد و از سـوی دیگر بـه تنهایی بازتاب دهنده وضعیت کامل حقـوق بشـر در ایران محسـوب نشـود، بـا این حـال گزارش پیش رو را بـه جرات بـاید یکی از دقـیقترین، جامعترین و مستندترین گزارشات نقض حقوق بشر در ایران در نوع خود دانست که امید است دستمایه فعالیت بهتر سازمانها و مدافعان حقـوق بشـر از طریق درک بهتر وضعیت حقوق بشر در ایران، چالشها و فرصتهای پیش روی آن قرار بگیرد.
لوسیل بریجز، قهرمان مبارزه با نژادپرسنتی
لوسیل آن مادر شجاع و بینظیری است که در سال ۱۹۶۰، دختر کوچکاش روبی را در مدرسهی سفیدپوستان در نیواورلئان ثبتنام کرد.
روبی ششساله همراه مارشالهای قضایی درحالی که بچهها و والدین سفیدپوست سنگ میانداختند، گوجه و تخممرغ پرت میکردند، تف میکردند و تمسخر وارد مدرسه شد.
حتی پلیسهای محلی شهر جلوی راه او را بستند. اما مارشالهای قضایی که روبی را همراهی میکردند با اصرار پلیسهای سفیدپوست را کنار راندند تا او وارد مدرسه شود.
بعد از آن هم بریجز برای بیش از یک سال، از لابلای تظاهرات و تحقیر نژادپرستان، هر روز روبی را تا مدرسه مشایعت میکرد. به خاطر فرستادن کودکش به مدرسه، کارش را هم از دست داد، مغازهها و بقالیها شهر حاضر نبودند به او چیزی بفروشند.
اگر حمایت سازمانهای مردمنهاد سیاهپوستان نبود به سختی میتوانست گذران زندگی کند. همسایهها و دوستان هر روز به نوبت مواظب خانه و زندگیاش بودند تا از حملهی نژادپرستان در امان باشد.
روبی در مدرسه هم روزگار سختی داشت. تنها یک معلم سفیدپوست حاضر شد به روبی درس بدهد، آنهم در کلاس یکنفرهای که تنها شاگرد بود. زنگ تفریح تنها بود و باید با خودش بازی میکرد.
با همهی اینها روبی حتی یک روز غیبت نداشت. دختر کوچولوی شش ساله با پشتکار درسش را ادامه داد و فارغالتحصیل شد. راه مادر را هم ادامه داد، بنیادی غیرانتفاعی به راه انداخت تا کمک کند دیگر بچههای سیاهپوست هم بتوانند از حق تحصیل برخوردار شوند.
لوسیل بریجز یکی از قهرمانان بیادعای من است. ۸ کلاس سواد داشت، سالها در زمین کشاورزی جان میکند، دستش به زحمت به دهانش میرسید اما باور داشت که تحصیل، راه نجات است و بهترین آموزش را برای هر شش بچهاش میخواست.
تصویر کار شجاعانهی او بعدها در نقاشی مشهوری از نورمن راکول با عنوان «مشکلی که همه با آن زندگی میکنیم» جاودانه شد.
چندسال پیش مصاحبهای با لوسیل بریجز را گوش میدادم.
ازش پرسیدند نگران نبود که دخترش روبی دچار تروما شود؟ گفت «با همهی وجود.» اما باز شب قبل از اولین روز مدرسه، پشت میز آشپزخانهاش نشست و قاطع فکر کرد حتا اگر بچهی من، پارهی تن من، تراما بگیرد میارزد به اینکه بساط ظلم جداسازی نژادی برچیده شود.
گفت چیزهایی هست مهمتر از چهاردیواری خانهی شما، «امنیت» نیمبند و پوشالی شما، چیزهایی مثل کثافت نژادپرستی و جداسازی نژادی که باید بساطاش برچیده شود. میارزد تمام زندگیات حتا بچهات را به خطر بیندازی؟ بله، معلوم است که میارزد.
لوسیل بریجز در سن ۸۶سالگی درگذشت.
در ایران با توجه به سابقه تاریخی، مورد قبول است که نوعی از نژادپرستی و نژادستیزی برعلیه غیرفارسهای ایرانی حداقل در یک قرن گذشته در جریان بوده است. این نژادستیزی به صورت سیستماتیک اعمال شده و بخشهای آموزشی و اداری را در بر گرفته است.
در مقابل در دهه های اخیر شاهد بروز پدیده های مقابله گر در مناطق مختلف کشور هم بوده ایم. مناطقی که با تاکید بر هویت خود، با خواسته های بر حق زبانی و فرهنگی شروع به کار کردند.
