“فریاد کودکان” در بنبست ناآگاهی و بیقانونی.
واکنشها به موضوع کودکآزاری در فضای مجازی همچنان ادامه دارد. فراخوان طوفان توییتری برای بازتاب “فریاد کودکان” از جمله تازهترین حرکتها بود. فعالیتهای سازمانی مردمنهاد هم نمونهای از فعالیت در دنیای واقعی است.

فریاد کودکان
در روزها و هفتههای اخیر اخبار مربوط به کودکآزاری در شبکههای اجتماعی و رسانههای رسمی دست به دست میشوند. داستان کودکانی روایت میشود که قربانی تجاوز جنسی نزدیکان هستند یا با مرگ از آزار جسمی رهایی مییابند.
همزمان با اوجگرفتن اعتراضها و گلایهگزاری از “بیعملی نهادها و مسئولان”، به کمبودهای قانونی موجود اشاره میشود و اینکه از اساس حساسیت لازم برای موضوع کودکآزاری وجود ندارد. برخی هم دستاندرکاران را به انکار موضوع و پاککردن صورتمسئله متهم میکنند.
پس از مرگ آتنا اصلانی، دختربچهی ۸ ساله در پارسآباد مغان، موضوع خلاء قانونی برای تشخیص کودکآزاری و برخورد با عاملان مطرح شد. اینکه لایحهای در این مورد در دولت محمود احمدینژاد تصویب و به مجلس ارائه شده، اما از آن زمان مسکوت مانده است.
بر اساس دادههای پایگاه اینترنتی مجلس شورای اسلامی، لایحهی موسوم به “لایحهی حمایت از کودکان و نوجوانان” در تاریخ ۷ تیرماه ۱۳۹۱ اعلام وصول شده است
شهیندخت مولاوردی، معاون حسن روحانی در امور زنان و خانواده، به تازگی گفته بود که لایحهی حفظ زنان و کودکان از خشونت به قوه قضائیه ارسال شده اما هنوز تصمیمی درباره آن گرفته نشده است.
موضوع برجستهی دیگر، ناآگاهی عمومی و بهطور مشخص ناآگاهی والدین از این پدیده است که به موازات تابوهای فرهنگی، مقابله با کودکآزاری را پیچیدهتر کرده است. حس مالکیت بر فرزندان و آزار آنها برای رفع عطش قدرتطلبی یا آزار آنها در حالت غیرعادی (اعتیاد یا مستی) و البته فقر آموزشی در مدارس هم سویههای دیگر این معضل هستند. همیشه سرپرست کودک، که معمولا پدر اوست، در برابر قانون از مصونیت به مراتب بیشتری برخوردار است.