تبعیض دینی: جمهوری اسلامی نزدیک به چهل سال است که مومنانه اقلیتهای دینی را سرکوب میکند
جمهوری اسلامی نزدیک به چهل سال است که مومنانه اقلیتهای دینی را سرکوب میکند. با این حال، گفته میشود که دوران نوینی از «قرارداد اجتماعی» بین این حکومت و شهروندان رقم خورده است. آیا رژیم اسلامی میتواند یا بهتر بگوییم توانسته یک طرف قراردادی اجتماعی قرار گیرد؟ این نوشتار بحث از معنا و مفهوم «قرارداد اجتماعی» و نیز امکان شکلگیری آنرا به موازات بازشناسی ایدئولوژی شیعی نظام حاکم بر ایران پیش میبرد.
حکومت مدنی و دوگانه الحاد/ایمان
جمهوری اسلامی از آنجا که یگانه خداسالاری جهان معاصر است، قابل مقایسه با هیچ نظام سیاسی دیگری نیست. در خداشناسی سامی همواره بر این باور پافشاری شده است که خدا همهتوان یا قادر مطلق است و همه جا نیز حضور دارد. رژیم حاکم بر ایران ازینجهت کوشیده تا بیشترین شباهت را به این اوصاف الهی پیدا کند. وقتی از جمهوری اسلامی سخن به میان بیاید، شاخصهای معمول برای شناخت نظامهای سیاسی کمابیش کارکرد خود را از دست میدهد. کرانههای این پیکر سیاسی ناپیداست و در عین حال محدودیتهایش نیز نادیدنی نیست.
درست بههمان سیاق که در الهیات تنزیهی گفته میشود خداوند چنین و چنان نیست اما اینکه «چیست» تا ابد در پرده ابهام باقی میماند، چیستی جمهوری اسلامی هم با وجود شباهتهایی به دیگر نظامهای استبدادی یکسره و بهروشنی توضیحپذیر نیست. رژیم همه جا هست و هیچ جا نیست. نام خداوند را بر همه جا حک کرده اما همه جا از حضور خداوند خالی است. حاکمیت الهیِ آن مرزبندیهای سترگی با دیگر نظامها دارد اما حدود و ثغور خودش هرگز بهتمامی ترسیم نشده است. الهیات سیاسی پدیدآورنده آن بیش از هر چیز تنزیهی بوده است تا تشبیهی؛ عناصری را از همه ایدئولوژیهای ضدمدرن خوشهچینی کرده است و آنرا نه تنها در چارچوب یک نظام سیاسی مذهبی جای داده، بلکه خود آن عناصر را نیز با شیعیسازی تغییرِ ماهیت داده است.