صحبتهای ناشنیده سفیر سابق ایران در روسیه در برنامه جهانآرا شبکه افق سیما، چون برنامه زنده بود امکان سانسور نداشت.
طبق آن چیزی که سفیر اسبق ایران در مصاحبه ی تلویزیونی اذعان می دارد کارنامه ی سیاسی روسیه در قبال ایران همواره با اقداماتی ضد و نقیض همراه بوده و در زمینه ی دیپلماسی نتایج خوبی برای کشور ایران دربر نداشته است.
مجری که از گفته های این شخصیت سیاسی متعجب شده سعی در لاپوشانی حرفهای ایشان دارد.
به واقع نظام جمهوری اسلامی برای بقای خود چنین سیاستی را در قبال روسیه از خود نشان میدهد که نه تنها هیچ احترامی برای حقوق انسانها قا ئل نمیباشد بلکه حافظه تاریخی خود را نیز ازدست داده
در تجاوز اخیر روسیه به اوکراین و نقض صریح حقوق بشر از طریق حمله به خاک یک کشور مستقل ،کشتار و به رسمیت نشناختن دموکراسی در این کشور با مخالفت جهانی روبرو شده است.
آنچه در حقوق بین المللی و عرف جهانی مشخص است، کشورها براساس منافع ملی و روابط سیاسی سازنده در خصوص چنین شرایطی از خود واکنش نشان می دهند که متاسفانه جمهوری اسلامی نه تنها تجاوز روسیه به اوکراین را محکوم نمی کند بلکه سعی در توجیه این نقض فاحش حقوق بشر نیز داشته است.
با این حال سیاست خارجی روسیه در قبال حمایت جمهوری اسلامی نه تنها دوستی مضاعف نیست بلکه موفقیت در مذاکرات برجام را نیز برای به دست آوردن خواسته های خود به گرو میگیرد.
این اولین بار نیست که روسها به راحتی به حریم یک کشور مستقل تجاوز می کنند و منافع کشور اشغال شده را در دست میگیرند. درست همانند آنچه در جنگ جهانی دوم در قبال ایران انجام دادندو خسارت های جبران ناپذیری را به کشور ما وارد کردند. با این وجود جمهوری اسلامی با در نظر گرفتن چنین تاریخی نباید به سیاست خارجی با روسیه دل خوش کند.
با وجود رهبران دیکتاتوری مانند پوتین، دنیا در مخاطره جنگ جهانی سوم قرار دارد و آنچه بیش از پیش نادیده گرفته می شود حقوق اولیه ی انسانها می باشد که در این خصوص اجماع کشورها باید در برابر چنین تحرکاتی از خود موضع قاطع و روشنی ارا ئه دهند تا شاهد چنین رفتار خودسرانه ای از سوی روسای کشورها همچون پوتین نباشیم.
یوتیوب اعلام کرده ویدئوهایی با محتوای نفرت پراکنی و افراط گرایی مانند محتواهای مروج نژادپرستی و همچنین ویدیوهای فریبکارانه را از پلتفرم خود حذف میکند.
یوتیوب از برنامه خود برای مهار گسترش نفرت پراکنی، دیدگاههای افراطی و محتوای غلط در پلتفرم خود رونمایی کرد. این در حالی است که از شیوه کنترل و بررسی ویدئوها در این شبکه اجتماعی به شدت انتقاد شده است.
این شرکت در یک پست وبلاگی اعلام کرد برای حذف ویدئوهایی که خشونت و افراط گرایی را ترویج میکنند، گامهای بیشتری بر میدارد. چنین مواردی شامل ویدئوهایی با محتوای نازیسم و نژادپرستانه میشود. علاوه بر آن یوتیوب ویدئوهای فریبکارانه (که تراژدیهای واقعی را نفی میکنند) نیز حذف خواهد کرد.
کارشناسان پیش بینی میکنند این اقدام به حذف هزاران کانال و ویدئو منجر میشود که محتوای آنها برخلاف سیاستهای جدید است.
