لوسیل بریجز، قهرمان مبارزه با نژادپرسنتی
لوسیل آن مادر شجاع و بینظیری است که در سال ۱۹۶۰، دختر کوچکاش روبی را در مدرسهی سفیدپوستان در نیواورلئان ثبتنام کرد.
روبی ششساله همراه مارشالهای قضایی درحالی که بچهها و والدین سفیدپوست سنگ میانداختند، گوجه و تخممرغ پرت میکردند، تف میکردند و تمسخر وارد مدرسه شد.
حتی پلیسهای محلی شهر جلوی راه او را بستند. اما مارشالهای قضایی که روبی را همراهی میکردند با اصرار پلیسهای سفیدپوست را کنار راندند تا او وارد مدرسه شود.
بعد از آن هم بریجز برای بیش از یک سال، از لابلای تظاهرات و تحقیر نژادپرستان، هر روز روبی را تا مدرسه مشایعت میکرد. به خاطر فرستادن کودکش به مدرسه، کارش را هم از دست داد، مغازهها و بقالیها شهر حاضر نبودند به او چیزی بفروشند.
اگر حمایت سازمانهای مردمنهاد سیاهپوستان نبود به سختی میتوانست گذران زندگی کند. همسایهها و دوستان هر روز به نوبت مواظب خانه و زندگیاش بودند تا از حملهی نژادپرستان در امان باشد.
روبی در مدرسه هم روزگار سختی داشت. تنها یک معلم سفیدپوست حاضر شد به روبی درس بدهد، آنهم در کلاس یکنفرهای که تنها شاگرد بود. زنگ تفریح تنها بود و باید با خودش بازی میکرد.
با همهی اینها روبی حتی یک روز غیبت نداشت. دختر کوچولوی شش ساله با پشتکار درسش را ادامه داد و فارغالتحصیل شد. راه مادر را هم ادامه داد، بنیادی غیرانتفاعی به راه انداخت تا کمک کند دیگر بچههای سیاهپوست هم بتوانند از حق تحصیل برخوردار شوند.
لوسیل بریجز یکی از قهرمانان بیادعای من است. ۸ کلاس سواد داشت، سالها در زمین کشاورزی جان میکند، دستش به زحمت به دهانش میرسید اما باور داشت که تحصیل، راه نجات است و بهترین آموزش را برای هر شش بچهاش میخواست.
تصویر کار شجاعانهی او بعدها در نقاشی مشهوری از نورمن راکول با عنوان «مشکلی که همه با آن زندگی میکنیم» جاودانه شد.
چندسال پیش مصاحبهای با لوسیل بریجز را گوش میدادم.
ازش پرسیدند نگران نبود که دخترش روبی دچار تروما شود؟ گفت «با همهی وجود.» اما باز شب قبل از اولین روز مدرسه، پشت میز آشپزخانهاش نشست و قاطع فکر کرد حتا اگر بچهی من، پارهی تن من، تراما بگیرد میارزد به اینکه بساط ظلم جداسازی نژادی برچیده شود.
گفت چیزهایی هست مهمتر از چهاردیواری خانهی شما، «امنیت» نیمبند و پوشالی شما، چیزهایی مثل کثافت نژادپرستی و جداسازی نژادی که باید بساطاش برچیده شود. میارزد تمام زندگیات حتا بچهات را به خطر بیندازی؟ بله، معلوم است که میارزد.
لوسیل بریجز در سن ۸۶سالگی درگذشت.
در ایران با توجه به سابقه تاریخی، مورد قبول است که نوعی از نژادپرستی و نژادستیزی برعلیه غیرفارسهای ایرانی حداقل در یک قرن گذشته در جریان بوده است. این نژادستیزی به صورت سیستماتیک اعمال شده و بخشهای آموزشی و اداری را در بر گرفته است.
در مقابل در دهه های اخیر شاهد بروز پدیده های مقابله گر در مناطق مختلف کشور هم بوده ایم. مناطقی که با تاکید بر هویت خود، با خواسته های بر حق زبانی و فرهنگی شروع به کار کردند.
اما این پدیده ها رفته رفته رنگ و بوی رادیکالتری به خود گرفته، و خود منجر به نوعی نژادپرستی درونی شده اند.