اما این پدیده ها رفته رفته رنگ و بوی رادیکالتری به خود گرفته، و خود منجر به نوعی نژادپرستی درونی شده اند.
بعنوان مثال میان تورکها و کردها و یا میان عربها و لرها…
نزاع هویتی و بر سر خاک میان گروه های اتنیکی که در همسایگی هم زندگی میکنند منجر به وقوع دیالوگهایی شده است که با استانداردهای جهان مدرن، به طور قطع نژادپرستانه ارزیابی می گردند. دیالوگهایی توهین آمیز و بعضا تهدیدآمیز بوده ایم. یک عده گروه دیگر را متجاوز به خاک می نامند و یا با توهینهایی مشابه با آنچه خود به آن معترضند، گروه دیگر را مورد خطاب قرار می دهند.
من شاهد بدن های شکنجه شده زندانیان سیاسی بوده ام نوید افکاری را اعدام نکنید
اگرچه این به عنوان یک واقعیت وجود دارد که برای شکل دادن مبارزه در جبهه مشترک، تاکید بر روی ارزشهای مشترک مورد نیاز است.
شاید جریانهای هویت طلب در بخشهای مختلف کشور، این هویت مشترک را به عنوان نقطه کلیدی مبارزات خود علیه جمهوری اسلامی انتخاب کرده باشند. اما آنچه که متاسفانه شاهد آن هستیم، شکل گیری جبهه هایی از فاشیسم درونی است.
شاید لازم باشد این گروه ها در انتخاب ارزش مشترک میان ملت خود تجدید نظر کرده و اصول حقوق بشر و برابری انسانها را معیار قرار دهند.
نظرات خود را در این رابطه از طریق شبکه های اجتماعی با ما در میان بگذارید.
نشستن 8:46 دقیقهای تیری آنری روی زمین برای اعتراض به نژادپرستی خبرساز شده است.
نشستن 8 دقیقه و 46 ثانیهای تیری آنری سرمربی تیم مونترال ایمپکت کانادا در اولین بازی تیمش در لیگ MLS خبرساز شده است.
درک شووین، پلیس آمریکا به مدت 8 دقیقه و 46 ثانیه زانوی خودش را روی گلوی جورج فلوید قرار داده بود و باعث خفه شدن او شد. همین هم باعث شد آنری برای این مدت زمان اعتراض خودش به ناعدالتی و نژادپرستی در آمریکا را نشان دهد. ستاره پیشین آرسنال و بارسلونا تیشرتی با جمله Black Lives Matter هم برتن کرده بود.
رها بحرینی؛ حقوقدان در یادداشتی برای صفحه ناظران با اشاره به بحث های اخیر در فضای مجازی درباره قومیت/ ملیت ها در ایران به بحث اقلیت ها در ایران و تحلیل نوع نگاه جامعه به آن پرداخته است.
در روز شنبه ۲۰ مرداد سال 1397 سازمان عفو بینالملل گزارشی در مورد سرکوب مدافعان حقوق اقلیت ترک آذربایجانی ایران منتشر کرد و با اشاره به دستگیری حدود ۱۲۰ نفر و موارد متعدد شکنجه در یک ماه گذشته، خواهان آن شد که مقامات ایرانی تمام مدافعان حقوق اقلیت ترک آذربایجانی را آزاد و سرکوب تجمعات فرهنگی آنها را متوقف کنند. به دنبال انتشار این گزارش، تعدادی از کاربران شبکههای اجتماعی به استفاده از واژه “اقلیت” در گزارش عفو بینالملل اعتراض کردند. انتقادات مطرح شده را میتوان به دو گروه تقسیم بندی کرد.
یک گروه با نگاه حمایتی از ترکهای آذربایجان نوشتند که به یک جمعیت عظیم چند میلیونی نباید واژه “اقلیت” را اطلاق کرد، با این پیش فرض ضمنی که این واژه بار تحقیرآمیز دارد و به گفته یک کاربر توییتر شایسته “یک ملت چند میلیونی” نیست. گروه دیگر، که به نظر بیشتر فارس زبان بودند، نوشتند که لزومی به قید اقلیت / اکثریت نیست، این دسته بندیها از بنیان خطاست و بدین ترتیب انکار مسئلهای تبعیض اتنیکی علیه ترکهای آذربایجانی را به ذهن متبادر ساختند.