البته یوتیوب به طور دقیق مشخص نکرده چه محتوای خاصی تحت تأثیر این سیاست جدید حذف خواهد شد. در هرحال این سیاست از هم اکنون اجرایی شده است. اما ممکن است ماهها طول بکشد تا سرعت حذف ویدئوها با چنین محتواهایی بیشتر شود.
علاوه بر تمام این موارد یوتیوب اعلام کرده دستهبندی محتواهایی که تحت این سیاست قرار میگیرند، در چند ماه آتی گسترش مییابند.
چند سال پیش اولین پارک ویژه بانوان در ایران افتتاح شد که با عکس العمل های متفاوتی همراه بود. این پارک که دیوارهای بلند داشت تا از زنان در برابر آنچه به آن «نگاه نامحرم» گفته می شود دفاع کند، مورد قبول قشر مذهبی قرار گرفت و آن را محیطی مناسب برای تفریح و ورزش بانوان قلمداد کردند. اما از سوی دیگر فعالین حقوق زن این قبیل اعمال را عادی سازی رفتار تبعیض آمیز با زن و ایجاد محدودیت برای زنان دانستند.
چندی پیش بار دیگر و این بار در شهر مزارشریف افغانستان شاهد افتتاح چنین پارکی بودیم. پارکی که در آن زنان و کودکان می توانند بازی و تفریح کنند.
این پارک با توجه به پرچم های آویخته شده در آن به همت اداره امور زنان بلخ و مؤسسات اسلامی که از دولت ترکیه بودجه برای فعالیت در افغانستان را دریافت میکنند، ساخته شده است.
کشور افغانستان به دلیل سابقه تسلط طولانی مدت طالبان بسیار تحت تأثیر فرهنگ اسلامی قرار گرفته است اگرچه در سالهای اخیر و بعد از تشکیل حکومت جدید افغانستان محدودیت های اسلامی تا حد زیادی از زندگی روزمره مردم حذف شده اند اما هنوز برخی از این محدودیت ها ارزش تلقی شده و به زندگی مردم و به ویژه زنان به عنوان یک عرف تحمیل می شود.
اما سوال مهم این است که چرا زنان در پارک های معمولی نمی توانند مثل مردان آزادانه تفریح و بازی کنند؟
https://www.youtube.com/watch?v=d-Rmg_VjMLY
پارک ویژه بانوان پارک ویژه بانوان پارک ویژه بانوان پارک ویژه بانوان سازمان مبارزه با نژادپرستی و افترا سازمان مبارزه با نژادپرستی و افترا سازمان مبارزه با نژادپرستی و افترا سازمان مبارزه با نژادپرستی و افترا سازمان مبارزه با نژادپرستی و افترا سازمان مبارزه با نژادپرستی و افترا سازمان مبارزه با نژادپرستی و افترا سازمان مبارزه با نژادپرستی و افترا سازمان مبارزه با نژادپرستی و افترا آرادا
محققان دانشگاه رویال هالووی لندن و دانشگاه بارسلون مشترکاً بدنبال درمانی برای نژادگرایی هستند. پژوهشهای این محققان نشان می دهد که براحتی می توان این تصور را در افراد به وجود آورد که پوست بدن آنها رنگ دیگری دارد یا حتی بدن آنها، بدنی کاملا متفاوت است و از این راه می توان تعصبات نژادی آنها را از بین برد.
این پژوهش در عین حال نشان می دهد که در اثر تلقین ایده ای موسوم به «کالبد دیگر»، تعصبات نژادی افراد کم می شود. در این کار پژوهشی، جهتگیری ضمنی شرکت کنندگان پیش ازالقای توهم «کالبد دیگر» و پس از آن اندازه گرفته شد.
پروفسور مانوس ساکیریس از دانشگاه رویال هالووی لندن توضیح می دهد: «می خواستیم واکنش افراد را به این که رنگ پوستشان چیز دیگری باشد ببینیم. این روش برای سنجش سوگیری نژادی درونی شان راه خوبی ست. مثلا می توانیم بفهمیم مردم چقدر نسبت به افراد سیاه پوست تعصب نژادی دارند. گام بعدی، القای این توهم است که کالبد دیگری دارند با رنگ پوست متفاوت. مثلا شرکت کنندگان سفیدپوست می بینند که رنگ پوستشان سیاه است و در آخر آزمایش، دوباره میزان تعصب نژادی شان را می سنجیم تا ببینیم القای این توهم، جهتگیری ذهنی شان را تغییر داده است یا نه.»