بعنوان مثال میان تورکها و کردها و یا میان عربها و لرها…
نزاع هویتی و بر سر خاک میان گروه های اتنیکی که در همسایگی هم زندگی میکنند منجر به وقوع دیالوگهایی شده است که با استانداردهای جهان مدرن، به طور قطع نژادپرستانه ارزیابی می گردند. دیالوگهایی توهین آمیز و بعضا تهدیدآمیز بوده ایم. یک عده گروه دیگر را متجاوز به خاک می نامند و یا با توهینهایی مشابه با آنچه خود به آن معترضند، گروه دیگر را مورد خطاب قرار می دهند.
من شاهد بدن های شکنجه شده زندانیان سیاسی بوده ام نوید افکاری را اعدام نکنید
اگرچه این به عنوان یک واقعیت وجود دارد که برای شکل دادن مبارزه در جبهه مشترک، تاکید بر روی ارزشهای مشترک مورد نیاز است.
شاید جریانهای هویت طلب در بخشهای مختلف کشور، این هویت مشترک را به عنوان نقطه کلیدی مبارزات خود علیه جمهوری اسلامی انتخاب کرده باشند. اما آنچه که متاسفانه شاهد آن هستیم، شکل گیری جبهه هایی از فاشیسم درونی است.
شاید لازم باشد این گروه ها در انتخاب ارزش مشترک میان ملت خود تجدید نظر کرده و اصول حقوق بشر و برابری انسانها را معیار قرار دهند.
نظرات خود را در این رابطه از طریق شبکه های اجتماعی با ما در میان بگذارید.
نشستن 8:46 دقیقهای تیری آنری روی زمین برای اعتراض به نژادپرستی خبرساز شده است.
نشستن 8 دقیقه و 46 ثانیهای تیری آنری سرمربی تیم مونترال ایمپکت کانادا در اولین بازی تیمش در لیگ MLS خبرساز شده است.
درک شووین، پلیس آمریکا به مدت 8 دقیقه و 46 ثانیه زانوی خودش را روی گلوی جورج فلوید قرار داده بود و باعث خفه شدن او شد. همین هم باعث شد آنری برای این مدت زمان اعتراض خودش به ناعدالتی و نژادپرستی در آمریکا را نشان دهد. ستاره پیشین آرسنال و بارسلونا تیشرتی با جمله Black Lives Matter هم برتن کرده بود.
رها بحرینی؛ حقوقدان در یادداشتی برای صفحه ناظران با اشاره به بحث های اخیر در فضای مجازی درباره قومیت/ ملیت ها در ایران به بحث اقلیت ها در ایران و تحلیل نوع نگاه جامعه به آن پرداخته است.
در روز شنبه ۲۰ مرداد سال 1397 سازمان عفو بینالملل گزارشی در مورد سرکوب مدافعان حقوق اقلیت ترک آذربایجانی ایران منتشر کرد و با اشاره به دستگیری حدود ۱۲۰ نفر و موارد متعدد شکنجه در یک ماه گذشته، خواهان آن شد که مقامات ایرانی تمام مدافعان حقوق اقلیت ترک آذربایجانی را آزاد و سرکوب تجمعات فرهنگی آنها را متوقف کنند. به دنبال انتشار این گزارش، تعدادی از کاربران شبکههای اجتماعی به استفاده از واژه “اقلیت” در گزارش عفو بینالملل اعتراض کردند. انتقادات مطرح شده را میتوان به دو گروه تقسیم بندی کرد.
یک گروه با نگاه حمایتی از ترکهای آذربایجان نوشتند که به یک جمعیت عظیم چند میلیونی نباید واژه “اقلیت” را اطلاق کرد، با این پیش فرض ضمنی که این واژه بار تحقیرآمیز دارد و به گفته یک کاربر توییتر شایسته “یک ملت چند میلیونی” نیست. گروه دیگر، که به نظر بیشتر فارس زبان بودند، نوشتند که لزومی به قید اقلیت / اکثریت نیست، این دسته بندیها از بنیان خطاست و بدین ترتیب انکار مسئلهای تبعیض اتنیکی علیه ترکهای آذربایجانی را به ذهن متبادر ساختند.
