چه فرقی است بین مخالفان نظام و خود نظام؟
سه روز پیش توکا نیستانی کارتونیست باسابقه و مجرب که چهار پنج سال اخیر از از هر سه کارتون ادیتوریال و رسانه ایش لااقل یکی در هجو و نقد بیملاحظه و رک آقای خامنهای و دار و دستهاش بوده برای اولین بار رضا پهلوی را به مناسب جلسه تلویزیونی اخیرش سوژه کاریکاتور قرار داد. کاریکاتور بسیار ملایمی که میشود با پیام آن موافق یا مخالف بود و این مخالفت را هم با صدای بلند ابراز کرد. زیر این پست، کاریکاتوریست آماج انگ و اتهام و فحش و فضاحت قرار گرفت، فقط به خاطر این که کارش را به عنوان کارتونیست و کاریکاتوریست انجام داده: ابراز عقیده درباره یک کاراکتر و مساله با زبان کاریکاتور.
بسیار کسانی که تا دیروز بابت کاریکاتورهای آقای خامنهای- که هرکدام به حق ده برابر کاریکاتور رضا پهلوی تند و تیزبودهاند-درود به شرفش میفرستادند بابت این کار مزدور رژیم، سفارشیکش ، گمراه، فریبکار، نفهم و بیسواد، کمونیست(!)خواندندش.
بسیار متأسف شدم و بار دیگر به این فکر افتادم چه فرقی است بین ما مخالفان و منتقدان نظام که از تکصدایی، سرکوبگری و دیکتاتوری آن صدایمان بلند است با خود نظام؟ چه دموکراسیخواهی است که فقط نقد و هجو و صحبت و کاریکاتور درباره مخالفانمان را برمیتابد؟ چرا کارتونیستی که نگاه و موضعش درباره سران نظام مشخص است و دستکم صد پست در این باره دارد با اولین کارتون که با علائق و وابستگیهای گروهی دیگر بازی و نقد میکند (حالا درست یا اشتباه) باید با انگ مزدوری و خیانت و … نواخته بشود؟!
به این نتیجه رسیدم بخشیاش تقصیر خود من کارتونیست است که مخاطبم را عادت دادهام که فقط کارتون و کاریکاتور رهبران نظام و افراد نامحبوبش را ببیند و این تصور در او ایجاد بشود که کاریکاتور و کارتون حکم لنگه کفشی را دارد که باید به صورت آن کس که ازش بدمان میاید پرتاب کنیم. من کارتونیست و کاریکاتوریستم. ممکن است زمانی ملاحظه شرایط را بکنم یا ترجیح دهم انرژیام را مصروف وضعیت داخل کشور کنم و فرد و افراد راس قدرت ایران را به خاطر تأثیرگذاریشان بیشتر، هدف تیغ نقد و هجو قراردهم اما هیچ شخصیت و منش سیاسی نباید تابوی من یا خارج از تیررس قلمم باشد. من هیچ دلبستگی به ولایت فقیه، حکومت دینی و مذهبی، حکومت پادشاهی، حکومت کمونیستی و دیکتاتوریهای طبقهای، گروهی یا حتی دیکتاتوری اکثریت ندارم. به دموکراسی همراه با آزادی معتقدم. این حق دارم را که این عقیده یا هر عقیده دیگر را درباره هر شخصیت سیاسی که بخواهم یا بنا بر شرایط لازم ببینم با زبان کاریکاتور و کارتون بیان کنم. شمای مخاطب هم حق دارید که با آن مخالف باشید و دلایلش را ابراز کنید یا تضاد نگاهمان را برنتابید و از دنبال کردن کارهایم انصراف بدهید اما نمیتوانید با انگ زدن یا تهدید وادارم کنید آنی باشم که نیستم یا چیزی بگویم که نمیخواهم یا چیزی بنمایم که شما دوست دارید باشم. من کارتونیست هم ترجیح میدهم مخاطب محدودتر (نه الزاما موافق) اما پذیرای واقعیت وجودیم داشته باشم تا مخاطب انبوهی که تصویر تخیلی و مطلوبنظرخود اما غیرواقعی از من ساختهاند و به محض آن که از گرایش فکری آنها تبعیت نکنم خائن و بیشعور و مزدورم بخوانند.
تصمیم گرفتم برای حمایت از این هنر/حرفه یعنی طراحی کارتون و کاریکاتور اینجا در این زیر، کاریکاتور چندین کاراکتر معروف سیاسی از جناحها و کشورهای مختلف را بکشم و بگذارم (بعضی را پیشتر کشیدهام و بازنشر میکنم) برای یادآوری این نکته که کار کارتونیست و کاریکاتوریست سیاسی ترسیم کاریکاتور چهره سیاسیون، هجو و نقد است. چه آنها که دوستشان دارید چه آنها که ندارید. شاید موافق اظهار نظر تصویری من درباره رضا پهلوی، علی خامنهای، محمدخاتمی، حسن روحانی، ترامپ، پوتین، شاه سعودی و … نباشید و آنها را غلط، بیانصافانه یا سطحی تلقی کنید. بله، ممکن است. شاید در مواردی یا در تمام موارد اشتباه کنم. اما یاد بگیریم این تفاوت اندیشه را بدون انگ زدن و تلاش برای ارعاب نظردهنده بیان کنیم.
از همکاران کاریکاتوریستم که صفحه اینستگرام یا فیسبوک یا تلگرام دارند میخواهم آنها هم کار مشابهی درباره شخصیتهای سیاسی جناحها و جهتهای مختلف انجام دهند، البته اگر نقدی به آنها دارند. مخاطبم در درجه اول کارتونیستهای خارجنشین است چون میدانم داخل ایران ترسیم شخصیتهای سیاسی رأس کار عواقب سنگینی دارد و احتمالا ناچار خواهند بود از آنها صرف نظر کنند و این انصاف نیست. امیدوارم اگر بر فرض زمانی تغییراتی حاصل شد و گرایش سیاسی محبوب شما (هر دسته و گروهی که هستید) جای نظام جمهوری اسلامی را گرفت، دستکم شاهد چنین وضعی نباشیم و بشود از همان داخل بدون ترس و لرز، صاحبان قدرت زمانه را به نقد. و کارتون کشید وگرنه جز تغییر نامها و مهرهها چیزی به واقع عوض نشده و کارتونیست، بنا بر مقتضیات هنرش همواره تبعیدی خواهد بود.
مانا نیستانی