مهدی بستانچی رئیس انجمن تهویه مطبوع کشور با نوشتن توئیتی خبر از غارت منابع بانکی توسط دولت داد. وی دلیل اینکه تاکنون تسهیلات بخش تولید پرداخت نشده را دخالت دولت و مصرف منابع تولید دانست. بستانچی در توئیت خود نوشته است:
«نظام بانکی پرداخت تسهیلات تولیدکنندگان را متوقف کرده. پیگیر موضوع شدم؛ گفتند: دولت تمام منابع بانکها را خرج کرده و در خوشبینانهترین حالت تا پایان فروردین ۱۴۰۱ تامین مالی تولید متوقف است. آقای خاندوزی این طور به جهش تولید کمک میکنی»؟
دولت ابراهیم رئیسی با غارت منابع بانکی کشور همه منابع تولید را خرج کرده است. این سخنان، گفته رئیس انجمن تولید کنندگان سیستم تهویه مطبوع کشور است. یکی از دلایل پرداخت نشدن تسهیلات بخش تولید نیز همین موضوع است.
غارت منابع بانکی که سرمایههای مردم است، یکی دیگر از جنبههای عملکرد یک دولت دیکتاتوری است. دولت رئیسی پس از خالی کردن جیب مردم توسط مالیاتهای مستقیم و غیر مستقیم، سرمایههای ذخیرهای مردم را نیز غارت کرده است. این دولت با اعمال فشار بر بانکهای کشور تمامی ذخایر مالی آنها را تصرف نموده است.
منابع بانکی یکی از زمینههای رشد و گسترش تولید در کشور است. رشد صنایع، کشاورزی، خدمات، زیرساختهای کشوری و امثال آن، همگی در گرو سرمایههای بانکی است. فلسفه وجودی سیستم بانکی در هر کشوری این است که با سرمایههای کوچک مردمی، سرمایه بزرگی حاصل میشود. سرمایهای که میتوان با آن به احداث پروژههای بزرگ اقدام نمود. این سرمایهها جزو اموال دولت محسوب نمیشوند و متعلق به مردم میباشند. اما دیکتاتوری حاکم با تکیه بر زور و روابط رانتی خود، تمام منابع بانکی را صرف خودش کرده است.
در طی سالیان گذشته عمده بانکهای کشور بدلیل دزدیهای نجومی یک به یک ورشکسته شدند. ازجمله ترفندهای دیکتاتوری حاکم برای پنهان نگاه داشتن این شکست در سیستم بانکی، ادغام چند بانک با یکدیگر بود. در آخرین روزهای سال ۹۷، شورای پول کشور با تصمیم سران سه قوه، ۵ بانک را در هم ادغام کردند. بانکهای انصار، قوامین، حکمت ایرانیان، مهر اقتصاد و کوثر، از جمله مؤسساتی پولی کشور بودند که در بانک سپه ادغام شدند. پیش از ادغام، پرونده هریک از بانکهای فوق، نشان از ورشکستگی آنها داشت. دولت با ادغام این ۵ بانک در بانک سپه، روی این افتضاح مالی پرده کشید.
اگرچه دولت رئیسی سعی میکند با انواع ترفندها خودش را با ثبات و سرپا نشان دهد. اما واقعیت امر چنین نیست و این دولتی کاملا ورشکسته است. زیرا به جایی رسیده که روی زانوان خود حرکت میکند. مثال دولت رئیسی مانند آن پدر خانوادهای است که از فرط ورشکستگی و بیچیزی، جیب کوچک کودکان خود را خالی میکند. وقتی چنین فساد بزرگی براحتی در این وضعیت توئیت میشود، این از نشانههای پایانی یک دیکتاتوری از نفس افتاده میباشد. بدون شک پاسخ نهایی چنین غارت و چپاولهایی با خود مردم و صاحبان اصلی سرمایههاست که با حرکات اعتراضی آینده شاهد آن خواهیم بود.
ساد مالی، مانند سرطان، همهُ اندام جامعه را فراگرفته است؛ و در رأس هرم اين فساد رهبر قرار دارد که، علاوه بر تسلط بر همهُ شريانهای اقتصادی کشور، به تنهايی صاحب اختیار ٩٥ ميليارد دلار سرمايه است ــ سرمايهای که هيچ نهادی بر آن نظارت ندارد. رهبر هيچ کشوری در جهان چنين ثروتی در اختيار ندارد.