مجموعه این واکنشها دو جنبه از بنبستهای فکری در رابطه با مسئله اقلیتها در ایران را برجسته میکند:
۱) در میان فارس زبانان جامعه ایرانی هنوز این میل قوی وجود دارد که ضرورت شناسایی و بررسی وضعیت گروههای اتنیکی در ایران به عنوان اقلیتهای تحت تبعیض انکار شود. استدلال رایج چنین افرادی این است که ما همه انسان یا ما همه ایرانی هستیم و دسته بندیهای اکثریت / اقلیت خطاست و مسئله اصلی نداشتن حکومت دموکراتیک در ایران است.
۲) اقلیت بودن آنقدر در جامعه ایران با حس حقارت همراه شده است که حتی گاهی خود اقلیتها هم ترجیح میدهند از استفاده از این عبارت پرهیز کنند.
این وضعیت دقیقا برعکس رویکرد غالب در جوامعی است که دارای نظامهای حقوقی لیبرال هستند و در آنها شناسایی گروههای تحت تبعیض به عنوان اقلیت امری مهم و ضروری تلقی شده و متضمن حمایتهای ویژه میشود. در این نظامها، گروههای تحت تبعیض از اینکه به عنوان اقلیت دسته بندی میشوند عموما اکراه ندارند و اتفاقا خواهان حفاظتهای حقوقی هستند که به دنبال این دستهبندی جاری میشود.
اقلیت کیست و چه حقوقی دارد؟
در علوم انسانی جدید، واژه “اقلیت” تنها مختص گروههایی که از نظر آماری تعدادشان کمتر باشد نیست. “اقلیت” به گروههایی نیز اشاره دارد که به خاطر ویژگیهای زبانی، فرهنگی، نژادی، قومیتی، جنسیتی، جنسی و غیره، از نظر جایگاه اجتماعی، دسترسی به تحصیل و اشتغال و به طور کلی بهرهمندی از حقوق انسانی در جایگاهی فرودست نسبت به یک گروه مسلط در جامعه قرار میگیرند.
از این منظر، ترکهای آذربایجانی صرف نظر از تمام بحثها و مناقشههای آماری در مورد جمعیت ترک زبانان و ترک تباران در ایران، همانند دیگر گروههای اتنیکی یا ملی در ایران از جمله کردها، عربها، بلوچها و ترکمنها، در تعریف اقلیت میگنجند و با تبعیض نژادی رو به رو هستند. مطابق ماده یک کنوانسیون بینالمللی رفع کلیه اشکال تبعیض نژادی که ایران هم از اعضای آن است، “تبعیض نژادی” اطلاق میشود به “هرگونه تمایز، ممنوعیت، محدودیت و یا رجحانی که بر نژاد، رنگ، نسب، ملیت یا قومیت مبتنی بوده و هدف یا اثر آن از بین بردن و یا در معرض تهدید و مخاطره قراردادن شناسایی، تمتع و یا استیفاء در شرایط مساوی از حقوق بشر و آزادیهای اساسی … باشد.”
لذا بر خلاف تصور رایج در جامعه ایران، حتی اگر اقلیت های کرد، ترک یا بلوچ الزاما با نژاد متفاوتی دسته بندی نشوند، در صورت آن که تبعیضات علیه آنها در چارچوب تعریف فوق بگنجند، باز هم طبق اسناد بینالمللی قربانیان “تبعیض نژادی” محسوب میشوند.
از جمله مصادیق این تبعیض علیه ترکهای آذربایجانی که در گزارش به آن اشاره شده است، عبارتند از:
استفاده از زبان فارسی به عنوان تنها زبان تدریس در همه سطوح ابتدایی و متوسطه آموزش و پرورش
ایجاد محدودیت برای انتشار مطلب به زبان ترکی آذربایجانی
بیتوجهی به مسائل اقتصادی مناطق اقلیتنشین
گفتارهای تبعیضآمیز و توهین آمیز، بخصوص در برنامه های تلویزیونی و رادیویی دولتی
حفظ زبان فارسی به عنوان تنها زبان رسمی برای ارائه خدمات اداری و دسترسی به سیستم قضایی
سرکوب گردهماییهای ترکهای آذربایجانی برای تجلیل از تاریخ، فرهنگ و زبان خود
صدور احکام حبس برای فعالیتهای مسالمتآمیزی نظیر برگزاری مراسم روز جهانی زبان مادری
متهم کردن مداوم مدافعان حقوق اقلیتها به تنشزایی، ایجاد “تفرقه در میان ملت” و تضعیف تمامیت ارضی ایران
در چنین بستر اجتماعی و سیاسی، تاکید بر اقلیت بودن گروههای اتنیکی یا ملی فرودست در ایران از نظر حقوقی اهمیت دارد چون در حقوق بینالملل، اقلیتها دارای حقوق مشخصی هستند.
