کولبری تنها و تنها شغل موجود در استانهای غربی ایران است. استانهایی که در آن هیچ فرصت کاری وجود ندارد. اکثریت مردم این استانها، از زن و مرد، پیر و جوان برای امرار معاش مجبور به کولبری هستند. به دلیل بیکاری گسترده حتی فارغ التحصیلان لیسانس و فوق لیسانس هم مجبور به کولبری شدهاند. هر ساله بر تعداد زنان، کودکان و خانوادههایی که چشم به راههای باریک کوهستان دارند تا یاد عزیز از دست رفتهشان را تازه کنند، اضافه میشود. آنها در انتظار کولبرانی هستند که جان خود را در ازاء پارهای نان از دست دادهاند.
دیکتاتوری حاکم در ایران، مردم مناطق غرب کشور را بین دو راهی گرسنگی و مرگ مخیر کرده است. کولبران ترجیح میدهند، در حین تلاش برای کسب نان خانوادههایشان، جانشان را از دست بدهند. آنها انسانهای زحمتکشی هستند که غم نان دیگران را دارند. همه آنها پدر، همسر، نانآور خانواده و… هستند. پایان کشتار کولبران بیگناه زمانی است که بنیانهای این نظام فاسد و چپاولگر نابود شده باشد.
با توجه به فقر و بیکاری گسترده، کولبری برای برخی از شهروندان در مناطق غرب کشور تنها راه زنده ماندن است. با اینحال در طی سالها، مقامات سه قوه در جمهوری اسلامی هیچ اقدامی در جهت برطرف کردن نابرابریهای موجود و رسیدگی به وضعیت کولبران انجام ندادهاند.
کولبران حتی اگر از تیراندازی مستقیم ماموران مرزی جمهوری اسلامی جان سالم به در ببرند، خطر سقوط از ارتفاع، غرق شدن در آب، ایست قلبی، تصادف، انفجار مین و سرمازدگی، آنان را تهدید میکند.
در سالهای اخیر، همزمان با افزایش مشکلات اقتصادی، بر شمار کولبران نیز افزوده شد و زنان و کودکان بیشتری نیز به شغل کولبری روی آوردند. به همین ترتیب، آمار زخمی و کشته شدن کولبران نیز افزایش یافت.
براساس گزارشات منتشر شده، طی ۱۰ سال گذشته در نوار مرزی شرق کردستان، ۵۴۶ کولبر کشته و هزار و ۲۴۹ کولبر نیز زخمی شدهاند.
جمهوری اسلامی نهتنها از رسیدگی به وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم در مناطق مرزی خودداری میکند، بلکه با بهانههایی همچون برقراری امنیت و جلوگیری از ورود کالای قاچاق، دست نیروهای مرزی را برای هدف قرار دادن کولبران و تیراندازی بهسوی آنان باز میگذارد.
علاوه بر تیراندازی مستقیم و سرمازدگی، انفجار مین در مناطق مرزی نیز به شکل فزایندهای کولبران را تهدید میکند. بررسیهای آماری نشان میدهد که بیشترین قربانیان انفجار مین طی سالهای اخیر، کولبران بودهاند.