آزمایش به اینگونه است که به صورت یا دست شرکت کننده در ازمایش تحریک خاصی اِعمال می شود.
در آزمایش کلاسیک روان شناسی موسوم به توهم دست لاستیکی، پژوهشگرهمزمان دستی لاستیکی و دست واقعی را با قلم موی نقاشی نوازش می کند. کسانی که در این آزمایش شرکت کرده اند، می گویند که احساس می کنند جسم خارجی، بخشی از بدن آنهاست.
اندازه گیری جهتگیری نژادی افراد قبل و بعد از آزمایش بوضوح نشان می دهد که تعصب نژادی در فرد کاهش پیدا کرده است. پروفسورساکیریس می گوید که می توان روش های این پژوهش را در دنیای واقعی به کار برد و رفتار مردم را تغییر داد.
وی می افزاید: «فکر می کنم فرصتی واقعی در اختیار ماست چون با تحول و تکامل فناوری واقعیت مجازی و کاهش هزینه و در نتیجه دسترسی بیشتر به آن می توان این رهیافت را به شکل مناسبی در آورد که در چارچوب های آموزشی بتوان آن را به کار برد.»
روانشناسان تأثیر این آزمایشها را بر فعالیت های مغز می آزمایند و امیدوارند که «کالبد دیگر» به سلاحی عملی برای مبارزه با نژادگرایی تبدیل شود.
گزارش جامع: افراد دارای معلولیت در ایران با تبعیض و بدرفتاری روبرو هستند
بر اساس گزارش مشترک سازمان دیده بان حقوق بشر و کمپین حقوق بشر در ایران که امروز منتشر شد، افراد دارای معلولیت نه تنها با تبعیض و بدرفتاری در ایران مواجه هستند، بلکه محیط اطراف آنها نیز دسترس پذیر نیست.
در گزارش شصت و سه صفحه ای این دو سازمان تحت عنوان «من هم به اندازهی شما انسانم: تبعیض و فقدان دسترسپذیری برای افراد دارای معلولیت در ایران»، موانعی که افراد دارای معلولیت بطور روزمره در مراجعه به ادارات دولتی و مراکز بهداشتی و استفاده از وسایل نقلیه عمومی با آنها روبرو میشوند بطور مستند تشریح شده است.
در این گزارش همچنین آمده است که افراد دارای معلولیت در ایران بطور مداوم با رفتار کلیشهای، برچسبزنی و تبعیض از سوی مددکاران دولتی و کادر بهداشت و درمان و نیز سایر افراد جامعه مواجه میشوند. بسیاری از آنها به نوعی در خانههای خود زندانی هستند چرا که زندگی مستقل و یکسان با دیگران برای آنها امکان پذیر نیست. مقامات ایرانی باید قوانین و سیاستهای تبعیض آمیز موجود را در اسرع وقت اصلاح و برای دسترس پذیری خدمات عمومی برنامه ی مشخصی تدوین کنند.
جین بیوکنن، معاون امور افراد دارای معلولیت سازمان دیده بان حقوق بشر گفت: «افراد دارای معلولیت در ایران بدلیل تبعیض و غیر قابل دسترسی بودن ساختمان ها و خدمات عمومی، از جامعه طرد شده اند.» وی افزود: «دولت ایران باید فورا در بالاترین سطوح دولت اعلام کند که تبعیض علیه افراد دارای معلولیت در ایران هیچ جایی ندارد. همچنین باید برنامه ای روشن و زمان بندیشده برای تضمین دسترسی پذیری وسایل نقلیه عمومی و خدمات اجتماعی و بهداشتی ارائه گردد.»
