سالانه بسیاری از بلوچ ها به دلیل محرومیت از امکانات برای انجام امورات درمانی خود و خانوادشان به استان یزد سفر می کنند.
در این مصاحبه با دو شهروند بلوچ (علیرضا و حامد) که برای خدمات پزشکی به یزد سفر کرده اند مصاحبه کرده ایم.
ممنون از اینکه مصاحبه با ما رو پذیرفتید.
-شما برای درمان چه بیماری به شهر یزد سفر کردید؟
علیرضا: برای انجام برخی ازمایشات ژنتیکی سفر کردیم. پزشکی که در استان سیستان و بلوچستان رفته بودیم احتمال داده بود که به علت مشکلات ژنتیکی، نوزاد اگر بدنیا بیاد احتمال نقص وجود داره در همین راستا برای احتیاط واطمینان یافتن یافتن به یزد رفتیم.
حامد: من برای بیماری قلبی که داشتم به یزد رفتم.
-چرا رفتید؟ آیا امکان درمان در استان سیستان و بلوچستان وجود نداشت؟
علیرضا: ما سال ۸۹ رفتیم. در آن موقع شهر خودمان ایرانشهر این امکانات را نداشت. فقط زاهدان داشت که آن هم چون اطرافیان خیلی نگران بودند گفتند در زاهدان امکانات کم هست و به جایی مجهزتر بروید. ماهم به یزد رفتیم چون از استان خودمان اکثراَ به آنجا می روند.
حامد: چندین بار به شهر خودمان رفته بودم. حتی به زاهدان هم سفر کردم. ولی تأثیر داروهایشان موقتی بود و مجددا دچار مشکل می شدم. این روند ادامه داشت تا اینکه تصمیم گرفتیم به یزد برویم.
اگر در خود استانمان خدمات علوم پزشکی همچون استان یزد وجود داشت، هزینه ها کمتر میشد. |
-هزینه های درمان در یزد تفاوتی با خود استان سیستان و بلوچستان دارد؟ چه هزینه های جانبی دیگری در این زمینه به شما وارد شد؟
علیرضا: هزینه ها واقعا زیاد بود. مخصوصا آزمایشاتی که انجام دادیم بسیار گران بودند. در مقایسه با استان خودمان هم هزینه ها گران تر بود. اگرچه ما بیمه روستائی داشتیم اما چون بومی یزد نبودیم هزینه ها برای ما به صورت گزافی گران در می آمد.
اگر در خود استانمان خدمات علوم پزشکی همچون استان یزد وجود داشت، هزینه ها کمتر میشد.
هزینه های رفت و آمد و اتوبوس و مسافرخانه ها همگی از استان خودمان سنگین تر بودند.
حامد:به دلیل اینکه من فرهنگی بودم و بیمه داشتم، هزینه های درمانی بسیار فرق نمیکرد.
ولی در قسمت تعرفه بعضی وقت ها تبعیض قائل می شدندو تا متوجه می شدند بلوچ هستیم اذیت می کردند.گاهی نیز می دیدم می گفتند نوبت تمام شده اما نوبت را به کسی دیگر می دادند. |
-در یزد رفتار پرسنل بیمارستان ها و کلینیک ها چگونه بود؟
علیرضا: رفتارشان خوب بود. با وجود شلوغ بودن اما کار را راه می انداختند. البته خوب و بد همه جا وجود دارد.
مثلا لباس بلوچی پوشیده بودیم و به یک نانوایی رفتیم،به ما گفتند به افغانی نان نمی دهیم.ما برایشان توضیح دادیم ک بلوچ هستیم و افغان نیستیم. |
حامد: مسئولین بیمارستان رفتار خوبی داشتند. ولی در قسمت تعرفه بعضی وقت ها تبعیض قائل می شدند و تا متوجه می شدند بلوچ هستیم اذیت می کردند.
گاهی نیز می دیدم می گفتند نوبت تمام شده اما نوبت را به کسی دیگر می دادند.
با توجه به شناختی که از مردم یزد داشتم برایم عجیب بود. به همین علت با مسئول کلینیک حرف زدم، مشخص شد مسئول تعرفه بومی یزد نبود و احتمالا خصومتی با بلوچ ها داشته است.
من به یزد سفر زیاد کرده ام. مهمان نواز و با اخلاق هستند ولی برخوردهای نامناسب نیز دیده ایم.
مثلا لباس بلوچی پوشیده بودیم و به یک نانوایی رفتیم، به ما گفتند به افغانی نان نمی دهیم. ما برایشان توضیح دادیم ک بلوچ هستیم و افغان نیستیم.
آن ها گفتند که افغان ها رفتار ناشایستی و یا بعضی خرابکاری ها در محله انجام داده اند و به همین دلیل از آن ها کینه گرفته اند!
-و در نهایت آیا از وضعیت وسطح درمانی استان یزد راضی بودید؟
علیرضا: در حوزه ای که من کار داشتم من راضی بودم. در آخر هم متوجه شدیم که پزشک شهر خودمان اشتباه می کرده و خدا را شکر هیچ مشکلی وجود نداشته و تشخیصش اشتباه بوده است.
حامد: بله راضی کننده بود و الحمدلله اکنون وضعیت مناسبی دارم.
سپاس از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید.