فقدان دسترسی به مدرسه و فضاهای آموزشی در جامعهای که همچنان با کلیشههای سنتی دستوپنجه نرم میکند و درگیر قواعد جامعه مردسالار است، بیشترین آسیب را به دختران میزند. برای درک بهتر این موضوع کافی است به آمار ترک تحصیل دختران عشایر توجه کنیم؛ پاییز ۱۴۰۰، محمدرضا سیفی، مدیرکل دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر وزارت آموزشوپرورش گفت: «مقایسه شمار خروجیهای دانشآموزان دختر مقطع ششم ابتدایی با تعداد ورودیهای مقطع متوسطه اول در مناطق عشایری ما را متوجه تفاوت معناداری میکند زیرا نشان میدهد که ۵۰ درصد دختران عشایر پس از مقطع ابتدایی ترک تحصیل میکنند.»
این مقام آموزشوپرورش نیز تایید کرد که یکی از دلایل ترک تحصیل دختران عشایر نبود مدارس در دسترس و اجرا نشدن «اساسنامه مدارس عشایری» است. طبق این اساسنامه باید مدارس شبانهروزی برای دختران عشایر تاسیس میشد تا از ترک تحصیل آنان جلوگیری شود اما آموزشوپرورش نه این مدارس را تاسیس کرده و نه وسایل ایابوذهاب رایگان در اختیار دختران قرار میدهد. در نتیجه آنان پس از مقطع ابتدایی عملا امکان ادامه تحصیل ندارند. در حالی که طبق اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت وظیفه دارد وسایل و امکانات آموزش رایگان را برای تمامی کودکان در تمامی نقاط ایران به صورت برابر توزیع کند.
تیرماه ۱۴۰۰، رضوان حکیمزاده، معاون وزیر آموزشوپرورش به خبرگزاری رکنا گفت تعداد دختران دانشآموز عشایر در مقطع ابتدایی بیش از ۷۷ هزار نفر است اما شمار آنان در مقطع متوسطه اول به ۱۹ هزار نفر و در مقطع متوسطه دوم به حدود هشت هزار نفر کاهش میکند.
این آمار تکاندهنده آشکار میکند که دختران دانشآموز در مناطق محروم، روستایی و عشایری ایران به شکلی هدفمند و سیستماتیک از تحصیل محروم میشوند و این دقیقا همان چیزی است که حکومت میخواهد زیرا بیشتر دختران نوجوان پس از محرومیت از تحصیل به خانه بخت میروند. ازدواج، بارداری و زایمان زودهنگام سلامت جسم، روح و روان کودکان دختر را تهدید میکند اما از نظر حکومت ایران آنچه اهمیت و اولویت دارد، سلامت کودکان نیست بلکه افزایش جمعیت ایران و گسترش حوزه نفوذ حکومت در منطقه مطابق فرمان علی خامنهای است.