در این گزارش که توسط دیده بان حقوق بشر و کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران منتشر شده است،مصاحبههای جامعی با ۵۸ زن و مرد دارای انواع مختلف معلولیت و نیز فعالان حقوق افراد دارای معلولیت و متخصصان این رشته در ایران انجام شده است.
مطابق تخمین سازمان جهانی بهداشت و بانک جهانی ۱۵ درصد جمعیت جهان دارای نوعی از معلولیت هستند.این به آن معناست که در ایران با جمعیتی بالغ بر ۸۰ میلیون، حدود ۱۲ میلیون فرد معلول زندگی میکند. با این وجود دولت ایران، در سرشماری ۱۳۹۵، آمار مجزایی در مورد تعداد افراد دارای معلولیت جمع آوری نکرده است.
دیده بان حقوق بشر و کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در بررسی عملکرد سازمان بهزیستی ایران، به عنوان مهمترین دستگاه دولتی ارائه دهنده خدمات به افراد دارای معلولیت، اشکالات جدی مشاهده کرده اند.
افرادی که با آنها مصاحبه شده است اظهار داشتند که مددکاران سازمان بهزیستی آنها را مورد توهین و تحقیر قرار داده و اطلاعات و تجهیزات ضروری را در اختیارشان قرار نداده اند. به گفتهی آنها خدمات و تجهیزات کمکی سازمان بهزیستی اغلب کم کیفیت بوده و نیازهای افراد دارای معلولیت را برآورده نمی کند. علاوه بر اینکه دسترسی به این خدمات تنها با طی مراحل اداری طولانی و پیچیده امکان پذیر است.
بسیاری از افرادی که برای انجام کارهای روزمره، مانند غذا خوردن، لباس پوشیدن و استفاده از دستشویی نیاز به کمک دارند در مصاحبهها تصریح کردند که صرفا از افراد خانواده و یا دوستان نزدیک خود کمک میگیرند. چرا که دولت برای ایجاد سیستم دستیاران شخصی، که می تواند نقش مهمی در استقلال و تساوی حقوق افراد دارای معلولیت ایفا کند، منابع کافی اختصاص نداده است.
حمل و نقل عمومی، معابر و ساختمانها غالبا دسترسی پذیر نیستند. به عنوان مثال برخی از اتوبوسهای جدید، مجهز به رمپهای ویژه برای دسترسی افراد دارای صندلی چرخدار هستند اما اغلب رانندگان نحوه استفاده از آنها را نمیدانند. در شهرهای بزرگ نیز ایستگاههای مترو اغلب دارای آسانسور نیستند و برخی از افراد دارای صندلی چرخدار مجبور میشوند تا علیرغم خطرات موجود از پلهبرقی استفاده کنند.
حسن (نام مستعار)، دارای صندلی چرخدار و اهل تهران، گفت: « من نمیخواهم از پله برقی استفاده کنم اما گاهی هیچ راه دیگری ندارم. هم ویلچر برقیام سنگین است و هم جثه خودم. با این وضع استفاده از پله برقی مثل خودکشی است. یک بار نزدیک بود بیفتم. خیلی شانس آوردم که آسیب مرگبار ندیدم.»
افراد دارای معلولیتهای فیزیکی در بسیاری از موارد به مراکز بهداشتی و بیمارستان ها دسترسی ندارند چون رمپ و یا آسانسور در آنها وجود ندارد. نابینایان و کمبینایان گفتند که سعی میکنند هرگز به تنهایی به مراکز درمانی نروند چون این موسسات دسترسی پذیر نیستند و کارکنان آنها کمک های لازم را ارائه نمیدهند. ناشنوایان و کمشنوایان هم گفتند که به دلیل نبود مترجم زبان اشاره، قادر نیستند به طور مستقل از مراکز درمانی استفاده کنند.