برای مثال، ماده ۲۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران عضو آن است، تصریح کرده است که اقلیتهای اتنیکی، مذهبی و زبانی باید از حق برخورداری از فرهنگ خود، اظهار و اجرای مذهب خود و استفاده از زبان خود برخوردار باشند. اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیتهای ملی یا قومی، دینی و زبانی مصوب مجمع عمومی سازمان ملل دولتها را فرا خوانده است که اقدامهای مثبت و ویژهای را برای ایجاد موقعیتهای مطلوب برای اقلیتها به منظور یادگیری و ترویج زبان مادریشان اتخاذ کنند.
حذف صورت مسئله
اگر به دو بن بست فکری که در ابتدای مقاله به آن اشاره شد بازگردیم، باید گفت پرهیز از اقلیت نامیدن گروههایی که به خاطر ملیت، قومیت و زبانشان در جایگاه فرودست قرار داده شدهاند، عملا توجه را از استانداردها و موازین بین المللی مربوط به حقوق اقلیتها که برای ایران تعهدآور هستند دور میکند.
به علاوه، این اقدام مسئله تبعیض و تحقیر علیه گروههای اتنیکی تحت تبعیض را حل نمیکند بلکه اتفاقا حذف صورت مسئله است و تقویت کننده همان تفکر و فرهنگ تبعیضآمیزی که اقلیت بودن را تحقیر میکند و فرودست بودن آنها را طبیعی، عادی و اجتناب ناپذیر جلوه میدهد.
رفع تبعیض علیه اقلیتها از مسیر انکار واقعیت به دست نمیآید. دسته بندیهای اکثریت و اقلیت را مناسبات نابرابر قدرت ایجاد کردهاند و این مناسبات بر زندگی، امنیت و رفاه انسانهای متعلق به گروههای اقلیت تاثیرات مخرب واقعی و ملموس گذاشتهاند. این مناسبات و تاثیرات مخرب آن را باید مرئی کرد تا بتوان آنها را به چالش کشید. تظاهر به نبود این دسته بندیها با شعارهایی نظیر ما همه ایرانی هستیم واقعیت تبعیض را به خودی خود دگرگون نمیکند. اصرار به اقلیت نبودن یا بزرگتر جلوه دادن جمعیت آماری گروه مورد ستم هم افتادن به دام منطقی است که اقلیت بودن را مساوی حقیر بودن میگیرد.
راه حل عبور از تبعیض، درک صحیح از مفهوم اقلیت و توجه به استانداردهای بینالمللی در زمینه حقوق اقلیتهاست. از این منظر دستهبندی ترکهای آذربایجان ایران و سایر گروههای اتنیکی یا ملی تحت تبعیض به عنوان اقلیت، هم ضروری و هم مطلوب است؛ و البته امید این است که روزی اقلیتهای تحت تبعیض تنها اقلیتهای آماری شوند و از نظر بهرهمندی از حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و سیاسی، از جایگاهی کاملا برابر برخوردار باشند.
یوتیوب اعلام کرده ویدئوهایی با محتوای نفرت پراکنی و افراط گرایی مانند محتواهای مروج نژادپرستی و همچنین ویدیوهای فریبکارانه را از پلتفرم خود حذف میکند.
یوتیوب از برنامه خود برای مهار گسترش نفرت پراکنی، دیدگاههای افراطی و محتوای غلط در پلتفرم خود رونمایی کرد. این در حالی است که از شیوه کنترل و بررسی ویدئوها در این شبکه اجتماعی به شدت انتقاد شده است.
