چهارشنبه ۲۲ دیماه ۱۴۰۰ پنجاه و هشتمین جلسه رسیدگی به اتهامات حمید نوری، دادیار سابق قوه قضاییه که متهم به دست داشتن در قتل عام زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت در سال ۶۷ است، در دادگاه استکهلم سوئد برگزار شد.
در این جلسه آذرنوش همتی، یکی از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ و از هواداران سابق سازمان پیکار بعنوان شاهد در دادگاه حاضر شد.
براساس پرونده حمید نوری، وی در فاصله زمانی ۵ تا ۱۵ شهریور ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت (رجایی شهر) کرج، ایران، بعنوان دستیار دادیار یا در موضع و موقعیت مشابه دیگری، “به اتفاق، در هماهنگی و با مشاوره با دیگر عاملان، عامدانه تعداد زیادی از زندانیان را که اعتقادات ایدئولوژیک/مذهبی آنها با دولت تئوکراتیک ایران در تضاد بود از زندگی محروم کرد.”
بنابر روایت بازماندگان و کیفرخواست دادستانها، حکومت ایران در موج اول که هشتم مرداد ماه آغاز شد اعضای سازمان مجاهدین را اعدام کردند و در موج دوم که از پنجم مرداد ماه آغاز شد، زندانیان کمونیست را اعدام کردند.
آذرنوش همتی در دادگاه روز چهارشنبه شهادت داد که حمید نوری با نام مستعار عباسی را در دوره اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ دیده است. آذرنوش همتی الیزهای همچنین گفت که پس از اعدامها حمید عباسی را هنگام مصاحبه با زندانیان سیاسی دیده است.
این زندانی سیاسی سابق که در حال حاضر در سوئد زندگی میکند گفت که اسفندماه ۱۳۵۹ و هنگامی که همراه با فرد دیگری از هم حزبانش مشغول پخش شبنامه بود بازداشت شده و به زندان اوین منتقل شده است.
آذرنوش همتی گفت دوماه بعد از بازداشت به دادگاه رفت و آنجا از او سوال شد که اگر آزاد شوی آیا به فعالیت خود ادامه میدهی یا خیر؟ او گفت به این پرسش پاسخ مثبت داده و آزاد شده است اما مجددا در جریان تظاهرات خرداد ۱۳۶۰ بازداشت شده و تا اسفندماه ۱۳۶۷ در زندان بوده است.
این زندانی سیاسی سابق که دوران هشت ساله محکومیت خود را در زندانهای اوین، قزلحصار و گوهردشت گذرانده از ابتدای سال ۱۳۶۱ تا اواخر سال ۱۳۶۳ در زندان گوهردشت بوده است و بعد به زندان اوین منتقل شده است. او مدعی شد که در فروردین ۱۳۶۷ و پیش از آغاز موج اول اعدامها همراه با ۱۵۰ تن دیگر از زندانیان سیاسی که به «ملیکش» معروف بودند مجددا به زندان گوهردشت منتقل شده است.
آذرنوش همتی در پاسخ به سوال دادستان در خصوص نخستین مواجهاش با حمید نوری پس از انتقال به زندان گوهردشت گفت: «وقتی که ما را به گوهردشت آوردند اجازه ندادند وسایل را با خودمان ببریم و همه را به طبقه سوم منتقل کردند، وقتی که وارد بند شدیم بعد از مدتی در بند باز شد و دو نفر جلو آمدند که پشت سر آنها چند پاسدار بود و به زندانیها خیره شدند و تصور میکردیم دنبال زندانیانی بودند که از قبل آنها را میشناختند! من این افراد را نمیشناختم، وقتی که از بند خارج شدند زندانیها از هم میپرسیدند اینها کی هستند، زندانیانی که از قبل در گوهردشت بودند آنها را معرفی کردند، رئیس زندان (ناصریان) به همراه دادیار (عباسی) که الان در دادگاه نشسته در جلوی صف بودند.»
این زندانی سیاسی سابق در خصوص چگونگی اطلاع در مورد آغاز اعدام زندانیان گفت که بعد از انتقال به زندان ملاقات زندانیان با خانوادهها قطع و دسترسی به روزنامه و تلویزیون برای آنها محدود شده بود اما آنها از طریق رادیو سخنان هاشمی رفسنجانی را در مورد «جراحی » در زندانها شنیدهاند: «رادیو نماز جمعه تهران را پخش میکرد که در آن رفسنجانی داشت صحبت میکرد، او اشاره کرد اگر زندانیان در زندانها نتوانند خودشان را به دامن انقلاب برگردانند آنجا هم دست به جراحی میزنیم.»
