آیا فحاشی و توهین و ناسزا جزئی از فرهنگ بخش بزرگی از جامعه ایرانی است؟ اصولا واقعیت فرهنگ ایرانی چیست؟
فرهنگ غالب یک جامعه معمولا خیلی عیان و آشکار نیست. چون نمایندگان فرهنگی یک ملت که آداب و رسوم و رفتار آن ملت را نمایان می کنند توسط فرهیختگان آن جامعه معرفی و شناخته می شوند که نویسندگان، هنرمندان، محققین و دانشمندان و … جزئی از آن بشمار می آیند که عموما انسانهایی روشن فکر آگاه و محترمی می باشند. اما آنچه هویت یک ملت است در لایه های زیرین جامعه نهفته است.
این روزها تکنولوژی پرده از واقعیت برداشته است. و به مدد اینترنت و فضای مجازی یک شکاف فرهنگی و دره عمیقی را نمایان کرده است و آن فرهنگ فحاشی و چاله میدانی و لمپنیسم ایرانی است. ماجراهای مربوط به حملات ایران پرستان فرهیخته به صفحات فیس بوک لیونل مسی ، فرناندو لیما و … را همگی به یاد داریم اما ماجرا تنها به حملات فیسبوکی ختم نمی شود. بلکه کافی است نگاهی به دنیای واقعی بیاندازیم. در روزهای آغازین محرم، بر روی شیشه یا بدنه بعضی ماشینها جملههایی رواج پیدا کرده که در نوع خود حیرتانگیز است نوشتن فحشهای رکیک خطاب به یزید و شمر ، عباراتی که در حالت عادی برزبان آوردن یا نوشتن آنها در اماکن عمومی باعث شرمساری است.
اگر بخواهیم واقع بین باشیم تنها در نزاع های خیابانی و خانگی فحاشی و ناسزا گویی رواج ندارد. بلکه بسیاری از ایرانیان و حتی ایرانیان تحصیل کرده در شوخی ها، متلک گوییها و حتی در ابراز محبت خود هم از فحش و ناسزا با شوخی و خنده استفاده می کنند. واقعیت این است که فحاشی در رگ و پی بخش بزرگی از طبقات اجتماعی ایرانی نفوذ کرده و جزئی از فرهنگ او شده است و در این سالها به دلایل متفاوت این فرهنگ زشت، تقویت شده و گسترش بسیاری پیدا کرده است.
اما دلیل این نزول فرهنگی و سقوط اخلاقی در جامعه ایرانی چیست؟ سعید سبزین مترجم و نظریه پرداز ادبی که از آن به عنوان ” تجاوز زبانی” یاد می کند. می گوید :”ریشه قضیه تجاوز زبانی در بی قانونی مملکت ماست”. او می گوید:” بحث این قضیه حداقل سه حوزه را برای تحلیل وسط می کشد: روانشناسی اجتماعی، مکانیسم فاشیسم (در شکل نژاد پرستی، تبعیض جنسی، و قانون گریزی) برای اتحاد ( فراموش کردن خویشتن و جستجوی معنا در قبیله)، و فلسفه زندگی (عدم درک معنای سرگرمی). که همه اینها هم متاثر از سیاست است.” او معتقد است: ” در سرکوب و سانسور و دریغ کردن فرصت های موفقیت از فرد و تقویت روحیه ی اتحاد (یا کلکتیوزم) و رفتارهای گله ای به هر حال خشم جزء لاینفک آن خواهد بود”.
بنابراین می توان بجز بحث فرد و فردیت، گسترش فرهنگ فحاشی و نزاع را در بی قانونی، فقر و گسترش خشونت و رفتار حکومت هم دانست
نویسنده: احمد سکوند