سیمای جمهوری اسلامی به گونهای غیرمتعارف خبر از بازداشت کیوان صمیمی، روزنامهنگار و فعال سیاسی داده است. آقای صمیمی که از او به عنوان مسن ترین روزنامهنگار زندانی میشود، تنها سه ماه پیش از زندان آزاد شده بود.
شبکه خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی روز پنجشنبه در زیرنویس خبری خود نوشت کیوان صمیمی «عنصر مرتبط» با سازمان مجاهدین خلق، به اتهام «ارتباط دوباره با گروهکهای ضد انقلاب خارج از کشور» بازداشت شده است.
برخی حقوقدانان با تعجب به این گزارش صدا و سیما نگریستهاند بخصوص که حکومت ایران درباره متهمان فساد مالی عمدتا از نام بردن افراد به دلیل معذوریتهای قانونی و اخلاقی پرهیز میکند اما درباره آقای صمیمی بدون اثبات اتهام او، ادعاهایی در صدا و سیما علیه او مطرح شده است.
مصطفی نیلی وکیل دادگستری در واکنش به این خبر اعلام کرد فرزند او از بازداشت آقای صمیمی خبر نداشته است. آقای نیلی نوشت این خبر، «بسیار شوکهکننده بود. با فرزند ایشان تماس گرفتم که اطلاعی نداشتند و از من خبر بازداشت را شنیدند… با توجه به اطلاعرسانی غیرمعمول در مورد نحوه بازداشت ایشان و عدم تماس با خانواده تاکنون نگران وضعیت سلامت ایشان هستیم.»
پیشتر سایت کلمه خبر داده بود گروهی از فعالان سیاسی مدنی داخل و خارج ایران قصد دارند روز جمعه ۱ اردیبهشت در یک نشست مجازی در کلابهاوس با عنوان «گفتگو برای نجات ایران» شرکت کنند و گفته شده بود آقای صمیمی نیز یکی از این سخنرانان بود.
آقای صمیمی رابطه نزدیکی با جنبش دانشجویی ، زنان ، کارگران و… داشته است. وی فعال سیاسی با وسعت مشربی است که با طیف های مختلف فکری رابطه داشته است . کیوان صمیمی از اعضای فعال حرکت مطالبه محور در انتخابات سال ۸۸ نیز بوده است.
کیوان صمیمی ۷۴ ساله، مدیر مسئول مجله نامه است. او از دو سال پیش زندانی شده بود و بهمن ماه گذشته آزاد شد. آقای صمیمی بعد از آزادی فعالیت سیاسی داشت و از جمله از بیانیه میرحسین موسوی برای «برگزاری همهپرسی آزاد و سالم» در ایران و «تدوین قانون اساسی جدید» حمایت کرد.
در حالی که رسانههای دولتی مدعی بودند آقای صمیمی با عفو رهبر جمهوری اسلامی آزاد شده، او گفته بود آزادیاش بعد از تحمل زندان صورت گرفت.
محمد نجفی، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر که دوران مرخصی استعلاجی را در خارج از زندان سپری میکند، با انتشار مطلبی در حساب اینستاگرام از بازگرداندن اجباری خود به زندان بدون تکمیل دوره درمان در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه خبر داد و نوشت:
بازگشت به زندان!
درد خوب است یا بی دردی؟!
بعضی درد ها خوب اند!
مثل درد قبرستان! ظاهرا برای بیرون ماندن باید بی درد بود! گفتند بیرون بودنِ من حاشیه دارد و باید بروم زندان. گفتم مراحل درمان انجام نشده است گفتند همین امروز باید برگردی زندان! با گفتگو و شرح شرایط نهایتا باید روز چهارم اردیبهشت برگردم زندان بدون اینکه اصلا امکان تمدید مرخصی باشد. قطعا در موعد مقرر، دردمند به زندان باز می گردم چون دوست ندارم کوچکترین نگرانی برای چهارده عزیزی که کفیل شدند و دوست گرامی که منزل چند میلیاردی اش را وثیقه گذاشته ایجاد شود!
