کودکان بلوچ قربانی فقر ؛ دستفروشی بـجـای تحصیل
استانی که گرد و غبار، کمبود آب آشامیدنی سالم و … تنها گوشهای از واقعیتهایی است که زندگی مردم آنجا را تحت تاثیر قرار داده است. حالا دیگر در کنار همه این مشکلات که وجودشان، از این استان یک استان محروم ساخته، این فقر است که حرف اول را میزند؛ فقری که از بیکاری مردم این شهرها آمده و چنان دامنهاش گسترده شده که دیگر کمتر کسی از اهالی شهرهای این استان است که پای درددلش بنشینی و حرفی از آن نزند.
استان سیستان و بلوچستان در شرق و جنوب شرقی ایران قرار دارد و حدود۱۱٪ از مساحت کل کشور را در بر میگیرد. این منطقه که حدود ۱۱۰۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان و پاکستان دارد از محرومترین استانهای ایران محسوب میشود.
شهر زاهدان به عنوان بزرگترین شهر در جنوب شرق ایران یکی از بیقاعدهترین روندها در گسترش فیزیکی شهری را طی سه دهه گذشته تجربه کرده است؛ بهطوری که جمعیت آن از ۹۳،۷۴۰ نفر در سال ۱۳۵۵ به ۵۳۲،۲۷۰ نفر در سال ۱۳۸۲ افزایش یافته و به گفته مسئولان دست اندرکار این جمعیت در حال حاضر به مرز یک میلیون نفر رسیده است و در واقع به طور متوسط سالانه ۶.۶٪ رشد داشته و در حال حاضر طبق آمار بخش بزرگی از جمعیت شهری آن حاشیهنشین است. در عین حال بخش زیادی از جمعیت آن نیز در فقر و بیکاری به سر میبرند که این امر منجر به افزایش حاشیه نشینی و بروز ناهنجاریهای اجتماعی واقتصادی برای آنان شده است.
فقر فراگیر باعث شده است تا کودکان بلوچ در سن تحصیل مجبور به دستفروشی شوند. از این منظر بهتر میتوان به تحلیل سطح پایین سواد در این استان کشور پرداخت. آنطور که منابع رسمی آمار اعلام کردهاند، بلوچستان پایین ترین آمار سواد آموزی را در کشور دارد و از هر۱۰۰دانش آموز بلوچستان فقط ۷ نفر دیپلم میگیرد و ۷۰٪ کودکان بازمانده از تحصیل در کل کشور، سهم استان بلوچستان است. یک نماینده این استان میگوید: «درسیستان و بلوچستان به دلیل نبود اعتبارت کافی، دوره پیش دبستانی برگزار نمیشود.»
اینجا «بلوچستان» است ؛ صدای «رنج و فقر»
۷۰٪ مدارس خاش، میرجاوه، کورین و نصرت آباد ـ مخصوصا در روستاها ـ غیر استاندارد بوده و دانشآموزان در مدارس خشتی، گلی و بعضا در فضای آزاد بنام کلاس شرکت می کنند و در بسیاری از مناطق، در سیاهچادر درس میخوانند.
دولت نه تنها هیچ گامی برای زدودن محرومیت فضای آموزشی در استان سیستان و بلوچستان برنداشته است بلکه با سیاستهای فاجعهبار و مخرب اقتصادیاش، زمینه گسترش فقر و ناداری مضاعف را در این منطقه بیشتر از سایر مناطق ایران، فراهم ساخته است.