تحقیر نژادی عرب ها و ترک ها، فاشیسم ایرانی
از نظر من تمام اتنیک های داخل و خارج ایران محترم بوده و دارای حقوق انسانی برابرند و لذا هرگونه تحقیر نژادها، اتنیک ها و ملل دیگر را سرآغاز برخوردهای نژاد پرستانه و واگرایانه با دیگران تلقی می کنم.
به نظر من ساکنان ایران کنونی در برخورداری از دیدگاههای واگرایانه و غیریت ساز (به دلایل سیاسی و فرهنگی و ذهنیت تاریخی اقتدارگرایانه) دست تمام جهانیان را از پشت بسته اند، دشمنی با عرب و ترک هم که از نهضت شعوبیه و از کنش های کسانی مانند بشار بن برد طخارستانی آغاز و در شاهنامه فردوسی تجلی آشکاری یافته و آنگاه به روح ایرانی جماعت رسوخ یافته، اکنون روح غالب فرهنگ سیاسی ما را تشکیل می دهد.
ما امروز دیگر باید این غیریت سازی و غیریت گرایی و واگرایی با جهان خارج را (که ارتباط وثیقی هم با جهان داخل جامعه ما دارد) رها سازیم، تأثیرات ویرانگر این گونه ایرانگرایی افراطی برای هفت پشت ما بس است.
مخصوصا که این نوع نگاه به ترک و عرب و … در وهله هم موجب آزردگی و گسست روحی و معنوی اعراب و ترک ها و کردهای داخل میهنمان با ما می شود که خودشان اکثریت جمعیت ایران را تشکیل می دهند و لذا باید گفت این ایرانگرایی افراطی (پان ایرانیسم) در وهله اول بر ضد اکثریت جمعیت ایران است و همین کفایت می کند که ما دست از این ایدئولوژی مخرب بشوییم.
ما چگونه می خواهیم نژاد و یا هویت عربی را نژادی ذاتا پست و حقیر بشماریم، در عین حال انتظار داریم جامعه عرب کشورمان ما را به عنوان «استعمارگر» خودشان تلقی نکنند؟! چگونه می خواهیم صبح تا شب تمام پروپاگاندای دولتی و غیر دولتی خود را در داخل و خارج بر ضد ترکان جهان بسیج کنیم و آنگاه واگرایی ترکان داخل کشور را از سیاست های رسمی و غیر رسمی کشور را «غیر واقع بینانه» قلمداد کنیم؟!
ما باید از فهم ذات پندارانه درباره نژادها، اتنیک ها و ملت ها دست بشوییم که باعث تنهایی و سرگشتگی و مشکل ایرانی جماعت در طول تاریخ با جامعه جهانی، با همسایگان و با انشراق های اتنیکی و ملی داخلی بوده است و تازه برخلاف معیارهای اخلاق و منطق هم بوده است.
تاریخ اتفاقا نشان داده که فهم ذات پندارانه ما درباره نژادها، ملت ها و اتنیک ها کاملا غلط است و شاهد آن هم این است که یک نژاد و یک ملت، ممکن است در دوره ای تاریخ و تمدنی شکوفا و پویا داشته باشد و در دوره ای دیگر دچار قهقرای تاریخی و تمدنی شده باشد و این یعنی اینکه گمان ذات پندارانه ما درباره نژادها، ملت ها و اتنیک ها برخلاف واقعیت علمی است.
نمونه اش نیز اتفاقا همین خیز کنونی اعراب و ترکان منطقه برای توسعه و پیشرفت است که برخلاف درجا زنی ما ایرانی جماعت است و حسادت تاریخی و احساس حقارت کنونی ما مانع از دیدن پیشرفت های اعراب و یا ترکان منطقه شده و همیشه سعی در زیر سؤال بردن پیشرفت های آنان و برجسته نشان دادن مشکلات داخلی و خارجی آنها داریم؟؟؟!!!
شما اگر اخبار شبکه های تلویزیونی و مطبوعات داخلی ایران و اپوزیسیون آن در خارج کشور را رصد کنید حتما متوجه خواهید شد که جهت گیری خبری این رسانه ها غالبا ضد ترکی/ضد عربی است. ما باید امروز این ذهنیت تاریخی اقتدارگرایانه خود را درمان کنیم، به نظر من، جامعه امروز ایرانی هر چه با فلاکت بیشتری دست و پنجه نرم می کند، پان ایرانیست ها از آن طرف بیشتر به سورنای گشاد «خودبزرگ بینی تاریخی» ایرانی جماعت می دمند و این باعث فرو رفتن بیشتر ایرانیان در گذشته های موهوم و مالیخولیای تاریخ گرایی و حسرت خوردن آنها به گذ شته و غفلتشان از حال و آینده می شود.
به نظر من راه برون رفت از عقب ماندگی موجود فعلی، نه خودبزرگ بینی تاریخی است و نه حسد ورزیدن به همسایگان کنونی و نه بازگشت به رویای امپراتوری گری گذشته است، اتفاقا می خواهم بگویم همین رویاهای پوچ است که باعث شده ما نتوانیم واقعیت کنونی را به رسمیت بشناسیم و به درمانش بپردازیم. بیماری که واقعیت بیماری خود را به رسمیت نمی شناسد و به فکر درمان آن نیست و به جای آن، این و آن را عامل بیماری خودش معرفی می کند، آیا می تواند از بیماری خود جان سالم بدر برد؟!
نویسنده: محمد حکیم پور