علاوه بر این پیامکی از شعبه ۹ تجدید نظر استان مرکزی برایم ارسال شد که با مراجعه متوجه شدم دوباره مسولین ،تقاضای انتقال بنده را از زندان اراک به سایر زندان های کشورمطرح کرده اند که در شعبه مذکور در حال بررسی است!
نکته آخر اینکه من حاشیه داشتم ، منتهی بیشترین حاشیه ام مربوط به طبیعت است؛ شِنگ و چَنگه گُربه، زبانِ گاو، آویشن،کُرک خرگوش و قارچ!
طبیعت آموزگار بزرگی است. مثلا به رعد و برقی “آسِمُن قُرُمَه” قارچ می روید و من یاد گرفتم:
هرگز در هیچ سرزمینی، آزادی ،بی رنج و ناگهانی، مثل قارچ نروییده است!
آقاب نجفی برای اولین بار در بهمن ۹۵ دستگیر شد. مأموران اطلاعات سپاه او را در ارتباط با «فیلمبرداری از تجمع اعتراضی کارگران هپکوی اراک» دستگیر و پس از ساعاتی آزاد کردند.
«محمد نجفی» وکیل دادگستری شاغل در شازند استان مرکزی بار دیگر به دلیل افشای بدرفتاری با وحید حیدری، از معترضان سال ١٣٩٦ که در بازداشتگاه کلانتری ۱۲ اراک کشته شد، و پیگیری پرونده او بازداشت و زندانی شد.
او بعد از این هم پروندههای دیگری در دادگاه داشت که نهایتا با ادغام پروندههای موجود ۱۰ سال حبس به عنوان مجازات اشد در خصوص او قابل اجرا بود که میزان محکومیتش با اعمال تخفیف مجازات به ۴ سال و ۶ ماه حبس تعزیری کاهش پیدا کرد.
حکم جدید حمید و فرزانه قرهحسنلو، زوج پزشکی که در پرونده روحالله عجمیان، نیروی شبهنظامی کشتهشده در مراسم چهلم حدیث نجفی دستگیر شده بودند، توسط هیات دادرسان شعبه اول دادگاه انقلاب کرج صادر شد و آنان جمعا به ۲۰ سال حبس در تبعید محکوم شدند.
بر اساس گزارش روز دوشنبه ۲۸ فروردین دادبان، آصفالحسینی، قاضی دادگاه انقلاب، برای حمید قرهحسنلو ۱۵ سال حبس در تبعید در یزد و برای همسرش فرزانه نیز ۵ سال حبس در تبعید در مشهد حکم صادر کرده است.
حمید قرهحسنلو، رادیولوژیست، و همسرش فرزانه، پس از شرکت در مراسم چهلم حدیث نجفی، دختر نوجوان کشته شده در کرج، در هجوم نیروهای امنیتی به خانه خود بازداشت شدند.
پس از آن خبر رسید که بر اساس حکم دادگاه انقلاب، دکتر قرهحسنلو به اتهام مشارکت در کشته شدن روحالله عجمیان، یک بسیجی، که در رویدادهای روز چهلم حدیث نجفی در تاریخ ۱۲ آبان کشته شد، به اعدام، و فرزانه، همسرش، به ۲۵ سال حبس و زندان در شهری دوردست محکوم شده است.
حکومت جمهوری اسلامی تاکنون دو جوان به نامهای محمد مهدی کرمی و محمد حسینی را به اتهام نقش داشتن در کشته شدن روحالله عجمیان اعدام کرده و چندین نفر دیگر نیز در این ارتباط دستگیر شدهاند.
روحالله عجمیان یک نیروی شبهنظامی بسیج جمهوری اسلامی بود که در جریان سرکوب اعتراضات سراسری ایران حضور داشت و تصاویری از او در حالی که اسلحه کلاشینکف در دست داشته و برای سرکوب معترضان آموزش میدید بعدها در شبکههای اجتماعی منتشر شد.