مجموعه این واکنشها دو جنبه از بنبستهای فکری در رابطه با مسئله اقلیتها در ایران را برجسته میکند:
۱) در میان فارس زبانان جامعه ایرانی هنوز این میل قوی وجود دارد که ضرورت شناسایی و بررسی وضعیت گروههای اتنیکی در ایران به عنوان اقلیتهای تحت تبعیض انکار شود. استدلال رایج چنین افرادی این است که ما همه انسان یا ما همه ایرانی هستیم و دسته بندیهای اکثریت / اقلیت خطاست و مسئله اصلی نداشتن حکومت دموکراتیک در ایران است.
۲) اقلیت بودن آنقدر در جامعه ایران با حس حقارت همراه شده است که حتی گاهی خود اقلیتها هم ترجیح میدهند از استفاده از این عبارت پرهیز کنند.
این وضعیت دقیقا برعکس رویکرد غالب در جوامعی است که دارای نظامهای حقوقی لیبرال هستند و در آنها شناسایی گروههای تحت تبعیض به عنوان اقلیت امری مهم و ضروری تلقی شده و متضمن حمایتهای ویژه میشود. در این نظامها، گروههای تحت تبعیض از اینکه به عنوان اقلیت دسته بندی میشوند عموما اکراه ندارند و اتفاقا خواهان حفاظتهای حقوقی هستند که به دنبال این دستهبندی جاری میشود.
اقلیت کیست و چه حقوقی دارد؟
در علوم انسانی جدید، واژه “اقلیت” تنها مختص گروههایی که از نظر آماری تعدادشان کمتر باشد نیست. “اقلیت” به گروههایی نیز اشاره دارد که به خاطر ویژگیهای زبانی، فرهنگی، نژادی، قومیتی، جنسیتی، جنسی و غیره، از نظر جایگاه اجتماعی، دسترسی به تحصیل و اشتغال و به طور کلی بهرهمندی از حقوق انسانی در جایگاهی فرودست نسبت به یک گروه مسلط در جامعه قرار میگیرند.
از این منظر، ترکهای آذربایجانی صرف نظر از تمام بحثها و مناقشههای آماری در مورد جمعیت ترک زبانان و ترک تباران در ایران، همانند دیگر گروههای اتنیکی یا ملی در ایران از جمله کردها، عربها، بلوچها و ترکمنها، در تعریف اقلیت میگنجند و با تبعیض نژادی رو به رو هستند. مطابق ماده یک کنوانسیون بینالمللی رفع کلیه اشکال تبعیض نژادی که ایران هم از اعضای آن است، “تبعیض نژادی” اطلاق میشود به “هرگونه تمایز، ممنوعیت، محدودیت و یا رجحانی که بر نژاد، رنگ، نسب، ملیت یا قومیت مبتنی بوده و هدف یا اثر آن از بین بردن و یا در معرض تهدید و مخاطره قراردادن شناسایی، تمتع و یا استیفاء در شرایط مساوی از حقوق بشر و آزادیهای اساسی … باشد.”
لذا بر خلاف تصور رایج در جامعه ایران، حتی اگر اقلیت های کرد، ترک یا بلوچ الزاما با نژاد متفاوتی دسته بندی نشوند، در صورت آن که تبعیضات علیه آنها در چارچوب تعریف فوق بگنجند، باز هم طبق اسناد بینالمللی قربانیان “تبعیض نژادی” محسوب میشوند.
از جمله مصادیق این تبعیض علیه ترکهای آذربایجانی که در گزارش به آن اشاره شده است، عبارتند از:
استفاده از زبان فارسی به عنوان تنها زبان تدریس در همه سطوح ابتدایی و متوسطه آموزش و پرورش
ایجاد محدودیت برای انتشار مطلب به زبان ترکی آذربایجانی
بیتوجهی به مسائل اقتصادی مناطق اقلیتنشین
گفتارهای تبعیضآمیز و توهین آمیز، بخصوص در برنامه های تلویزیونی و رادیویی دولتی
حفظ زبان فارسی به عنوان تنها زبان رسمی برای ارائه خدمات اداری و دسترسی به سیستم قضایی
سرکوب گردهماییهای ترکهای آذربایجانی برای تجلیل از تاریخ، فرهنگ و زبان خود
صدور احکام حبس برای فعالیتهای مسالمتآمیزی نظیر برگزاری مراسم روز جهانی زبان مادری
متهم کردن مداوم مدافعان حقوق اقلیتها به تنشزایی، ایجاد “تفرقه در میان ملت” و تضعیف تمامیت ارضی ایران
در چنین بستر اجتماعی و سیاسی، تاکید بر اقلیت بودن گروههای اتنیکی یا ملی فرودست در ایران از نظر حقوقی اهمیت دارد چون در حقوق بینالملل، اقلیتها دارای حقوق مشخصی هستند.
