مهاجران افغان در راه بیان هویت و مبارزه با پیشداوری در ایران
از انقلاب ۵۷ تاکنون بخش بزرگی از مهاجران افغان در ایران به سر میبرند. از جمله با تلاش فرهنگسازان افغان شرایط همزیستی مهاجران و ایرانیان بهبود یافته است. اما هنوز راهی دراز تا رفع بدبینیهای دو طرف نسبت به هم باقی است.
سوادآموزی به کودکان مهاجر افغان بازمانده از تحصیل توسط انجمن دوستداران کودک در کرمان در سال ۱۳۹۴
هنر و فرهنگ پنجرههای بسته دو جهان را به روی هم میگشایند. تجربه کشورهایی که سالهاست میزبان مهاجران هستند نشان میدهد که با هنر و فرهنگ میتوان مردم یک کشور و مهاجرانی را که به آن آمدهاند به یکدیگر نزدیک کرد و بدین ترتیب به روند جذب مهاجران در جامعه یاری رساند.
هر جا که گروههای گوناگونی چون هنرمندان و کودکان، تجار و ورزشکاران و فرهنگیان نقشآفرین هستند تا به مهاجران برای راه یافتن به درون جامعه میزبان کمک کنند، درک و تفاهم و همبستگی متقابل به وجود میآید. سخن هم از تلاش جامعه میزبان برای گشودن راه مهاجرانی است که خواسته یا ناخواسته کشورشان را ترک کردهاند و در کشوری دیگر زندگی میکنند و همیشه با آغوش باز روبرو نمیشوند. سخن همچنین از مهاجرانی است که میکوشند با فعالیتهایشان دست دوستی به سوی مردم کشور میزبان دراز کنند و فرهنگشان را به آنان بشناسانند، زیرا بیاطلاعی مهمترین دلیل رشد پیشداوری و ایجاد دیوار میان مهاجران و مردم کشور میزبان است.
مهاجران افغان و پیشداوری نسبت به آنان در ایران
ایران سالهاست که میزبان مهاجران بخصوص با تابعیت افغانستان، عراق و پاکستان است. بنا بر اطلاعاتی که مرکز آمار ایران در خرداد ۱۳۹۶ درباره جمعیت مهاجران در ایران منتشر کرد، حدود یک میلیون و ۵۸۴ هزار نفر از مهاجران در ایران دارای تابعیت افغانستان هستند که ۵۳ درصد آنان مرد هستند. بدین ترتیب اتباع افغانستان بیش از ۹۵ درصد جمعیت مهاجران در ایران را تشکیل میدهند. این تعداد کمتر از دو درصد جمعیت کل ایران است. بیشترین جمعیت اتباع افغانستان مربوط به گروه سنی ۵ تا ۱۴ ساله است. بیشتر مهاجران افغان (حدود ۵۱۵ هزار و ۵۰۰ نفر) در تهران زندگی میکنند و پس از آن در خراسان رضوی و اصفهان. استانهای ایلام و کردستان به ترتیب با ۱۲ و ۱۳ نفر میزبان کمترین تعداد مهاجران افغان در ایران هستند.
به گفته عاصف حسینی، روزنامهنگار بخش دری دویچه وله، بیشتر کسانی که پس از انقلاب ۵۷ از افغانستان به ایران مهاجرت کردند، از خانوادههای روستایی بودند یا در حاشیه شهرها زندگی میکردند و بسیاری به دلایل مذهبی، زبانی و فرهنگی به ایران آمدند. با شروع جنگهای داخلی در افغانستان گروهی از شهرنشینان این کشور نیز به ایران مهاجرت کردند. بسیاری از مهاجران افغان در بخشهای تخصصی در ایران کار نمیکردند بلکه مشغول به کارهای غیرتخصصی شدند. ایران نیروی کار مهاجران افغان را بخصوص در بخش کشاورزی و سازندگی پس از جنگ ایران و عراق به کار گرفت.
به طور سنتی تعداد مهاجران افغان در ایران همیشه از اتباع خارجی دیگر بسیار بیشتر بوده و این مسئله تغییری نکرده است. به همین دلیل هم پیشداوری نسبت به مهاجران افغان موضوعی پرسابقه است. دلایلی که جامعهشناسان برای پیشداوری یا بدبینی نسبت به مهاجران برمیشمرند از جمله مشکلات اقتصادی هستند. محمدامین قانعیراد، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران، ضمن اشاره به خاطره تاریخی درگیریهای نظامی میان ایران و افغانستان از دوره صفویه مهمترین دلیل بدبینی نسبت به مهاجران را فشار اقتصادی و ناآگاهی مردم از دلایل واقعی آن و نیز بیاطلاعی از وضعیت مهاجران میداند. او معتقد است که هر گاه تورم و بیکاری در جامعه افزایش مییابد، مردم به دنبال مقصر میگردند و در بسیاری از موارد آن را به مهاجران نسبت میدهند که به نظرشان فرصتهای شغلی را از آنان گرفتهاند، حتی اگر منظور از مشاغل، مشاغل رده پایین باشد. او میگوید که تفاوتهای فرهنگی نیز بیتاثیر نیست اما دستکم در مورد مهاجران افغان به ایران دخیل نیست زیرا تفاوتهای فرهنگی زیادی بین ایرانیان و افغانها وجود ندارد.
امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس، نیز معتقد است که افرادی که با افغانها آشنایی و مراوده ندارند یک سری پیشداوریها دارند مانند اینکه آنها بیشتر از ایرانیها مرتکب جرم میشوند که این با آمار واقعی مطابقت ندارد. یا اینکه کارگران افغان به دلیل ارزانتر بودن فضای کار را برای کارگران ایرانی تنگ کردهاند و این در حالی است که بسیاری از کارفرمایان مایلند کارگران افغان را به کار بگمارند چون به نظر آنان کارگران افغان هم بهتر کار میکنند و هم توقع کمتری دارند. در ضمن کارگران افغان به طور معمول از بیمه برخوردار نیستند.
مؤسسههای مهاجران برای شناساندن فرهنگ مهاجران افغان
از مؤسساتی که به وسیله خود مهاجران افغان به قصد رفع پیشداوریها و بهبود همزیستی دوستانه مهاجران با ایرانیان ایجاد شده، مؤسسه فرهنگی “در دری” است که دفتر آن در مشهد است. ابوطالب مظفری، شاعر و مدیر مؤسسه “در دری”، در مصاحبه با دویچه وله درباره شرایطی که تحت آن این مؤسسه در سال ۱۳۸۰به وجود آمد میگوید: «آن سالها تعامل میان پناهندگان افغان و جامعه میزبان بسیار کم بود. مهاجرین تلاش داشتند که در امور اجتماعی خودشان را به ایرانیها نزدیک کنند و بقبولانند. ولی اغلب خیلی زود متوجه میشدند که از طرف میزبانان پس زده میشوند. نوعی تلقی و برداشت ایرانیها از مهمانان ناخواندهشان، ناقص و یکبعدی بود و اطلاعاتشان از افغانستان کم و تصور عموم از آن کشور در حد کارگران ساده و جنگ و تریاک بود…
بیشتر بخوانید