کادر درمانی افراد دارای معلولیت را بدون رضایت توأم با آگاهی آنها مورد مداوا قرار میدهند و یا در مورد نحوهی مداوا و گزینههای مختلف اطلاعات کامل و دقیق در اختیار آنها نمیگذارند. به عنوان مثال، بسیاری از افراد دارای معلولیتهای روان، در موارد غیرضروری یا در مواردی که شوک الکتریکی اصولا مؤثر نیست و بدون کسب رضایت توأم با آگاهی، تحت درمان با شوک الکتریکی قرار میگیرند. در بسیاری از کشورها این درمان خاص در بیمارستانهای روانپزشکی برای افراد دارای اختلال های دو قطبی و افسردگی شدید بکار برده میشود.
جعفر (اسم مستعار)، که دارای معلولیت روان است، گفت: «روز قبل از اولین باری که شوک الکتریکی گرفتم، یک پزشک قلب به ملاقاتم آمد. وقتی داشتند مرا برای شوک میبردند تازه متوجه شدم چه اتفاقی دارد میافتد. بعد از شوک خیلی چیزها را فراموش کردم. بعد از آن یک روز در میان به من شوک میدادند.»
دولت ایران اقداماتی را جهت تحقق حقوق افراد دارای معلولیت انجام دادهاست. اخیرا یک سازمان ملی تحت عنوان “ستاد هماهنگی و پیگیری مناسبسازی کشور” برای بررسی دسترسی پذیری بناهای دولتی شروع بکار کرده است و در اسفند ماه ۱۳۹۶ قانون جدیدی برای حمایت از افراد دارای معلولیت به تصویب مجلس ایران رسید. این قانون افزایش مستمری معلولیت را به میزان حداقل دستمزد پیشبینی کرده و پوشش بیمه سلامت را به خدمات بهداشتی و توانبخشی مربوط به افراد دارای معلولیت گسترش داده است. با این حال اعمال تبعیض علیه افراد دارای معلولیت بطور مشخص در قانون جدید منع نشده و قوانین و سیاست های تبعیض آمیز همچنان پابرجا هستند. در حقیقت، کلمات توهین آمیزی نظیر “عقبمانده ذهنی یا دیرآموز”، “فلج یا زمینگیر” و یا “مجنون” هنوز در برخی قوانین جاری ایران به چشم میخورند.
کنوانسیون بین المللی حقوق افراد دارای معلولیت، که ایران از سال ۱۳۸۸ به آن پیوسته است، تبعیض را منع کرده و حق زندگی مستقل و حضور برابر با دیگران در جامعه را برای افراد دارای معلولیت تضمین کرده است. دولتهای عضو کنوانسیون باید اطمینان حاصل کنند که امکانات فیزیکی و خدمات عمومی بطور یکسان در دسترس همگان قرار خواهد گرفت. دیدبان حقوق بشر و کمپین حقوق بشر در ایران اعتقاد دارند که دولت ایران برای رسیدن به این هدف، باید یک برنامه زمانبندیشده و حاوی اقدامات جزئی و عملی تدوین کند و دقیقا مشخص کند که مادام که اهداف و برنامههای بلندمدت در حال تحقق هستند، چه اقدامات موقتی برای کاهش موانع پیش روی افراد دارای معلولیت انجام خواهد داد.
هادی قائمی، مدیر کمپین حقوق بشر در ایران در این باره گفت: «دولت ایران باید صدای میلیونها ایرانی دارای معلولیت را به درستی بشنود و اطمینان دهد که با آنها به عنوان اعضای برابر و فعال جامعه رفتار خواهد شد نه از روی ترحم یا به قصد تحصیل ثواب.»
رفتار تبعیض آمیز دولت از زبان نماینده مردم: به ارامنه اجازه راهپیمایی می دهند اما به کارگران اجازه نمی دهند
نادر قاضیپور در جلسه علنی امروز چهارشنبه ۵ اردیبهشت ماه ٩٧، مجلس ایران، با استناد به اصل ۲۷ قانون اساسی در اخطاری گفت:«طبق این اصل، برگزاری اجتماعات و راهپیمایی بدون حمل سلاح و به شرطی که مخل مبانی اسلام نباشد، اشکال ندارد و باید مجوز آن داده شود.»
