افغانستیزی، نشانه ضعف فرهنگی است!
گفتگوی امیر هاشمی مقدم با روزنامه قانون
چرا در سالهای اخیر، بحث بیرون کردن اتباع افغانستان در کشور ما بهصورت جدی پیگیری شده است؟
این نشانه انحطاط یک کشور است. دلیل چنین کاری را بیش از صدسال پیش، مشهورترین بنیانگذار دانش جامعهشناسی، امیل دورکیم بیان کرده است؛ وقتی که میبیند مردم فرانسه همه مشکلات را از یهودیهای کشورشان میبینند و یهودی ستیزی در حال افزایش است. دورکیم ضمن اینکه این دیدگاه مردم فرانسه را نشانه سستی اخلاق در کل جامعه فرانسه میداند، اشاره میکند که وقتی یک جامعه احساس ضعف میکند، به دنبال کسی میگردد تا مسئولیت همه ناکامیهایش را به گردن او بیندازد. نیازی به بیان و توضیح ندارد که جامعه ایران نیز این سالها نسبت به کشورهایی که زمانی عقبتر از کشورما بودند، دچار عقبماندگی (بهویژه در بُعد مادی و تکنولوژیکی) شده که نمونهاش کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس است. بنابراین به دنبال کسانی میگردد که این ناکامیها را به گردن آنان بیندازد. حالا آیا واقعاً با بیرون راندن افغانستانیها، مشکل بیکاری چند میلیون جوانان ایرانی که به جز پشت میزنشینی به شغلی دیگر قانع نیستند، حل میشود؟ یا آیا همه جرایم کشور ما برطرف میشود؟ ما بر اساس کدام پژوهش میگوییم افغانستانیها در ایران جرم زیادی انجام میدهند؟ من اتفاقاً برخلاف این بر اساس یافتههای پژوهشی خودم و دیگر دوستان خلاف این را ثابت کرده و بارها هم نوشته و توضیح دادهام که اینها همه متأسفانه برساخته رسانههایی است که هدفشان آگاه کردن مردم است، اما شایعهپراکنیشان گاهی فزونی میگیرد.
ما مردم بیگانهستیزی هستیم؟
بله، خود و دیگری که در دانش انسانشناسی موضوع محوری است، همیشه میان ایرانیان پررنگ بوده است. اما مسئله این است که ما تنها به کسانی که در موضع پایینتر از ما قرار دارند، ستم میکنیم و نسبت به بالاتر از خودمان همیشه کرنش میکنیم. این چه در بُعد داخلی و چه در بعد خارجی محسوس است.
این برخوردها، ناشی از غرور ایرانی است، یا ضعف کشور افغانستان یا اینکه نمیدانیم داریم چه سرمایه و فرصتی را از دست میدهیم؟
هر سه مورد. غرور بیجایی که ما ایرانیها بهواسطه آویزان شدنمان به تمدن 2500 ساله خود داریم، مانع از دیدن حقایق میشود. در حالیکه آسیبها و بیاخلاقیهای اجتماعی و فساد گسترده مالی و سیاست ضعیف همه خلاف این غرور کاذب را نشان میدهند. از سوی دیگر ما ضعیفکش هستیم و چون افغانستان در این چند سال اخیر با مشکلات بیشماری روبهرو است و نسبت به ما ضعیفتر، از موقعیت برای فرو نشاندن حس غرور کاذبمان سوءاستفاده میکنیم. نهایتاً اینکه نمیدانیم چه سرمایهای را از دست میدهیم. چرا که اگر تاریخ و فرهنگ و هنر و ادب افغانستان را از ما بگیرند، دیگر چه چیزی برایمان باقی میماند؟ مولوی و جامی و خواجه عبدا.. انصاری و ابوریحان بیرونی و سنایی غزنوی و ناصر خسرو قبادیانی و صدها چهره دیگری که به آنان مینازیم، همه اهل خراسان دیروز و افغانستان امروز بودهاند. همچنین افغانهایی که من میشناسم، تا چند دهه دیگر اگر از ما جلو نزنند، بیتردید عقبتر نخواهد بود. آن موقع ممکن است آنان فرصت دیگری به ما ندهند.