نزدیک به نیم دهه درگیری در یمن به بدترین بحران انسانی در جهان منجر شده است و زنان و دختران زیادی در این شرایط ناگوار دست خوش آسیبهای فراوانی شده اند.
بعد از گذشت ۵ سال از جنگ در یمن، بیش از۸۰ درصد مردم نیازمند کمک هستند. اما شرایط برای زنانی که در این جنگ به سختی آسیب دیده اند به مراتب دشوارتر و بحرانی تر است.
خشونت علیه زنان و دختران، در یمن پیش ازجنگ نیز گسترده بود. وقوع جنگ، گستردگی و عمق این خشونتها را بیش از پیش کرد. بر اساس اعلام سازمان ملل متحد، حمله و آزار زنان نسبت به سابق ۶۳ درصد افزایش یافته است. همچنین در گزارشهای کمیته نجات بین المللی سازمان ملل آمده است که دختران نوجوان از جمله آسیب پذیرترین شهروندان یمنی هستند. و بعد از آنها زنان مجرد، و یا مطلقه و سرپرست خانوار در رتبه های بعدی این فهرست قرار دارند.
در یک جامعه مردسالار مانند یمن ، مردان هچون دژ محافظ برای خانواده ها محسوب می شوند. بدون چنین محافظتی، زنان در معرض حملات جسمی و آزارهای جنسی قرار دارند به همین ترتیب با ایجاد هر اختلالی در این لایه محافظتی، زندگی این زنان دچار مشکل و آسیبهای ناشی از آن می شود. در جنگ، اولین اختلالی که تبعات آن به سرعت گریبانگیر زنان شد. اختلال در بازارهای محلی و نیز تهیه آب در روستاها بر عهده زنان افتاد. زنان برای جمع آوری مایحتاج خانواده های خود می بایست مسافتهای طولانی تری را طی کنند تا بتوانند به خدمات اولیه ای همچون آب آشامیدنی، دسترسی پیدا کنند و این خود به معنای پذیرش خطر بیشتر و روبرو شدن با شرایط سخت تر است.
زنان در خانه نیز ایمن نیستند؛ در یمن ، شرایط اقتصادی سختی بر خانواده ها حاکم است و زنان بعد از درگیری ها به دنبال کار در خارج از خانه برای کمک و حمایت از خانواده های خود هستند که همین امرسبب شدت یافتن بیشتر خشونت در خانه است. حدود سه میلیون زن و دختر در یمن در معرض خطر خشونت مبتنی بر جنسیت هستند. با این حال ، هیچ قانونی وجود ندارد که بطور ویژه از آنها محافظت کند. عاملان خشونت با علم بر مصونیت از مجازات، به رفتار خود ادامه می دهند از سوی دیگر، بازماندگان خشونت و سوءاستفاده های جنسی، دسترسی محدودی به مراقبت های پزشکی و مشاوره تخصصی دارند. سازمان های بشردوستانه، بر تأمین کمک برای نجات جان افراد متمرکز هستند، و بسیاری از آنها این نیازهای بازماندگان آسیب پذیر را در اولویت قرار نمی دهند.
پیش از جنگ ، یمن یکی از فقیرترین کشورهای جهان بود. با شروع جنگ، این کشور در مرز قحطی قرار گرفته است. با روند فعلی اگر این کشور بخواهد به شرایط پیش از جنگ و قبل از وقوع بحران های عدیده بازگردد حداقل ۲۰ سال طول می کشد. بحران اقتصادی ، فروپاشی خدمات اساسی ، کاهش واردات مواد غذایی و سوخت و کاهش تولید مواد غذایی باعث ایجاد سطوح مخرب و غیر قابل ترمیمی از سوء تغذیه شده است. این جنگ، خدمات بهداشتی ، شبکه آب و فاضلاب و باقی خدمات اساسی را نیز نابود کرده است.
دو میلیون کودک زیر پنج سال و ۱/۱ میلیون زن باردار وزنانی که تازه وضع حمل کرده اند به شدت دچار سوء تغذیه هستند. سیستم بهداشتی و درمانی کشور در تلاش برای مقابله است و احتمالاً اوضاع بدتر می شود. تقریبا شش میلیون زن در سن باروری فاقد دسترسی به مراقبت های اساسی بهداشت باروری هستند. براساس اعلام سازمان ملل، حتی زایمان نیز در این شرایط به عنوان یک عمل خطرناک زن را در معرض «خطر شدید» قرار می دهد.
بیش از ۷/۴میلیون کودک از عرصه آموزشی دورشده اند. مدارس تخریب شده و از بین رفته اند. معلمانی که حقوق خود را مرتباً دریافت نمی کنند، به جستجوی مشاغل دیگر هستند. و کودکان به دلیل وخیم تر شدن وضعیت اقتصادی خانواده های خود، مجبور به ترک تحصیل و یافتن کار شده اند. این جنگ همه آن پیشرفتهایی که در حوزه آموزشی در دو دهه پیش رخ داده بود و منجر به دسترسی دختران به سطح بهتری از آموزش شده بود را ویران کرد. بیش از ۳۶ درصد دختران مدرسه را از دست داده اند. علاوه بر این ، قانون پیشنهادی که سن ۱۸سال را به عنوان حداقل سن ازدواج برای دختران در نظر گرفته بود با توجه به عواقب جنگ از بین رفت.
با فقیرتر شدن خانواده ها در اثر جنگ، فشار برای ازدواج زود هنگام دختران بیشتر شده است. ازدواج اجباری و زودرس دختران، در چهار سال گذشته، سه برابر شده است و تقریباً ازهر پنج خانوار تقریباً یکی از آنها به سرپرستی زنان زیر ۱۸ سال است.
پیش از جنگ ، موقعیت زنان در پروسه های سیاسی کشور و به عنوان شهروندان برابر و افراد مستقل در ابهام بود با وقوع جنگ این زنان هزینه گزافی را در تمامی شرایط اجتماعی و اقتصادی متحمل شدند، با این همه نقش و حضورآنان را در ساخت صلح در جامعه نمی توان نادیده گرفت. اما آنچه واقعا رخ داده چیست؟ در مذاکرات صلح سال گذشته در سوئد که منجر به توافق آتش بس برای بندر حیاتی «حدیده» شد ، زنان در این مذاکرات کمترین حضور را داشتند.
این جنگ هیچ راه حل نظامی ندارد ، فقط به واسطه گفتگوی دیپلماتیک می توان آن را حل کرد. یمنی ها نمی توانند صبر کنند: هر دو طرف باید محدودیت های دسترسی به کمک های انسانی را برطرف کنند. پرداختن به این محدودیت ها و پایان دادن به درد و رنج انسانی در یمن باید در مرحله بعدی مذاکرات صلح یک اولویت باشد – و زنان باید در این مذاکرات یک کرسی داشته باشند.
.