نماینده اورمیه با انتقاد از ساسیت های دوگانه حکومت ایران در قبال کارگران و ترک ها، ضمن یادآوری این اصل، خطاب به وزیر کشور گفت: «به ارامنه اجازه راهپیمایی می دهند اما به ما ترک هاحتی کارگران اجازه نمی دهند.»
قاضی پور در عین حال با اشاره به «اصل ٢٧ قانون اساسی»، از وزارت کشور ایران خواست تا لااقل برای راهپیمایی کارگران در روز جهانی کارگر (در ١١ اردیبهشت ماه برابر با ١ ماه می میلادی) مجوز راهپیمایی صادر شود.
جواد ظریف: «جمهوری اسلامی بهاییان را به علت بهایی بودن مورد آزار قرار نمی دهد»!
«محمدجواد ظریف» – وزیر خارجه جمهوری اسلامی – در سخنانی در «شورای روابط خارجی آمریکا» اعلام کرد: «بهایی بودن در جمهوری اسلامی جرم نیست و حکومت بهاییان را به علت بهایی بودن آزار و اذیت نمی کند»!
«شاهین صادق زاده میلانی» که یک شهروند بهایی ایرانی ست و پدرش در دهه ۶۰ به دست عوامل جمهوری اسلامی جان خود را از دست داد در پاسخ به این سخنان ظریف نوشته است: «وقتی جواد ظریف میگوید که بهائی بودن در ایران جرم نیست معنیش این است که پدر من و بیش از دویست بهائی دیگری که پس از استقرار جمهوری اسلامی در ایران اعدام یا کشته شده اند به طریقی «مجرم» بوده اند. جانشان را به ناحق ستاندند و به راحتی به آنها نسبت ناروا هم میدهند».
لازم به ذکر است بهاییان؛از جمله شهروندان ایرانی هستند که امنیت اجتماعی ندارند.
– اگر بهایی بودن جرم نیست پس چرا پدربزرگ کشاورز من را تیرباران کردید؟
«سپهر عاطفی» – شهروند بهایی ایرانی – در واکنش به سخنان «محمدجواد ظریف» که گفته بود: «بهایی بودن در ایران جرم نیست»، اینگونه نوشت: «حالا که بهایی بودن جرم نیست لطفا بگویید چرا من و هزاران بهایی دیگر اجازه تحصیل در دانشگاه های رسمی کشور را نداریم؟ بگویید پدربزرگ ساده و کشاورز من به کدامین جرم در سال ۱۳۵۹ تیرباران شد؟»
منبع :توانا
الیزر الی ویزل، برنده جایزه صلح نوبل و سفیر صلح سازمان ملل متحد در مسایل حقوقبشری بود.
کتاب خاطرات او از دوران زندگیاش در اردوگاه آشویتز آلمان نازی، باعث شهرت جهانیاش شد.
الی ویزل که در سال ۱۹۲۸ در رومانی و در خانواده ای یهودی به دنیا آمده بود در سال ۱۹۴۴ به اردوگاه آشویتز تبعید شد؛ جایی که مادر، پدر و خواهر کوچکش را از دست داد.
روایت خاطرات آقای ویزل از دوران نوجوانیاش در آشویتز با استقبال فراوان روبرو شد و مشوق او برای نوشتن ۴۰ کتاب بعدیاش شد.
او زندگی خود را وقف آگاهسازی در ارتباط با جنایات بشری دوران آلمان نازی کرد و آن طور که خودش اذعان کرده بود میخواست مطمئن شود که جهان آن فاجعه انسانی را هرگز فراموش نخواهد کرد.
کاربرد مکرر او از واژه هولوکاست، موجب شد که این اصطلاح با رفتار آلمان نازی با یهودیان در دوران جنگ جهانی دوم مترادف شود.
الی ویزل در سال ۱۹۸۶ به علت فعالیتهای درخشانش برای مقابله با خشونت، سرکوب و نژادپرستی موفق به دریافت جایزه صلح نوبل شد.
وی در این سخنرانی در سال 1999، رئیس جمهور آمریکا بیل کلینتون را خطاب قرار داده و در مورد خطرات «بی تفاوتی» هشدار داد
او در سال ۱۳۸۸ یکی از ۴۵ برنده جایزه نوبل بود که در حمایت از معترضان انتخاباتی در ایران و همچنین شیرین عبادی، نامهای سرگشاده را امضاء کرد.
