تاریخ نویسی فارسی کریمخان، عادل یا قاتل؟
هادی هدایتی در کتاب تاریخ زندیه، جلد۲، ص۲۰۲ مینویسد: “در مورد عدالت گستری و گذشت و اغماض کریم خان زند نباید مبالغه کرد، نمیتوان ادعا کرد که کریم خان در طی سی سال حکومت خود مرتکب هیچ ظلم و بی عدالتی نشده است، در موارد متعدد خشم و غضب کریم خان و یا هوی و هوس ساده او موجب شکنجه و آزار و حتی قتل بی گناهان شده است.” از جمله:
۱. قبیله زند نیز که در زمان نادرشاه به خراسان تبعید شده بود به سرکردگی کریم به کمازان بازگشت. زندها به محض اینکه خود را در کمازان یافتند توانستند به رهبری کریم، روستاهای همسایه و همچنین تویسرکان و کزاز را متصرف شوند. در این زمان “محمد علی خان تکلو” حاکم همدان بود. محمد علی خان که از شجاعت کریم خان آگاه شد، پیکی نزد او فرستاده و خواستار شد که کریم خان با مردان خود نزد او بیایید. اما گوش و بینیِ این پیک بریده شد و بدون کوچکترین جوابی نزد اربابش برگردانده شد!
۲. در نوروز سال ۱۱۷۲ هجری کریم خان دستور داد، افغانیهای مقیم شیراز و مازندران را قتل عام کنند! و بنابر روایت تاریخ گیتی گشای زندیه: “جمع کثیری افغانی در فاصله یک نیمه روز بقتل رسیدند.”
۳. هنگام مراجعت از لشگرکشی مازندران، در لحظهای که کریم خان دچار خشم و غضب شدیدی شده بود یکی از نزدیکان مورد علاقه خود را که تراب خان نام داشت و مامور حفظ جان شخصِ او بود، با جمعی از درباریان به قتل رسانید.
۴. در مراجعت از لشگرکشی دیگر بدستور کریم خان، افراد یکی دیگر از قبایل فارس را که در غیاب او طغیان کرده بودند، قتل عام کرد و از سر های مقتولین ستونهایی عظیم به پا کردند.
۵. هنگام مراجعت از لشگرکشی آذربایجان با وجود فتوحات بزرگی که شیخ علی خان کسب کرده بود و با اینکه فتحنامه آذربایجان به نام او صادر شده بود، شبی او را به خلوتگاه اختصاصی طلب کرد و دستور داد او را از دو چشم نابینا کنند. شیخعلی خان علاوه بر رابطه خویشاوندی که با کریم خان داشت، یکی از بزرگترین فرماندهان سپاه او بود که ارزش و لیاقت و شایستگی نظامی او عامل موثری در پیروزی نهایی کریمخان محسوب میشد.
۶. مولف کتاب رستم التواریخ، ضمن تمجید از کریم خان او را پادشاهی عیاش، میگسار و شاهد باز معرفی میکند که در جوانی به وسیله راهزنی زندگی میکرده است.
منابع:
هادی هدایتی، تاریخ زندیه، جلد ۱
پرویز رجبی، کریم خان زند و زمان او
(صفحات ۳۵ و ۵۸)
عبد الحسین نوائی، کریم خان زند، ص ۲۴۸
محمد هاشم آصف، رستم التواریخ، صفحات ۲۴۶ تا ۲۵۲
ابو الحسن گلستانه، مجمع التواریخ، صفحات ۱۷۱ و ۱۷۲