21 فوریه هر سال، از طرف سازمان ملل متحد به عنوان روز بزرگداشت زبانهای مادری نامگذاری گشته و هر ساله در این روز به همین مناسبت در سرتاسر جهان جشنها و همچنین نشستهای متعددی در تاکید بر اهمیت زبانهای مادری برگزار میگردد/ و تراوشات ذهنیّتی یک راسیست تمامیت خواه
با توجه به کثرت زبانی و ملی در ایران و همچنین حاکمیت سیستمی تمامیت خواه و مرکز محور، طیفها و جریانات مختلف منصوب به ملل تحت ستم در ایران از جمله تورک، کورد، عرب، بلوچ و … در این روز با برگزاری نشستها و درج مقالات و نوشتجات متعدد در سرتاسر جهان اعتراض خویش را در قبال ظلم ملی و زبانی موجود در کشور که تاریخی نزدیک به یکصد سال را داراست ابراز میکنند. اما درست در نقطه مقابل این اعتراضات برحق و انسانی، ذهنیتی راسیست و دقیقا تمامیت خواه را شاهدیم که هرازچند گاهی مخصوصا در گرماگرم این اعتراضات سر از لاک خویش بیرون آورده به ابراز و اظهار نظر در این خصوص پرداخته و آنگونه که در سطور ذیل نیز بالاجبار بدان اشاره خواهم نمود افکار بیمارگونه و راسیستی خود را آشکار مینمایند.
قاسمی نژاد نامی که خود را از اعضاء اوپوزیسیون نیز می داند و در کسوت مبارزه با جمهوری اسلامی ایران دم از دموکراسی و آزادی نیز میزند از جمله، مثالی بارز از بیماری نژادپرستانه و ضد بشری است که تنها با پراکندن چند تویت، در کنار اینکه پرده از افکار راسیستی و مغز بیمار خود در نزد افکار عمومی برمیدارد، مبادرت به توهین و اهانت به میلیونها غیرفارس که زبان مادری و ملی شان غیر فارسی است، به صورت وقیحانه ایی مینماید.
این مقاله البته در صدد نقد و انتقاد سخنان شخص مورد نظر نیست که جواب و نقد به یک ذهنیت بیمار نژادپرست در عمل مصداق آب در هاون کوبیدن است، اما آشکار ساختن بیش از بیش این نوع تفکر البته اگر بتوان آنرا تفکر نامید نیز جهت شفاف سازی اذهان و افکار قاطبه فعالان و مبارزان راه آزادی در خصوص این نوع سیستم ذهنی خالی از فایده نیز نیست؛ کمااینکه امید نگارنده نیز در جهت احتمالی، هرچند ناچیز مبنی بر وقوف به حقایق برای نویسنده این تویتها و امثالهم، همیشه وجود داشته و خواهد داشت.
شخص مذبور در یکی از نوشته های تویتی خویش تنها یکبار زبانهای مادری را با لحن و روشی که صد البته مخصوص ایشان و همفکرانشان میباشند تایید میکند. با بزرگواری میفرمایند: “تدریس زبان مادری خیلی خوبه، همه زبانهایی که در ایران مورد استفاده اند باید محافظت بشن تا باقی بمونن، هر زبانی در منطقه ایی که مورد استفاده است باید تدریس بشه” و در ادامه اضافه میفرمایند ” … به صورت اختیاری …، آموزش هم باید فارسی باشه”.
بایستی به راقم این سطور خاطرنشان کرد که ملتهایی که در ایران خواستار آموزش به زبان مادری خویش هستند بهتر از حضرات به اهمیت بقاء زبانها واقفند و تفاوت اصطلاح “آموزش زبان مادری” آنچه که در اصل پانزدهم قانون اساسی رژیم اسلامی همراه با رافت و بخشش بی دریغ آن را با “آموزش به زبان مادری” که خواهان آنند را به خوبی میدانند. اما آنچه که مشهود است راقم تویتها نیز این تفاوت را به خوبی میدانند چونکه در تویتهای بعدی خود در کنار استدلالهای بسیار بسیار آبکی البته با هدف حفظ و حراست از تمامیت ارضی ایران به مبارزه با “آموزش به زبان مادری” خیزشی جانانه نموده و در تویتهایی پی در پی به مبارزان و آکتویستهای ملل تحت ستم تاخته. ادبیاتی که مشاهده میشود دقیقا ادبیات به کار گرفته شده از سوی رژیم جمهوری اسلامی ایران است. ذهن تمامیت خواهی که “آموزش به زبان مادری” را زمینه ساز تجزیه معرفی نماید و اهمیت زبان مادری را تنها در شناخت ادبیات آنها به متکلمان تقلیل دهد، نقطه مشترک بسیار قدرتمنی است که فرد مذبور و هفکرانش با رژیم ولایت فقیهی دارند؛ هر مقطعی که صحبت از حقوق ملیتهاست این ذهن تمامیت خواه گذشته از آنکه در کجا باشد، چه در بدنه رژیم باشد و چه در اپوزیسیون مخالف رژیم، یکصدا و متحد در مقابل حقوق زبانی-فرهنگی با بهانه حفظ تمامیت ارضی صف آرایی میکنند. اما نکات جالبتری نیز در این توییتها موجود است که به صورت اجمالی بدان اشاره مینمایم.