این شرکت در یک پست وبلاگی اعلام کرد برای حذف ویدئوهایی که خشونت و افراط گرایی را ترویج میکنند، گامهای بیشتری بر میدارد. چنین مواردی شامل ویدئوهایی با محتوای نازیسم و نژادپرستانه میشود. علاوه بر آن یوتیوب ویدئوهای فریبکارانه (که تراژدیهای واقعی را نفی میکنند) نیز حذف خواهد کرد.
کارشناسان پیش بینی میکنند این اقدام به حذف هزاران کانال و ویدئو منجر میشود که محتوای آنها برخلاف سیاستهای جدید است.
البته یوتیوب به طور دقیق مشخص نکرده چه محتوای خاصی تحت تأثیر این سیاست جدید حذف خواهد شد. در هرحال این سیاست از هم اکنون اجرایی شده است. اما ممکن است ماهها طول بکشد تا سرعت حذف ویدئوها با چنین محتواهایی بیشتر شود.
علاوه بر تمام این موارد یوتیوب اعلام کرده دستهبندی محتواهایی که تحت این سیاست قرار میگیرند، در چند ماه آتی گسترش مییابند.
برخی رسانههای افغانستان به خاطر مشکلات مالی مسدود شده اند
برخی رسانههای افغانستان به خاطر مشکلات مالی مسدود شده اند
در شمال افغانستان رسانههای خصوصی زیادی به دلیل نداشتن امکانات مالی نمیتوانند به نشرات شان ادامه بدهند. خشونت و ناامنی نیز فعالیت رسانهها را مشکلتر کرده است
وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان می گوید در حال حاضر ۳۱۰۰ رسانه دیداری، شنیداری، چاپی و الکترونیک در این کشور فعالیت می کنند و در این وزارت ثبت شده اند اما برخی از این رسانهها در سالهای اخیر مسدود شده و یا در معرض تعطیلی قرار دارند. دلیل اصلی مسدود شدن این رسانهها ناامنی نه، بلکه نبود منابع مالی است مشکلات امنیتی هنوز هم برای رسانه ها و کارمندان شان بسیار جدی است. سازمان خبرنگاران بدون مرز در سال ۲۰۱۹ نیز افغانستان را خطرناک ترین کشور جهان برای کار رسانه ای عنوان کرد. سال گذشته میلادی ۱۰ خبرنگار در ۳۰ ماه اپریل در حملات تروریستی کشته شدند در ماه اپریل سال جاری، مردان مسلح به استدیوی رادیو «همصدا» در تخار وارد شده و دو گوینده رادیو را در جریان برنامه زنده در شهر تالقان مرکز این ولایت کشتند سیمین حسینی، رئیس این رادیو می گوید این رویداد بر روحیه همه رسانه های بغلان تاثیر منفی گذاشت: «قبلا ساعت ۱۰ تا ۱۱ شب هم برنامه داشتیم، اما حالا کارمندان میترسند و از عصر به بعد در دفتر نمی مانند
۸ و ۹ مه، گرامیداشت یاد قربانیان جنگ جهانی دوم، روز تفاهم و صلح و آشتی
۸ و ۹ مه، گرامیداشت یاد قربانیان جنگ جهانی دوم، روز تفاهم و صلح و آشتی
جنگ جهانی دوم حدود شش سال طول کشید، ۶۶ کشور در آن شرکت داشتند و ۵۰ تا ۵۵ میلیون انسان در این جنگ جان باختند؛ قربانیانی که تا امروز نیز در یادها ماندهاند
در طول جنگ جهانی دوم مجموعا ۵۵ میلیون انسان جان خود را از دست دادند. بیش از نیمی از آنان غیرنظامی بودند. میلیونها انسانی که یا براثر بمباران هوایی شهرهای بزرگ زیر آوار مدفون شدند، یا از گرسنگی و سوءتغذیه مردند و یا در ارودگاههای مرگ کشته شدندمردگان دیری است که به خاک سپرده شدهاند، شهرهای ویران دوباره آباد شده و رانده شدگان از وطن نیز زادگاه نوینی یافتهاند. پس از گذشت ۶۰ سال از جنگ جهانی دوم، یونسکو برآن شد تا روز ۸ و ۹ ماه مه را به عنوان روز گرامیداشت یاد قربانیان جنگ جهانی دوم، روز صلح و آشتی و تفاهم به ثبت رساند. امروز پانزدهمین باری است که ما این روز را تجربه می کنیم؛ روزی که به ما میآموزد رنج قربانیان این جنگ را از خاطر نبریمجنگ جهانی دوم در اتحاد جماهیر شوروی پیشین حدود ۲۷ میلیون قربانی به جا گذاشته و هر خانواده یک یا چند تن از عزیزانش را در این جنگ از دست داده است. از اینرو گرامیداشت روز پیروزی نزد روسها یک رویداد مهم است و با آنکه یک نسل آن را پشت سر گذاشته، اما هنوزهم مرسوم مانده است. به مناسبت چنین جشنهایی غواصان در آبهای سرد خلیج آمور پرچم روسیه را به اهتزاز درمیآورند