برای مثال، ماده ۲۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران عضو آن است، تصریح کرده است که اقلیتهای اتنیکی، مذهبی و زبانی باید از حق برخورداری از فرهنگ خود، اظهار و اجرای مذهب خود و استفاده از زبان خود برخوردار باشند. اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیتهای ملی یا قومی، دینی و زبانی مصوب مجمع عمومی سازمان ملل دولتها را فرا خوانده است که اقدامهای مثبت و ویژهای را برای ایجاد موقعیتهای مطلوب برای اقلیتها به منظور یادگیری و ترویج زبان مادریشان اتخاذ کنند.
حذف صورت مسئله
اگر به دو بن بست فکری که در ابتدای مقاله به آن اشاره شد بازگردیم، باید گفت پرهیز از اقلیت نامیدن گروههایی که به خاطر ملیت، قومیت و زبانشان در جایگاه فرودست قرار داده شدهاند، عملا توجه را از استانداردها و موازین بین المللی مربوط به حقوق اقلیتها که برای ایران تعهدآور هستند دور میکند.
به علاوه، این اقدام مسئله تبعیض و تحقیر علیه گروههای اتنیکی تحت تبعیض را حل نمیکند بلکه اتفاقا حذف صورت مسئله است و تقویت کننده همان تفکر و فرهنگ تبعیضآمیزی که اقلیت بودن را تحقیر میکند و فرودست بودن آنها را طبیعی، عادی و اجتناب ناپذیر جلوه میدهد.
رفع تبعیض علیه اقلیتها از مسیر انکار واقعیت به دست نمیآید. دسته بندیهای اکثریت و اقلیت را مناسبات نابرابر قدرت ایجاد کردهاند و این مناسبات بر زندگی، امنیت و رفاه انسانهای متعلق به گروههای اقلیت تاثیرات مخرب واقعی و ملموس گذاشتهاند. این مناسبات و تاثیرات مخرب آن را باید مرئی کرد تا بتوان آنها را به چالش کشید. تظاهر به نبود این دسته بندیها با شعارهایی نظیر ما همه ایرانی هستیم واقعیت تبعیض را به خودی خود دگرگون نمیکند. اصرار به اقلیت نبودن یا بزرگتر جلوه دادن جمعیت آماری گروه مورد ستم هم افتادن به دام منطقی است که اقلیت بودن را مساوی حقیر بودن میگیرد.
راه حل عبور از تبعیض، درک صحیح از مفهوم اقلیت و توجه به استانداردهای بینالمللی در زمینه حقوق اقلیتهاست. از این منظر دستهبندی ترکهای آذربایجان ایران و سایر گروههای اتنیکی یا ملی تحت تبعیض به عنوان اقلیت، هم ضروری و هم مطلوب است؛ و البته امید این است که روزی اقلیتهای تحت تبعیض تنها اقلیتهای آماری شوند و از نظر بهرهمندی از حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و سیاسی، از جایگاهی کاملا برابر برخوردار باشند.
یوتیوب اعلام کرده ویدئوهایی با محتوای نفرت پراکنی و افراط گرایی مانند محتواهای مروج نژادپرستی و همچنین ویدیوهای فریبکارانه را از پلتفرم خود حذف میکند.
یوتیوب از برنامه خود برای مهار گسترش نفرت پراکنی، دیدگاههای افراطی و محتوای غلط در پلتفرم خود رونمایی کرد. این در حالی است که از شیوه کنترل و بررسی ویدئوها در این شبکه اجتماعی به شدت انتقاد شده است.
این شرکت در یک پست وبلاگی اعلام کرد برای حذف ویدئوهایی که خشونت و افراط گرایی را ترویج میکنند، گامهای بیشتری بر میدارد. چنین مواردی شامل ویدئوهایی با محتوای نازیسم و نژادپرستانه میشود. علاوه بر آن یوتیوب ویدئوهای فریبکارانه (که تراژدیهای واقعی را نفی میکنند) نیز حذف خواهد کرد.
کارشناسان پیش بینی میکنند این اقدام به حذف هزاران کانال و ویدئو منجر میشود که محتوای آنها برخلاف سیاستهای جدید است.
البته یوتیوب به طور دقیق مشخص نکرده چه محتوای خاصی تحت تأثیر این سیاست جدید حذف خواهد شد. در هرحال این سیاست از هم اکنون اجرایی شده است. اما ممکن است ماهها طول بکشد تا سرعت حذف ویدئوها با چنین محتواهایی بیشتر شود.
علاوه بر تمام این موارد یوتیوب اعلام کرده دستهبندی محتواهایی که تحت این سیاست قرار میگیرند، در چند ماه آتی گسترش مییابند.