در یکی دیگر از هذیان های توییتی فرد معلوم الحال “هدف جریان تجزیه طلب از بحث آموزش به زبان مادری” را ” مانع شدن از ارتباط میان ایرانیان توسط زبان فارسی” و “متوقف کردن مهاجرت درون مرزی” معرفی گشته.
گذشته از اینکه القاب و عنوانی را که شایسته خود ایشان میباشند به مبارزان و ملتهای تحت ستم نسبت میدهند و خبر از میزان عصبانیت و دگم اندیشی و نفرت درونی شان است اما تحلیل فوق نیز از منظری دارای جنبه های عمیق تراژی-کمدی میباشد. بهتر است ایشان نگاهی به درون و بیرون کشور نمایند تا ببینند به برکت همفکر و هم آیینانشان در بدنه رژیم آریا محور و نژادپرست رژیم اسلامی وضعیت اقتصادی استانهای غیر مرکز به درجه ایی از وخامت رسیده که سیل مهاجرت به سوی پایتخت و البته به سوی خارج کشور روان است. ایشان و همفکرانشان به جای اینکه نگران وضعیت مهاجران و مهمانوازی ملتهای تحت ستم در قبال یکدیگر باشند بهتر است در صدد چاره جویی به جهت حل این معضل باشند؛ پاک نمودن صورت مسئله آسان است. ظلم و نابرابری اقتصادی منتج از سیستم مرکزمحور در طول سالیان دراز دلیل اساسی مهاجرت حاشیه به مرکز بوده نه به یکدیگر. اما راقم تویتهای آبکی نفرت پراکن هدفی جز ایجاد دشمنی بین ملتهای غیرفارس را ندارد. این تفکر بلوچ را در مقابل تورک، تورک را در مقابل کورد، عرب را در مقابل تورکمن میگذارد؛ با ایجاد دشمنی و رقابت مصداق بارز “تفرقه بیانداز و حکومت کن” است و البته در این میان خود را حافظ تمامیت ارضی و زبان فارسی و هویت آن جا میزند که به یقین برعکس آن میباشد. بیشک دشمن اساسی تمامیت ارضی و زبان فارسی خود آن ذهنیت تمامیت خواه است.
در نوشته مانند تویتی دیگری با مهمل خواندن “آموزش به زبان مادری”، اذهان خواستاران آن را “غیر متمدن” مینامد و در تکمیل استدلال خود توصیه ایی بس ابلهانه را به طرف مقابل مینماید:”اگر در دنیای متمدن زندگی می کنی فردا پاشو برو مدرسه و بگو باید بچه من ریاضی و فیزیک و شیمی و تاریخ رو به فارسی آموزش بدین، ببین بهت چی میگن” بایستی به ذهن بیمار ایشان یاد داد که ملتهایی که در ایران دارای زبانهای مادری غیر فارس میباشند و در اکثریت قاطع هم هستند قابل مقایسه با مهاجران و میهمانان فارس زبان که به قول ایشان به دنیای متمدن مهاجرت نموده اند نیستند، بلکه صاحبان اصلی و دیرینه و هزاران ساله خاک خود هستند. چگونه چنین افرادی و با کدامین پشتوانه ذهنی، صاحبان اصلی خاک و کاشانه ایالات مختلف را اینچنین به باد تمسخر و اهانت میگیرد.
اما خطاب به این نژاد پرستان بایستی بی پرده گفت که هر حاکمیتی که پایه آن بر ظلم و ستم چه از نوع اقصادی یا ملی و یا فرهنگی و … باشد دیر یا زود سرنگون خواهد شد. رژیم اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست و با اتحاد همکاری همانانی که تو تجزیه طلب و گرگ خاکستری خطاب میکنی سرنگون خواهد گشت و سیستمی تکثرگرا که پایه ها و بنیادش بر عدالت اجتماعی و فرمهای معاصر و ارزشهای واقعی حقوق بشری بنیان نهاده خواهد شد.
N.N