تصویب قطعنامه خشونت جنسی؛ پیشرفتی اندک در پی تلاشی طولانی
تصویب قطعنامه خشونت جنسی؛ پیشرفتی اندک در پی تلاشی طولانی
جامعه جهانی برای مقابله با خشونت جنسی با موانع بسیاری روبهرو است. شورای امنیت سازمان ملل به ریاست آلمان موفق شد با ۱۳ رای مثبت در برابر دو رای ممتنع، متن تعدیل شده قطعنامه مقابله با خشونت جنسی را تصویب کند
شورای امنیت سازمان ملل متحد روز سهشنبه سوم اردیبهشت (۲۳ آوریل) پس از تلاشی طولانی، سرانجام قطعنامه مربوط به مقابله با خشونت جنسی در مناطق بحرانی و جنگزده را به تصویب رساند سه کشور آمریکا، روسیه و چین با متن قطعنامه مشکل داشتند آمریکا از وتوی این قطعنامه سخن گفته بود و حتی خبر از تنظیم متن جایگزین از سوی این کشورها نیز مطرح شده بودتعدیل و حذف بخشهایی از متن طرح قطعنامه سازمان ملل متحد و تلاش هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان پس از چهار ساعت بحث و گفتوگو به آنجا انجامید که آمریکا با طرح موافقت کند و روسیه و چین نیز با دادن رای ممتنع، مانع از تصویب آن در شورای امنیت نگشتندریاست شورای امنیت سازمان ملل برای مدت یک ماه در اختیار آلمان است. از این رو، هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان همراه با شماری از کنشگران نامآشنای مبارزه با خشونت جنسی در مناطق بحرانی و جنگزده در راستای تصویب این قطعنامه تلاش کرده بودند
فراخوان هایکو ماس و آنجلینا جولی برای مقابله با خشونت جنسی
فراخوان هایکو ماس و آنجلینا جولی برای مقابله با خشونت جنسی
آنجلینا جولی، ستاره نامآشنای هالیوود همراه با هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان خواستار مقابله جدی با خشونت جنسی در مناطق بحرانزده شدند. به باور آنها خشونت جنسی در سطح جهانی تبدیل به حربهای برای جنگ و ترور شده است
مقابله با خشونت جنسی در مناطق بحرانی و جنگزده، موجب همنوایی ستاره سرشناس هالیوود، آنجلینا جولی و وزیر امور خارجه آلمان، هایکو ماس شده است
خبرگزاری فرانسه روز سهشنبه سوم اردیبهشت (۲۳ آوریل) با انتشار گزارشی از برلین از همکاری مشترک آنجلینا جولی و هایکو ماس در کارزار مقابله با خشونت جنسی خبر داده است.وزیر امور خارجه آلمان غروب دوشنبه ۲۲ آوریل با انتشار یک پست توییتری اعلام کرد که جنگافروزان و تروریستها مدتهاست که از خشونت جنسی برای پیشبرد اهداف خود بهره میگیرند مقاله مشترکهایکو ماس در این پست توییتری نوشته است که لزوم مقابله با خشونت جنسی، علت نوشتن مقالهای مشترک با آنجلینا جولی برای روزنامه “واشنگتن پست بوده است. هدف از انتشار این مقاله یافتن راهکارهایی برای کمک به قربانیان خشونت جنسی اعلام شده استعنوان این مقاله که در روزنامه واشنگتن پست منتشر شده چنین است خشونت جنسی در مناطق جنگزده بیداد میکند باید با آن مقابله کنیم
نصرت جهان ۱۹ ساله که از مدیر مدرسه دینی به خاطر مزاحمت جنسی به پلیس شکایت کرده بود، با همدستی چند همکلاسی و به دستور مدیر به آتش کشیده شد. مرگ او در پی سوختگی ۸۰درصدی، اعتراضاتی سراسری را در بنگلادش به راه انداخت.