به گفته آذرنوش همتی اواخر مردادماه شبها «صدای مرتب رگبار گلوله» شنیده میشد و آنها از طریق مورس زدن با زندانیان بندهای مجاور از آغاز کشتار زندانیان مطلع شدند. او گفت فردای شبی که از اعدامها مطلع شدند لشکریان همراه چند سرباز به بند آنها آمده و حدود ۳۰ نفر از همبندیان او را همراه خود بردند: « تمام آن شب تا صبح بوی مرگ میآمد.»
آذرنوش همتی در شهادت خود از تشکیل دادگاهی چند دقیقهای در زندان روایت کرد و گفت فردای شبی که زندانیان را از بند آنها منتقل کرده بودند برای باقیماندهها دادگاهی تشکیل شد: « من را در صندلی جلو گذاشته بودند و در مقابل دو تا میز بود و چهار نفر مقابل من نشسته بودند. آنها به ترتیب از من سوال می پرسیدند و سوال اول این بود که آیا مسلمان هستم؟ پرسیدند آیا نماز میخوانی؟ من جواب دادم تا حالا این کار را نکردم. این زمان زیادی طول نکشید، شاید بین ۱۰ دقیقه به اصطلاح این دادگاه می توانست طول کشیده باشد. پرسیدند آیا کسی به تو خبر داده که به دادگاه میآیی؟ من جواب دادم نه. یکی از این چهار نفری که در مقابل من نشسته بود بیشتر توصیه میکرد که نماز بخوانم و می گفتند تو نماز میخوانی، بعد ظاهرا کار دادگاه تمام شد و به من گفتند از سالن بیرون بروم.»
او گفت که از میان چهار نفری که در دادگاه بودند حسینعلی نیری حاکم شرع و مرتضی اشراقی دادستان وقت تهران را شناخته اما مابقی را نمیشناخته است.
این زندانی سیاسی سابق گفت که هنگام خروج از دادگاه در انتهاب سالن ناصریان (قاضی محمد مقیسه) و عباسی (حمید نوری) را دیده و بعد از اینکه چشمبند را به چشم زده حمید نوری او را از سالن خارج کرده و به اتاقی دیگر برده است: « عباسی با لحن خشنی گفت ما میدانیم شما خبر گرفتید و مطلع هستید، در آن اتاق صدای چند پاسدار میآمد که با هم صحبت میکردند، عباسی من را به آنها سپرد و گفت میخواهم بروم حکم شلاق برایش بگیرم.»
او در پاسخ به سوال دادستان درباره مشخصات ظاهری حمید عباسی گفت: « جوان به نظر میرسید حدود ۳۲ یا ۳۳ سال، موهای نرمی داشت و خیلی به یاد آدم میماند و مهمتر آن چشمانش بود. خاصیتش این بود در آن واقعه مرگ به خاطر من میماند. توی چشمانش برق شادی و پیروزی و موفقیت از اعدامها بود این نگاه با من تا سالها آمد.»
آذرنوش همتی به دادستان گفت که خبر بازداشت حمید نوری را از تلویزیون شنیده است: «برایم باور کردنی نبود، بیبیسی فارسی را دنبال کردم و آنجا دیدم، آنجا من چشمانش را شناختم…الان هم همان چشمان را میبینم، موهایش سفید شده ولی همان است.»
حمید نوری ۱۸ آبان ۱۳۹۸ به اتهام دخالت در قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ به محض ورود به فرودگاه استکهلم بازداشت شد. او پذیرفته است که در دهه شصت در زندان اوین نگهبان بوده است اما می گوید شهادت زندانیان و اتهام دادستانی سوئد درباره مشارکت او به عنوان دستیار دادیار در دوره اعدامهای تابستان جمعی سال ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت درست نیست.
علیرغم شهادت شاهدان حمید نوری و وکلای مشاور او حضور او در زندان گوهردشت را رد میکنند و میگویند در زمان مورد ادعای شاهدان در خصوص اجرای احکام اعدام حمید نوری به دلیل به دنیا آمدن فرزندش در مرخصی بوده است.
جلسات رسیدگی به اتهامات حمید نوری تا آوریل ۲۰۲۲ ادامه خواهد داشت.
حمید نوری به اندازه دیگر دستاندرکاران اعدامهای ۶۷ مشهور نبوده است اما ردپای او را در چند اثر درباره اعدامهای تابستان سال ۱۳۶۷ میتوان یافت.
بنابر اسناد و روایات زندانیان و سازمانهای سیاسی، حمید نوری (عباسی)، از جمله نیروهای سپاه تروریستی پاسداران بود که بعد سمت دادیاری در دستگاه قضایی به او محول شد.
اگر شاکیان و شاهدان پرونده اسناد کافی جمع کنند، حمید نوری نخستین مقام جمهوری اسلامی خواهد بود که به اتهام جنایت علیه بشریت و شرکت در کشتار تابستان ۶۷ در خارج از ایران محاکمه میشود؛ آنچه برای دادخواهان اعدامهای سال ۱۳۶۷ گامی بلند به سوی تحقق عدالت است.