چرا خوزستان عقب ماند و اصفهان پیشرفت کرد؟ به جای اصفهان میتوان از شیراز، مشهد و تبریز نام برد، هر خوزستانی در خلوت خود و یا در زمان گذر از این استانها ناخودآگاه این سؤال در ذهنش پیش میآید و برای توسعهنیافتگی خوزستان به فکر و سابقه ذهنیاش مراجعه میکند تا جوابی قانع کننده به خود بدهد. هر فرد خوزستانی هنگام طرح این سؤال از خود میپرسد مگر در این استانها آفتاب از ناحیه دیگری طلوع میکند، یا آب و خاک آنها با آب و خاک ما متفاوت است و … اما در پایان به این میرسد که از نظر اقلیمی نه تنها در یک سطح قرار دارند بلکه در پاره ای از موارد شرایط اقلیمی استان خوزستان بهتر از سایر استانهاست.
معضل اول استان خوزستان، مدیران نالایقی است که برخی پستها را اشغال کردهاند، کمبود مدیر توانا، با جرأت و توانمند در این استان به شدت احساس میشود. این بدان معنی نیست که در این استان آدمهای توانمندی وجود ندارد، این استان آدمهای توانمند بسیاری را در خود جای داده اما فرصت به آدمهای توانا نمیرسد و ناتوانان و بله قربان گویان به مدیران بالاسری، بر صندلیها تکیه میزنند.
خوزستانِ دوره روحانی به شدت استان سیاست زده ای است، انتصابات در این استان نه بر اساس توانایی است و قابلیتهای مدیریتی، بلکه پاشنه انتصابات بر رابطه میچرخد تا توانایی. نمونه این انتصابات، انتصاب یک فرد دیپلمه، ۲۵ ساله و بدون سابقه کاری به عنوان معاون شهردار کلان شهر اهواز است. انتصاب دیگر، انتصاب مدیر کلی در این استان است که «خوزستان را در حد خودش نمیداند» و مجبور است به دلیل مخالفت نمایندگان با وزیر بر صندلی مدیر کلی اداره کنونیاش تکیه بزند و مدیر پروازی باشد چون نمیتواند از تهران دل بکند!
دلیل دوم، قبل از پرداختن به دلیل دوم این را باید گفت : درست است که خوزستان استان جنگ زده ای است و جنگ هشت ساله بسیاری از زیر ساختهای این استان را نابود کرده است اما؛ اکنون بیش از دو دهه است که جنگ تمام شده است. دید دولتها، به استانها، دید تبعیض گونه ای است. نمونه آن را در مورد همین دو استان اصفهان و خوزستان میتواند برشمرد؛ وضعیت رودخانه کارون، وضعیت مناسبی نیست زاینده رود هم مانند کارون از نفس افتاده است اما، زاینده رود دغدغه رئیس جمهور است و کارون نه.
گرما و آلودگی هوا در استان خوزستان (اهواز آلودهترین و جزء ده شهر گرم جهان است)، باعث شده خوزستان نیروهای متخصص خود را به دلیل مهاجرت از دست بدهد و چرخه محرومیت ادامه یابد.
دلیل سوم عدم توسعهیافتگی، فرهنگ حاکم بر این استان است، تنوع قومیتی نه تنها در یک استان بد نیست بلکه کنار هم بودن اقوام مختلف میتواند توطئه شوم دشمنان را خنثی سازد، اما اگر در بهکارگیری افراد در دستگاه های مختلف جناح بندی سیاسی و قومیت بر توانایی بچربد، وضع به گونه فعلی میشود. گاهاً در بعضی مناطق این استان مناسبات فرهنگی و اجتماعی ویژه ای حاکم است که مانع از پیدایش اندیشه های نوین، ابداعی و خلاقیتهای انسانی میشود. این فرهنگ ویرانگر است، این دیدگاه در زمان انتخابات شورای شهر و مجلس، نمود بیشتری پیدا میکند آنجا که افراد بر اساس قومیت رای میدهند و نه صلاحیت. ذکر این نکته مهم است که دارا بودن فرهنگ و تمدنی خاص یا برخورداری از یک دست آورد فرهنگی هیچ ارتباطی با نژاد انسانی ندارد. زیرا تفاوت جوامع نه ناشی از سرشت طبیعی انسانها، بلکه تابعی از مناسبات متقابل آنها در شرایط زیستی خاص است.