مرگ دردناک یک دختر محصل جوان، وجدان عمومی در بنگلادش را تکان داده است. نصرت جهان رفیع در یک مدرسه دینی درس میخواند. او اواخر ماه مارس ۲۰۱۹ از مدیر این مکتب به خاطر مزاحمتهای جنسی به پلیس شکایت کرد اما چند روز بعد در شعله انتقام مرد متجاوز سوخت.
او آن روز همراه برادرش به مدرسه رفته بود تا امتحان بدهد اما برادر اجازه ورود به مدرسه را نیافت. وقتی نصرت وارد مدرسه شد، چند نفر که سر و روی خود را پوشانده بودند، او را به پشت بام مدرسه بردند و دست و پایش را با یک شال بزرگ بستند. سپس رویش نفت ریختند و کبریت کشیدند. نقشه این بود که مرگ او را خودکشی جلوه دهند اما شال در اثر آتش سوخت، و نصرت جهان که دست و پایش آزاد شده بود، توانست خود را به طبقه پایین برساند. او که ۸۰ درصد بدنش سوخته بود، ده روز بعد در بیمارستان درگذشت.
۱۷ نفر به اتهام دست داشتن در این قتل دستگیر شدهاند که دستکم ۵ نفرشان در همان مدرسه درس میخوانند. یکی از آنها اعتراف کرده که مدیر مدرسه دستور سوزاندن نصرت جهان را داد. پلیس بنگلادش میگوید مدیر مکتب به عاملان این قتل گفته بود کاری کنند نصرت شکایتش را پس بگیرد وگرنه او را بسوزانند.
نصرت جهان قبل از مرگش، به کمک موبایل برادرش، در فیلم کوتاهی گفت: «مدیر مرا لمس کرد… تا آخرین نفس برای رسوا کردن او میجنگم.» او اسم چند نفر از کسانی را نیز آورده که شریک قتل او بودند.
مرگ نصرت جهان، موجی از اعتراض و خشم در سراسر بنگلادش به راه انداخته است. در مراسم تشیع جنازه او هزاران نفر شرکت کردند. شیخ حسینه، نخست وزیر این کشور قول داده که از هیچ اقدام قضایی برای مجازات عاملان این جنایت فروگذار نکند.
سازمانهای حقوق بشری داخلی و بینالمللی، همواره بنگلادش را به اهمال در مواجهه با خشونت و تجاوز جنسی علیه زنان متهم میکنند. آنها میگویند دولت نسبت به روند رو به رشد تجاوز و آزار جنسی زنان تدابیر قانونی لازم را ندارد.
به عنوان مثال، شکایت نصرت جهان نزد پلیس، موضوع کم اهمیتی تلقی شده بود. روزی که مدیر مدرسه اسلامی برای نصرت جهان در دفترش مزاحمت ایجاد کرد، او به همراه خانوادهاش به پلیس محلی رجوع کرد اما وقتی داشت ماوقع را شرح میداد، افسر پلیس شروع کرد به فیلم گرفتن از او.
در این فیلم که بعدا عمومی شد، میتوان دید که نصرت دچار استرس شده و میکوشد صورتش را پنهان کند اما افسر پلیس از او میخواهد دستش را از روی صورت بردارد و میگوید: «چیز مهمی نیست.» این افسر پلیس هم اکنون از مسئولیت خود برکنار شده است.
فعالان حقوق زن در بنگلادش میگویند وقتی زنی آزار و اذیت جنسی را گزارش میدهد، دوباره زیرفشار میرود و به بیشرمی متهم میشود. در موضوع نصرت جهان نیز وقتی مدیر مدرسه بازداشت شد، گروهی از مردم به خیابان ریختند و ضمن سرزنش شاکی، برای آزادی متجاوز شعار دادند.
منبع:دویچه وله فارسی