گوشه ای از سخنرانی های “الیزر الی ویزل” برنده جایزه نوبل،در مورد خطرات بی تفاوتی در سال 1999 به رئیس جمهورامریکا “بیل کلینتون“:
بی تفاوتی هیچ پاسخی را نمیطلبد
بی تفاوتی جواب نیست
بی تفاوتی آغاز نیست
یک پایان است.
بنابرین بی تفاوتی همیشه دوست دشمن است
بیتفاوتی متجاوز را خوشحال میکند و درد قربانی را مخصوصا زمانی که احساس میکند فراموش شده است چندین برابر میکند.زندانیان سیاسی در زندان هایشان, کودکان گرسنه, و پناهندگان بیخانمان وقتی به دادشان نرسیم, وقتی با جرقه ای از امید تنهایی شان را تسکین ندهیم در حقیقت آنها را از ذهنمان به تبعید فرستاده ایم.
و با انکار کردن انسانیت آنها به انسانیت خودمان خیانت میکنیم.
رسانه ملی ایران و آموزش نژادپرستی و نژادستیزی به کودکان ایرانی
تبعیض و نژادپرستی اندیشه ای نیستند که از بدو تولد در انسانها به صورت ارثی وجود داشته باشند. این نوع رفتارها در اثر آموزش ها و رفتارهای نادرست به افراد و مخصوصا کودکان یاد داده می شود به طوری که بعد از یادگیری از بین بردن آن بسیار سخت خواهد بود. تبعیض و نژادپرستی در جوامع مختلف را به صورت قطعی نمی توان ازبین برد ولی با آموزش کودکان در این زمینه می توان به نسبت بالایی این معضل اجتماعی را در آینده کنترل کرد. در نهایت به گفته جنی الویت این ما هستیم که نژادپرستی را به کودکانمان یاد می دهیم.
امروزه تقریبا در جای جای دنیا آگاهی انسانها نسبت به مسائل ائتنیکی و دینی خود رفته رفته رو به افزایش می باشد. به طوری که اصرار افراد بر روی ارزشهای فرهنگی خود بیش از هر زمانی به میان می آید و انسانها در ابعاد مختلف فرهنگی که به آن منسوب هستند فعالیت هایی برای حفظ و دوام آن ادامه می دهند. حفظ زبان خود و آموزش کودکانشان به زبان مادری،شناساندن و آموزش فرهنگ، تاریخ و فولکولورشان به کودکان خود از جمله حق و حقوقی است که گروههای مختلف قومی (چه حاکم و چه غیر حاکم) به دنبال آن هستند. همان قدر که آموزش و بازتولید فرهنگ اقوام در میان نسل های مختلف امری لازم می باشد به همان اندازه یادگیری و بازتولید احترام به سایر اقوام و ادیان نیز باید به کودکان آموزش داده شود. درست هست که یادگیری اولیه کودک در محیط خانواده شکل می گیرد ولی مهد کودک ها، مدارس و رسانه های اجتماعی در جهت دهی افکار کودکان نقشی اساسی تر را دارند. مراکز آموزشی و رسانه های جمعی باید برای مبارزه و جلوگیری از پدید آمدن افکار نژادپرستانه در کودکان برنامه های آموزشی را جهت آگاه سازی کودکان به کار ببرند. کشورها می توانند مدل های موفقیت آمیز آموزشی دیگر کشورها در زمینه مبارزه با نژادپرستی و یا حتی دفاع از حقوق حیوانات را اخذ نمایند تا یکی از اساسی ترین معظلات جوامع امروزی را تقلیل بخشند.
شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران محمد علی طاهری را به اتهام «مفسد فی الأرض» و «اهانت به دین اسلام» و همچنین به دلایل امنیتی به اعدام محکوم کرد.
