برسد به دست همسر ف.ق (کسی که به دختر پنجسالهام تعرض جنسی کرد)
میدانم حالتان خوب نیست، شوکه شدهاید، نمیتوانید باور کنید که خانوادهات برای همیشه ازهمپاشیده؛ حق دارید. باید هم همینطور باشد. باید هم از هم بپاشید. باید هم خودتان را به آب و آتش بزنید که آبروی ریختهتان را جمع کنید. باید هم نتوانید مثل سابق در خیابانهای کرمانشاه راه بروید. آدمربایی و آزار جنسی جرم کمی نیست که بتوانید بهراحتی فراموش کنید. نمیگذاریم فراموش کنید. هرروز که از خواب بیدار میشوید باید از خودتان بپرسید چرا آن روز همسرم بهجای اینکه به خانه بیاید رفته سراغ یک دختربچه و بهزور سوار ماشینش کرده و به قول خودش برده پارک بازی کند؟ شما هم مثل من خندهتان میگیرد وقتی به حرفهای همسرتان گوش میدهید؟ «به زور از مادرش جدایش کردم که ببرم پارک بازی کند». به آقای صمدیپور زنگ زدید و گفتید این نوزده زخم قبلا هم بر بدن دخترم بوده. راستی! همسرتان از کجا فهمید بدن دختر من زخم داشته یا نه؟ آقای صمدی پور هم شاید خندهاش گرفته از این حرف شما.
به من اتهام سواستفاده و اخاذی زدید. پس چرا من آزادم و همسر شما در زندان؟ چرا بعد از گذشت تقریبا یک ماه بیگناهی همسرتان ثابت نشده؟ اگر بیگناه است چرا هرروز یکی را میفرستید که به من پولی بدهید و بیخیال شویم؟ التماستان به رهبر یارسانها از سر استیصال بود یا اثبات بیگناهی؟
این روزها متوجه شدم من تنها پدری نیستم که به دخترم تجاوز شده ولی یکی از معدود پدرهایی هستم که نترسیده، سکوت نکرده و با پیشنهاد مالی سست نشده. من در حق دخترم کمتوجهی کردم. هرروز میگویم ای کاش بیشتر حواسم بود. ای کاش آن روز خودم خانه بود و نمیذاشتم دخترم را بدزدند و با نوزده زخم برگردد خانه. ای کاش که این همه خواب بود. ولی به شرافتم قسم خوردهام نهتنها حق دخترم را بگیرم، بلکه تمام سعی خودم را میکنم اجازه ندهم هیچ کودکی به دست افراد متجاوز بیافتند.
همسر شما طبق هر قانونی (حتی ناعادلانه) مجرم است و مجازات میشود. اما این مجازات قانونی کافی نیست. افرادی مثل همسر شما باید آنقدر شرمسار شوند که نتوانند بعد از زندان هم زندگی راحتی داشته باشند.
در آخر، از فعالان حقوق کودک درخواست میکنم در کنار من و دخترم باشند تا بتوانیم آغازی باشیم برای پایان دادن به کودک آزاری و از دادستان محترم کرمانشاه نیز خواهش میکنم اجازه ندهند حق دخترم ضایع شود.
جلیل ویسی

نامه به همسر متجاوز