دبیر کل انجمن استعدادهای برتر ایران اعلام کرد که ۸۲ نفر از ۸۶ مدالآور المپیادی، کشور ایران را به قصد مهاجرت ترک کردهاند.
صفدر زارعحسین آبادی، دبیر کل انجمن استعدادهای برتر ایران به وبسایت رکنا گفت: « در این سال ها مهاجرت زیاد داشتهایم. بچههایی که مدال میگیرند نه به واسطه جاذبه خارج از کشور، بلکه به خاطر کم توجهیهای موجود در کشور به فکر مهاجرت می افتند. »
حسین آبادی ادامه داد که ۸۶ مدالدار المپیادی در ایران داشتیم که از این میان ۸۲ تا ۸۳ نفرشان مهاجرت کردهاند.
گفتنی است که هماکنون دو تن از مدالآوران المپیادی ایران به نام های امیرحسین مرادی و علی یونسی، با اتهامات سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی به سرمیبرند.
دبیر کل انجمن استعدادهای برتر ایران در ادامه سخنانش با اشاره به این که این انجمن ۶۵ هزار عضو دارد افزود: «به عنوان مثال چند سال گذشته دختربچهای از محله میدان خراسان تهران به ما معرفی شد که خانواده وی بضاعت مالی کافی برای ادامه تحصیل فرزندشان را نداشتند و حتی می خواستند او را در سن پایین شوهر دهند؛ اما این فرد به ما معرفی شد و در المپیاد هم مدارج بالایی کسب کرد، سپس مهاجرت کرد و سرنوشت او دچار تغییر شد.»
فرار مغزها و نخبگان ایران پدیده تازهای نیست و از نخستین ماههای انقلاب ۵۷ آغاز شد و همچنان ادامه دارد. بی شک یکی از مهمترین دلیل افزایش تقاضای مهاجرت، مسائل اقتصادی است.و همچنین روند سرکوب در جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد، و هر از چندگاهی خبری مبنی بر زندانی شدن دانشجویان یا متخصصان ایرانی به گوش می رسد. حتی برخی از دانش آموختگان دانشگاههای خارجی در بازگشت به ایران دچار محدودیت و مشکلاتی شدند.
در حالی که در سراسر جهان، نخبگان ایرانی را شناسایی میکردند، در داخل ایران اما هیچ امتیاز خاصی به دارندگان نشانهای المپیادی داده نشد. بسیاری از مدال آوران المپیاد های علمی و دانش آموختگان فرهیخته، حتی پس از فارغ التحصیلی نتوانستند جایگاه و موقعیت مناسبی برای خود بیابند. در مقابل به سرعت دانشگاههای برتر جهان، مشغول جذب دانش آموزان برتر شدند و امکانات بهتری برای تحصیل و زندگی برای آنها فراهم آوردند.
به عنوان نمونه، تنها در سال ۲۰۲۰ حدود ۹۰۰ استاد دانشگاه از ایران خارج شدند و منصور غلامی، وزیر علوم تحقیقات و فناوری سابق ایران نیز این موضوع را تایید کرده بود.
در آذرماه امسال وب سایت «میدل ایست آی» با انتشار گزارشی نوشته بود: طی سال های گذشته روند فرار نخبگان از ایران به مرزهای بی سابقه و خطرناکی رسیده و در حال خالی کردن ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه از نیروهای انسانی ماهر و کارآمد است.
«میدل ایست آی» با اشاره به تشدید پدیده فرار نخبگان از ایران طی ۳ سال گذشته نوشته بود: «المپیکی ها، ریاضیدانان نابغه، پزشکان قلب. این روزها لیست خروج نخبگان از ایران طولانی است. در مواجهه با تحریم های فلج کننده، بیکاری گسترده و کاهش ارزش پول، ایرانیان در حال فرار از کشور هستند.»
عباس عبدی، پژوهشگر نیز پیش از این اعلام کرده بود که تعداد کل ایرانیانی که کشور را ترک کرده اند از سال ۲۰۱۸ به بعد ۳ برابر شده و نزدیک به یک سوم آنها مهارت های تخصصی داشته اند که جایگزینی آنها برای کشور آسان نیست.
ایران به نظر کارشناسان یکی از بالاترین آمار را در فرار مغزها در جهان دارا است. دلایل متعددی را می توان برای این موضوع برشمرد. اما برای روشن شدن بهتر موضوع، باید به ماههای اول انقلاب اسلامی نگاهی انداخت.
روحاﻟﻠﻪ خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، که حتی قبل از به قدرت رسیدن در دهه ۴۰ خورشیدی و در دیدار با علی امینی نخست وزیر وقت ایران خواهان اسلامی شدن دانشگاهها شده بود، با پیروزی انقلاب اسلامی و در حالی که قدرت را در اختیار داشت، در نظر داشت تا این ایده خود را پیاده کند.
وی در سخنرانی ۸ آبان ۱۳۵۸ گفت: «میگویند مغزها فرار میکنند. جهنم که فرار کردند. این مغزها، مغزهای علمی نبودند. این مغزها، مغزهای خیانتکار بودند …» او در سخنرانی فروردین ۱۳۵۹ نیز تاکید کرد که دانشگاهها باید پاکسازی و «تطهیر» شوند تا اساتیدی که در ارتباط با غرب و شرق هستند تصفیه شوند. و به این ترتیب پروژه «انقلاب فرهنگی»، با حمله به دانشگاهها برای برچیدن دفاتر گروههای سیاسی، در ایران کلید خورد. این جریان باعث درگیری های خشونت آمیزی در موسسات آموزش عالی و دانشگاهها شد. دانشگاهها در خرداد ۱۳۵۹ تعطیل شدند، تا روند بررسی مطالب دانشگاهی، اساتید و دانشجویان، بر طبق ایدئولوژی انقلاب اسلامی آغاز گردد. این تعطیلی و پاکسازی که تا سال ۱۳۶۲ ادامه یافت، اجازه نداد بسیاری از دانشجویان و اساتید فرصتی برای حضور در کشور داشته باشند و بخشی از آنها ناچار به ترک ایران شدند.