محمد علی طاهری در سال ۱۳۸۰ با تاسیس مرکز فرهنگی و علمی «عرفان حلقه»، طرفداران بسیاری را کسب کرد. وی دارای دکترای افتخاری از دانشگاه طب سنتی ارمنستان بوده و با توجه به آنکه تمام فعالیت های وی با اجازه نهادهای دولتی انجام می شد، در زمینه فعالیت های روان درمانی دارای کتابها و مقالات بسیاری در ایران می باشد. به گزارش رسانه های داخلی ایران، طاهری در سال ۱۳۸۹ توسط ماموران اطلاعات سپاه پاسداران و به اتهام اقدام علیه امنیت کشور، دستگیر و پس از ۶۷ روز بازجویی در بند ۲ الف (متعلق به سپاه) زندان اوین به قید وثیقه آزاد شد. او اوایل سال ۱۳۹۰ مجددا به اتهام “ارتداد، محاربه، توهین به مقدسات، فساد فی الارض و سب النبی” دستگیر و زندانی شد.
بنا بر اخبار منتشر شده در بی بی سی فارسی، دادگاه انقلاب پیش از این طاهری را به اتهامات “توهین به مقدسات، مداخله غیرقانونی در امور پزشکی و درمان بیماران، ارتکاب فعل حرام و رابطه نامشروع، استفاده غیرمجاز از عناوین علمی (دکتر و مهندس)، ضاله بودن کتب و آثار” به ۵ سال حبس، ۹۰۰ میلیون تومان جزای نقدی و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرده بود. “محمود علیزاده طباطبایی” وکیل محمدعلی طاهری، ضمن اعتراض به این حکم در گفتگو با رسانه های ایران اعلام کرد: “تمامی فعالیت های طاهری در چهار چوب قوانین بوده و وی مرتکب هیچ گونه عمل خلاف قانون نشده است.” به نظر او حکم دادگاه انقلاب بر مبنای دو اتهام مفسد فی الأرض و مسائل امنیتی بوده است. طاهری و وکیلش ضمن مردود دانستن این افتراها تاکید کردند فعالیت های وی هیچ گونه منافاتی با مسائل دینی نداشته و او یک مسلمان شیعه مذهب می باشد. گفته میشود تا کنون ۱۲ نفر در رابطه با عرفان حلقه دستگیر و در مجموع به ۲۴ سال زندان و پرداخت ۱۰۰ میلیون تومان جریمه محکوم شدهاند.
بر اساس اخبار منعکس شده در رسانه ها و سایت های خبری پس از دستگیری طاهری، سپاه پاسداران تقاضای اعدام برای او کرده و به فتواهای برخی مراجع تقلید درباره گروه «عرفان حلقه» اتکا کرده است. پیگرد طاهری و طرفداران عرفان حلقه، بخشی از پیگردهایی است که علیه گروههای عرفانی و جریانهای معنوی در ایران جریان دارد. خبر گزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران در اسفند ماه سال گذشته در این باره نوشته بود که سه تن از مراجع تقلید شیعیان طی استفتائاتی که از سوی سیستم قضایی حکومت ایران صورت گرفته است،حکم ارتداد طاهری را صادر کرده اند.
حکومت ایران، از سالها پیش مقابله با آئین های معنوی ناسازگار با مفاهیم سنتی اسلام را در دستور کار قرار داده و بسیاری از رهبران و پیروان این گونه آیین ها را دستگیر کرده است. با اینکه دستگاه قضایی دولت ایران صدور حکم اعدام برای طاهری را تکذیب کرده ولی اکثر فعالین حقوق بشر بر این باورند که حکم اعدام صادر شده، ولی حکومت ایران از ترس افکار عمومی و واکنش مجامع بین المللی از ابلاغ علنی آن تا کنون امتناع کرده است. همانطوری که ذکر شد این حکم توسط سپاه پاسداران به سیستم قضایی ایران دیکته شده است و مبنای حکم اعدام گزارش سازمان اطلاعات سپاه بر اساس اتهامات بی اساس و افترا بوده که آنها را به عنوان مستندات حکم استفاده کرده و به دادگاه ارائه داده است.
منبع: ایران بریفینگ