طالبان و فاجعه ملی در سیستان و بلوچستان
سوال مهم از سازمانها و احزاب و فعالین بلوچ
فرو ریختن یک شبهی جامعه مدنی افغانستان به دامان طالبان همانند یک میوهی رسیده و آبدار آنهم بعد از بیست سال تلاش و هزاران قربانی و بیش از یک هزار میلیارد دلار سرمایه گذاری اقتصادی, اجتماعی, انسانی, فرهنگی, نظامی و غیره, باید زنگ خطری باشد به سطحینگری آنانی که از زیر پوست جوامع قبیلهای و سنتی و به غایت مذهبی و طایفهای مثل بلوچستان یا آگاهی کامل ندارند, یا با تظاهر و تعصب خود را “تافتهی جدا بافته” میپندارند و وانمود میکنند “ایشالا گربه است”
سوال اساسی از احزاب و سازمانها و فعالین بلوچ که سکوت کردهاند این است که چرا در قبال فاجعه افغانستان و حمایت بیدریغ رهبران مذهبی بلوچ و پیروان آنها از طالبان, نه تنها موضع خود را روشن نکردند, بلکه با فرصتطلبی سکوت اختیار کردند تا مبادا مورد هجمه و هتاکی متعصبین و افراطیون قرار بگیرند.
تنها حزب مردم بلوچستان (یعنی تنها حزب جدی و مطرح بلوچستان) به دور از عافیتطلبی رایج به مسئولیت سیاسی تاریخی خود عمل کرد و بیانیه داد که قابل تقدیر است.
جمعی از روشنفکران و دانشگاهیان داخل بلوچستان نیز شجاعانه بیانیه دادند و ثابت کردند از برخی از مدعیان پر مدعای خارجنشین فرسنگها جلوتر هستند.
وظیفه مهم احزاب و شخصیتها, روشنگری, تجزیه و تحلیل و گسترش آگاهی, فرهنگسازی, سکولاریسم, دموکراسی, مدنیت و مدرنیته مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر و ارزشها و هنجارهای جهانشمول است و نه ابنالوقت بودن.
وای به حال جامعه بلوچستان که بسیاری باسواد و بیسواد آن شوربختانه و ابلهانه در “ریخت گله ـ چوپان” در صفحات فضای مجازی مثل اینستاگرام در اوج بلاهت و حماقت مطلق میگویند “مرگ بر حقوق بشر؛ زنده باد طالبان؛ جانم فدای علما”
واضح و مبرهن است که جامعه افغانستان در کلیت خویش از جامعهی سنتی, طایفهای, قبیلهای و مذهبی بلوچستان چند قدم جلوتر است.
اگر فرقه تمامیتخواه, ارتجاعی, متعصب و جزمگرای طالبان با کمک پاکستان توانست به این راحتی بر کل جامعهی افغانستان غلبه و سیطره پیدا کند و تمجید و تحسین علمای بلوچستان از جمله مولوی عبدالحمید (امام جمعه زاهدان) را برانگیزد, در فردای صبح آزادی و حتی اگر در استان انتخابات آزاد برگزار شود در مورد سرنوشت بلوچستان باید جدا نگران بود زیرا بسیاری از علمای بلوچستان که غایتِ آرزوی آنها حکومت طالبانی است, فارغ التحصیل همان مدارس دیوبندی جهادی از پاکستان هستند و معتقدند با آمدن حکومتی مثل طالبان باران نور و رحمت میبارد و امنیت بینظیر برقرار میشود.
اگر شخصیتها, فعالین و احزاب و سازمانهای بلوچ مایلند جدی تلقی شوند, باید بدون فرصتطلبی مواضع خود را روشن کنند.
بلوچستان تحت سلطه امثال طالبان, القاعده و داعش و همفکران آنها حتی در مقایسه با افغانستان هزار بار فاجعه بارتر خواهد بود.
باید با شهامت؛ سالها قبل از وقوع بلای مصیبت بار هشدار داد و به علمای مذهبی بلوچ گفت که دخالت دین در سیاست و استقرار حکومت مذهبی ثمرهای جز کشتار, نابودی, قتل عام, فقر, مصیبت, فساد و دزدی و در نهایت “دین گریزی” و ضدیت با دین به همراه نداشته. نمونه بارز آن داعش و جمهوری اسلامی و طالبان و الشباب و بوکوحرام هستند.
در ضمن باید از همه رسانه ها و نیروهای باورمند به ارزشهای جهانشمول حقوق بشری, مدنیّت و سکولاریسم تقاضا کرد تا بلوچستان را دریابید زیرا نیروهای طالبانی (و چه بسا بدتر از آن) با کمک کشورهایی مثل پاکستان, عربستان, جمهوری اسلامی و اکنون افغانستان طالبانی بلوچستان را مستعدترین و حاصلخیزترین مکان برای پرورش افراطیگری و جزمگرایی مذهبی هدف گرفتهاند.
در طی هفتههای گذشته, بر اساس لیست منتشر شده, دهها طلبهی بلوچ با هماهنگی و مساعدت نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی برای “جهاد فی سبیل الله” به طالبان پیوستند.
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان، لندن