به تازگی روزنامه فرهیختگان روایت هایی تازه ای از آزار جنسی زنان در سینمای ایران منتشر کرده است. در بخشی از این روایت ها که در ادامه می آید، عنوان شده که عمدتا دستیاران کارگردان ها به بهانه تست بازیگری به زنان جوان دانشجو و یا علاقه مند به بازیگری تعرض کرده و به راوی این واقعه گفته است که “الکی الکی که نمیشه وارد سینما شد.حالا که شانس بهتو رو آورده، داری خرابش میکنی؟
یکی از بازیگران جوان در این باره گفت: “سال آخر دانشگاه از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم که برای فیلمی تست میگیرند. خیلی سریع به محل تست مراجعه کردم و دیدم حدود ۵۰ نفر از دختران همسنوسال من به اتاقی میروند و بعد از چند دقیقه بیرون میآیند.
وقتی نوبت من شد به داخل اتاق رفتم و سوالات معمول و چند تست ساده از من گرفتند و برخلاف آنچه از دیگران دیده بودم که پس از تست آنجا را ترک میکردند، از من خواستند در سالن منتظر بمانم تا نکته مهمی را به من بگویند. حدود یک ساعت منتظر ماندم تا آقایی -که بعدها فهمیدم دست راست آقای کارگردان است- مرا به اتاق دیگری هدایت کرد و بعد از بستن در از من پرسید آیا میخواهم راه ۱۰۰ ساله را یکشبه طی کنم یا نه؟ با ذوق ناشی از امیدواری گفتم بله، چراکه نه. او روی کاغذ آدرسی نوشت و به من داد و از من خواست تا آن شب به آن آدرس بروم و برای ساعاتی خوش بگذرانم. خیلی تعجب کردم و پرسیدم اینجا لوکیشن فیلمبرداری است؟ او خندید و گفت که نه، خانه آقای کارگردان است. من که تازه متوجه نیت آنها شده بودم، گفتم برای چه باید به خانه آقای کارگردان بروم؟ که آن آقا با ژستی که هیچگاه نمیتوانم فراموش کنم گفت الکی الکی که نمیشه وارد سینما شد. من چون دیدم هر لحظه احتمال شنیدن الفاظ رکیک وجود دارد از صندلی بلند شدم و بهسمت در رفتم که او بهسوی من هجوم آورد، مرا به دیوار چسباند و ضمن اصطکاک با من گفت بدبخت! حالا که شانس بهتو رو آورده، داری خرابش میکنی؟ کلی از این دانشجوها از خدایشان است که این آقای کارگردان، سلام آنها را علیک بگوید.
وی افزود: “من در آن لحظه به هیچچیز فکر نمیکردم. فقط تنها چیزی که یادم است اینکه آن آقا را با قدرت تمام به گوشهای هل دادم و بلافاصله از آن اتاق خارج شدم و تا چند کیلومتر فقط دویدم و گریه کردم. اگرچه آن اتفاق برای من ختم به خیر شد، من نسبت به محیطهای بسته فوبیا پیدا کردم. این اتفاق باعث شد تا چندسال قید حضور در سینما را بزنم. بعدها هم که متمایل شدم، بهدلیل تاهل من بود و اینکه حالا دیگر میدانستم نمیتوانند به این راحتیها به من نزدیک شوند و به همین دلیل در هر قرار سینمایی طوری به طرفم میفهماندم که متاهل هستم. اما چرا باید من و امثال من متحمل چنین دردهایی شویم؟”
این بازیگر جوان ادامه داد: “بعدها بسیار شنیدم اتفاقهایی از این دست برای برخی بازیگران و حتی عوامل زن پشتصحنه رخ داده است که متاسفانه از همان سالها و مطمئنا قبل از آن وجود داشته و هنوز هم وجود دارد.
در این گزارش آمده است، در بررسیهایی که بهعمل آوردیم، متوجه شدیم بیماران جنسی حوزه سینما فرآیند تست گرفتن را یکی از بهترین راهکارها برای شکار قربانیان خود میدانند. وقتی علت را از یکی از دستیاران کارگردان جویا شدیم، پاسخ داد: «عموما کسانی برای تست دادن میآیند که حاضرند تمام سدهای پیش روی خودشان را برای ورود به سینما کنار بزنند. آن کسانی که ساده هستند، میآیند و به گمان اینکه انتخابها، تماما بر مبنای شایستهسالاری است، تست را میدهند و میروند و منتظر نتیجه میمانند. آن زیرکترها میدانند که در این مسیر باید از پول، اندام و… هزینه کنند تا بتوانند خود را مقابل دوربین برسانند».
وی ادامه داد: «بنابراین خیلی ساده است که قربانی را از میان صدها نفر که برای تست دادن آمدهاند، انتخاب کنند. البته من اینطور حدس میزنم افرادی که دنبال شکار در میان علاقهمندان هستند، به این نکته بهخوبی آگاهند که تمام آنها گمنام هستند و برفرض دهان باز کردن نمیتوانند یک جریان را به راه بیندازند، چون جریان عموما از طرف افراد مشهور ایجاد میشود».
این دستیار کارگردان در خاتمه افزود: «من حتی از همکارانم شنیدهام که یک کارگردان به قصد استفاده بازیگر در قالب نقش اول به او نزدیک شده و بهرهبرداریهای خود را از او بهعمل آورده و وقتی نوبت به فیلم رسیده، یک نقش فرعی به او داده و به همین راحتی زیرقول خودش زده و متاسفانه دست آن بازیگر ناشی هم به جایی بند نبوده است».
یک کارگردان زن دیگر هم اعلام کرد که یکی از دوستانش، پس از آنکه دانشگاه را تمام میکند، برای تست به دفتر یکی از بازیگران مرد مراجعه میکند تا تست بدهد. آقای بازیگر که گویا از این خانم خوشش آمده در حضور دهها متقاضی تست دادن، در اتاق را میبندد و سعی میکند به این دختر نزدیک شود اما با هوشیاری او نقشهاش ناکام میماند و دختر میتواند از اتاق فرار کند. این کارگردان زن گفت: «خیلی عجیب است که چرا این بازیگر، چنین زمانی را برای این کار انتخاب کرده؛ چراکه دهها نفر شاهد این اتفاق بودند و عموما و طبق آنچه که به گوش او رسیده، آنها زمانی را انتخاب میکنند که بعدها سخت میتوان اثبات کرد اصلا چنین اتفاقی رقم خورده است».
طی روزهای گذشته صدها سینماگر زن بیانیه ای را امضا کردند که در حکم فریادی است از چند دهه خشونت که جان بازیگران بسیاری را به لبشان رسانده است. برخی از کسانی که پای این بیانیه را امضا کردهاند یا خود از قربانیان انواع مختلف این خشونت بودهاند یا بارها از طریق دوستان و همکارانشان به انحای مختلف این تجاوز و قلدری را شنیدهاند.
حالا که این جریان در سینمای ایران، با ذکر اسامی و مصادیق مطرح شده، این امیدواری به میزان بالایی وجود دارد تا این کوچکترین امید سینماگران زن به اصلاح امور، جدی گرفته شود و زمینه فعالیت درست و مساوی برای زنان و مردان در سینما فراهم شود و در یک گام بلندتر، میتوان حتی امیدوار بود تا این رسالت هنرمندان، به تصویب هرچه سریعتر لایحه صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان ایرانی در برابر خشونت منجر شود تا ذات هنر بار دیگر تاثیر ژرف خود را روی اجتماعش ببیند.