اعترافگیری در جمهوری اسلامی به مجموعه فعالیتهای فیزیکی و روانی نهادهای امنیتی و نظامی گفته میشود که بر اساس گفتههای برخی افراد، پس از انقلاب 57 به اجبار برای تهدید، ارعاب، تخریب شخصیت و تحمیل اعتراف از مخالفان عمدتاً سیاسی استفاده شدهاست. از این رو، اعترافگیری در نسبتی مستقیم با شکنجه است.
با گذشت زمان، بسیاری از افرادی که اعتراف تلویزیونی داشتهاند، مدتی پس از آزادی، یا پس از اقرار، صحبت از شکنجه سنگین، تهدید به تجاوز و مرگ برای اعترافهای مورد نظر بازجویان کردهاند. از این رو، برخی صحبت از نظام شکنجه نظاممند برای اتهامزنی و اعترافگیری میدانند، و آن را یکی از ستونهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی میشمارند که با آن، افکار مخالفان توسط خودشان نفی شده، و با صدور حکم دادگاه، حقانیت و قدرت جمهوری اسلامی اثبات میشود.
طی 43 سال حکومت دیکتاتوری، مسئله دستگیری، اتهام زنی و اعترافگیری که همیشه یکی از ابزار اصلی جمهوری اسلامی برای اثبات حقانیت خود بوده، کارکرد خود را از دست داده و به رسوایی و تناقضهای پی در پی منجر شدهاست.
نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی نیز، شکنجه مخالفان را در این دوران غالباً نفی میکنند و این را نشر اکاذیب، اتهام گروههای ضدانقلاب، فریب خورده و معاند به ذات مقدس جمهوری اسلامی میدانند. در برخی موارد هم، آنها آثار شکنجهها را خودزنی خود زندانیان برای اتهام به نظام میدانند.
یکی از مستدلترین اسناد در زمینه اعترافگیری و شکنجه، اعترافات سپیده رشنو، بانوی معرض به حجاب اجباری بوده است. در پرونده سپیده رشنو، یک بار دیگر حکومت جمهوری اسلامی از سناریوی همیشگی خود برای گرفتن اعتراف اجباری استفاده کرد. تصاویر سپیده رشنو در حالی از تلویزیون حکومتی پخش شد که به اذعان بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی، چهرهاش آشکارا حکایت از تحمیل شکنجه بر او در روزهای بازداشت داشت. پخش اینگونه اعترافات در نظام جمهوری اسلامی سابقهای طولانی به قدمت جمهوری اسلامی دارد اما بسیاری از صاحبنظران معتقدند این روزها دیگر این رفتارهای حکومت برای ترساندن مردم، کارکرد ندارد و بالعکس موجب افزایش انگیزه معترضان در حیطه فعالیتهای مدنی و سیاسیشان خواهد شد.