زنان در ایران متحمل تبعیضهای متنوع جنسیتی هستند. بخشی از این تبعیضها ناشی از قوانین حکومت جمهوری اسلامی هستند مانند حقوق قانونی در انتخاب همسر و حضانت فرزندان و اجازه خروج از کشور و… اما بخش دیگری ناشی از فرهنگ و عرف جامعه ایرانی هستند.
تبعیض هایی که در تعریف زن و آنچه زن باید یا نباید انجام دهد در ذهن سنتی ایرانی وجود دارد. یکی از این تبعیض ها که با توجه به وضعیت اقتصادی رو به وخامت کشور بیش از پیش دیده می شود تبعیض های شغلی است. مشاغلی که به عنوان مردانه تعریف می شوند و انجام آنها از طرف زنان در ذهن سنتی ایرانی به گونه ای عیب محسوب می شود.
به عنوان مثال کار کردن یک زن در تعمیرگاه یا کارواش ممکن است غیرمتعارف به نظر برسد. اما کارواشی در جنوب تهران با انتشار آگهی اقدام به استخدام پرسنل زن کرده است. بخشی از مشاهدات خبرنگار روزنامه ایران از این کارواش را در زیر مشاهده می کنید:
دختر جوانی که نحیف هم بهنظر میرسد در یکی از جایگاهها سخت مشغول خشک کردن یک خودرو مدل بالا است، آنقدر این کار را با دقت انجام میدهد که نظر هر بینندهای را جلب میکند.
نامش را که میپرسم اول طفره میرود بعد کمی فکر میکند و میگوید یه چیزی که دوستداری صدایم کن مثلاً بگو شهره! نه دلش به مصاحبه است و نه میخواهد نام و تصویری از او نمایش داده شود؛ راضی کردنش برای مصاحبه زمان میبرد.
دختر ۲۹سال دارد و صبح تا شبش را تابستان و زمستان، در گرما و سرما در میان ماشینها میگذراند. از کار که فارغ میشود کمی از کارواش و شغلش میگوید: «کار کردن در کارواش همیشه شغلی مردانه بوده است، اما شرایط اقتصادی باعث شد که من و خواهرم به این کار مشغول شویم. دو سال قبل سخت در جستوجوی کار بودیم که به یک آگهی در روزنامه برخوردیم که در آن از چند خانم برای کار در کارواش دعوت شده بود؛ وقتی این آگهی را دیدم به همراه مادر و خواهرم به کارواش آمدیم.
در همین زمینه بخوانید: تمکین زنانه٬ سلطه مردانه نشانه بارز تبعیض جنسیتی
تا روزی که برای کار آمدم اصلاً هیچ وقت کارواش را از نزدیک هم ندیده بودم و حتی این تصور را نداشتم که روزی در کارواش مشغول به کار شوم.» او ادامه میدهد: «مادرم ابتدا خیلی موافق نبود اما در نهایت با او به اینجا آمدیم، مادر با محیط آشنا شد و صحبتهای لازم را انجام دادیم و نکته مهم این بود که کارواش به محل زندگی ما هم نزدیک بود.شرایط اقتصادی ما خیلی بد بود و روزمزد بودن خیلی برای من اهمیت داشت، پول نقد برای زندگی ما از هر چیزی واجبتر بود».
سرش را پایین میاندازد و تعریف میکند که «اولین روزی که کارم را در کارواش آغاز کردم آن هم در یک محیط کاملاً مردانه واقعاً برایم سخت بود و هفتههای اول واقعاً خجالت میکشیدم. البته با خودم میگفتم کار است دیگر، کار که عار نیست».
ترس از دیده شدن توسط آشنایان یکی دیگر از دلهرههای هر روزه شهره است که از دو سال پیش تا به حال مثل خوره به جان او افتاده و میگوید: «درست است که من نان بازوی خودم را میخورم اما هنوز این سبک کار کردن زنها جا نیفتاده است، اقوام من فکر میکنند که من در یک شرکت مشغول به کار هستم!».
در بخشهای دیگری از این گزارش با زن های دیگری از همکاران شهره در کارواش صحبت می شود و نکته مشترک میان صحبتهای این زنان این است که از کار خود شرمنده نیستند اما به دلیل ترس از قضاوت سایرین محل و نوع کار خود را مخفی نگه می دارند.
این قضاوتها که در پس زمینه ذهن اغلب مردم کشور وجود دارد زندگی زنها را در ایران سخت تر می کند.
منبع: روزنامه ایران