تمکین زنانه٬ سلطه مردانه نشانه بارز تبعیض جنسیتی
طبق قانون خانواده یکی از وظایف مهم زن در برابر شوهر، تمکین است. تمکین بر دو نوع است: خاص و عام. تمکین خاص یعنی آمادگی بی قید و شرط زن برای تمتع جنسی شوهر . و تمکین عام یعنی زن شوهردار باید در خانه ای که شوهر انتخاب می کند زندگی کند و خانه را بدون اجازه وی ترک نکند. یکی دیگر از قوانین خانواده میگوید که ریاست خانواده از خصایص شوهر است.
پیامد همین دو مفهوم تمکین زنانه و ریاست مردانه چیست؟
رابطه زن و شوهری از رابطه برابری خواهانه که در آن گفت و گو و گذشت دوطرفه راه حل اختلاف نظر است به رابطه رییس و مرئوسی، اگر نگوییم ارباب و بردگی، تبدیل می شود که در آن زن باید یک طرفه اطاعت کند و خدمات جنسی و غیرجنسی بدهد به این دلیل که مرد رییس نفقه می دهد! اما همین نفقه چماقی شده بر سر زن که نگذارد فردیت مستقل و عزت نفس داشته باشد. زنی که حتی برای خروج از خانه باید از شوهرش اجازه بگیرد آیا می تواند با خیال راحت سر کار برود و سرکوفت نشنود که از وظیفه اصلیش در زندگی یعنی تمکین عام و خاص تخطی نکرده است؟! همین زن البته پیشاپیش حقوق مادی و معنوی دیگرش توسط قوانین تبعیض آمیز دیگری مانند ارث و دیه و غیره تضعیف شده. کار به جایی می رسد که مرد پس دادن فقط بخشی از حقوق گرفته شده زن به او را لطفی سخاوتمندانه از جانب خودش میبیند! مثالش هم همه مردانی که فکر میکنند لطف میکنند به زن شان حق خروج از کشور یا حق انتخاب محل سکونت یا حق اشتغال یا حق طلاق را میدهند! از آن بدتر مردان و زنانی هستند که فکر میکنند زن اگر این حقوق اولیه را داشته باشد پررو می شود! انگار نه انگار که قرن هاست مردها همه این حقوق را بدون جنگیدن دارند و کسی هم پررو خطابشان نکرده، بلکه حقشان مسلمشان تلقی می شده.
فعالان حقوق زنان در تلاش هستند تا با به چالش کشیدن مفاهیم تمکین زنانه و تسلط مردانه، زنان را از حقوق فردی و انسانی خود آگاه کنند. تلاش هایی مانند کمپین یک میلیون امضا برای رفع قوانین تبعیض آمیز علیه زنان و کارگاه های آموزشی برای شروط ضمن عقد گام های مهم برداشته شده در این زمینه هستند. امروز زنان بیشتری سعی می کنند با درج شروط ضمن عقد، کفه ناموزون حقوق انسانی را کمی برابرتر کنند تا در ساختار خانواده ای که تشکیل می دهند مشارکت جایگزین ریاست شود.