تا همین هفتاد هشتاد سال پیش، اصطلاح ِ «فاشیست» نه تنها بار منفی نداشت و فحش نبود، بلکه لقبی غرورانگیز و خودساخته هم بود که یکی از «خر- مرد»ان قرن بیستم (به نام موسولینی)، بر خود و پیروان و حزبش نهادهبود.
اما در زمانهی ما «فاشیست» دیگر یک فحش است و حتا خود فاشیستها هم حاضر نیستند به آن نام خطابشان کنی! «فاشیسم» هم مثل اغلب اصطلاحات سیاسی و فلسفی که در گذر زمان از محتوای تاریخی ِ خود تهی میشوند، دیگر لزوماً به هیچ کدام از اصول اولیهی خود ارجاع داده نمیشود.
مثل تعبیر «سوفسطایی» و «سفسطه» که نام ِ خودساختهی گروهی از بزرگترین فیلسوفان یونان باستان بود، اما اکنون «سفسطهگویی» و «سفسطهکردن» فحشی چندان متداول و تحقیرآمیز است که حتی «پروتاگوراس» بزرگ هم از آن برائت میجوید!
۲
«فاشیست» می تواند یک آدم کاملا معمولی و نرمال باشد: یک کارمند خوب. یک مغازهدار خوشاخلاق و منصف. یک نویسندهی آبرومند. یک کارگر منضبط. یک دستفروش مظلوم. یک خواهر یا برادر مسئولیتپذیر و مهربان. یک نقاش محجوب اتریشی! و…
آنچه «آدم کاملا معمولی و نرمال» ِ بالا را «فاشیست» میکند، واکنش او به «خطر» یا «احساس ِ خطر» از جانب دیگران است!
۳
تنها یک نمونهی موقعیّت فاشیستی:
هر وقت از «سهمخواهی» ِ فرد یا افرادی که قبلا آن «سهم» را نداشتهاند و در صورت ِ بهدستآوردن آن «سهم»، از «سهم» ِ فعلی شما (که بیشتر از «سهم» ِ فعلی اوست) کم شود احساس خطر کنید و به مخالفت و مبارزه با او بپردازید، شما یک «فاشیست» هستید!
یک فاشیست ِ معمولی هم، انحصارطلب، تمامیتخواه ، زورگو و قدرتپرست است، اما تا زمانی که احساس خطر نکرده، هم خودش و هم دیگران از فاشیستبودن او بیخبر هستند. هر فرد اجتماع که موقعیت متزلزلی دارد یا در شرایط خاصی موقعیتش متزلزل شده و ممکن است تنزل موقعیت پیدا کند، میتواند به یک فاشیست تمام عیار بدل شود!
۴
اصولا هر جا دیدید که در یک موقعیت ِ «برابر» و «مشخص»، نسبت به همسر یا فرزند یا برادر یا خواهر یا دوست یا همسایه یا همکار یا همشهری یا هموطنتان «حقوق» و «امتیازات» بیشتری دارید یا بر او مسلّط و حاکم هستید امّا ضمن اینکه از این تبعیض یا سلطهگری وجدانتان آزرده نیست بلکه در صورت «حقطلبی» ِ او احساس ناراحتی و مخالفت هم میکنید، بدانید که یک «فاشیست مخفی» هستید و با اولین حقطلبی او ممکن است به یک «تبهکار» تبدیل شوید!
نویسنده: خالد رسولپور