دادبان درباره شرایط جسمی حمید و فرزانه قرهحسنلو هم نوشته است: «هر دو حال جسمانی نامساعدی دارند، حمید قرهحسنلو به دلیل شدت ضرب و شتم از ناحیه لگن و ریه دچار آسیب جدی شده است و بر طبق آخرین اخبار از خانواده زجاجیه چشم او نیز به دلیل ضربات مستمر به سر هنگام شکنجه آسیبدیده و نیازمند اعزام فوری به پزشک است که اجازه داده نمیشود.»
به نوشته دادبان، فرزانه نیز از نظر جسمی با مشکلات بسیاری مواجه و دچار عفونت است اما از حق درمان محروم است.
هنگامه چوبین، مادر آرتین رحمانی پیانی، نوجوان کشته شده در ایذه، از بازداشت برادر خود «فواد چوبین» خبر داد. وی درباره بازداشت دایی آرتین نوشت که او سه روز پیش «در ۲۲ فروردین ساعت ۲۰ و ۱۵ دقیقه در شهرستان ایذه، خیابان خرمشهر، پشت پاساژ پل، بدون دلیل و مدرک یا حکم بازداشتی با تهدید اسلحه توسط لباس شخصیها و با ضرب و شتم شدید ربوده شده است.»
مادر آرتین رحمانی پیانی، نوجوان ۱۶ ساله کشته شده به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی، در صفحه اینستاگرام خود نوشت: با گذشت سه روز «ما از محل نگهداری و وضعیت برادرم فواد چوبین اطلاعی نداریم و تاکید میکنم مسئولیت جان برادرم با حکومت است.»
آرتین رحمانی پیانی، نوجوان ۱۶ ساله، در جریان شلیک روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱ نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به سوی مردم و معترضان در شهر ایذه همزمان با کیان پیرفلک ۹ ساله و سپهر مقصودی ۱۴ ساله، میلاد سعیدیانجو، و چند تن از مردم ایذه کشته شد.
فشارها بر خانوادههای دادخواه معترضان کشتهشده در چند هفته اخیر افزایش یافته است و بعد از بازداشت چند روزه پدر و مادر جواد حیدری در قزوین و پدر حمیدرضا روحی در تهران، روز پنجشنبه ۲۴ فروردین ماه نیز معصومه (مهسا) احمدی نامزد حامد سلحشور از کشته شدگان ایذه، بازداشت شد.
همچنین خانواده و بینگان محمود احمدی یکی دیگر از کشتهشدگان ایذه نیز که خواهان تحویل پیکر او هستند به بازداشت و زندان تهدید شدهاند.
پیش از این سعید افکاری، برادر نوید افکاری معترض اعدام شده، در جلسه مجازی که هفته گذشته با عنوان «دادخواهی در ایران» با حضور خانوادههای شماری از معترضان کشته شده و بیش از دو هزار و ۳۰۰ کاربر در توییتر برگزار شد، تاکید کرده بود که خانواده معترضان کشته شده در ایذه هم اکنون «تحت شدیدترین فشارها و تهدیدهای نیروهای حکومتی» قرار دارند.
سعید افکاری در همان جلسه با برشمردن انواع فشارهایی که دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی بر خانواده افکاری و خانوادههای دیگر معترضان کشته یا اعدام شده وارد میکنند، به روایت بخشی از فشارها پرداخت.
او از جمله به به بازداشت و تهدید و شکنجه اعضای خانواده میلاد سعیدیانجو، جوان کشته شده در جریان کشتار حکومتی ۲۵ آبان در ایذه اشاره کرد و گفت که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در جریان بازداشت خانواده سعیدیانجو، بینی برادر میلاد با ضرب و جرح شکستهاند و با اعمال «فشار و تهدید» بر اعضای بازداشت شده این خانواده اقدام به ضبط «اعترافات اجباری» کردهاند.
او به فشارهای فزاینده بر خانوادههای معترضان کشته شده اعتراضات آبان سال ۹۸ خبر داد و گفت که این فشارها هر روز بر خانوادههای معترضان کشته شده آبان بیشتر می شود.
دستگاههای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی پیش از این اقدامات مشابهی نیز درباره خانوادههای دادخواه معترضان کشته شده اعتراضات آبان ۹۸ نیز اجرا کردهاند و علاوه بر بازداشت مکرر این خانوادههای دادخواه، منوچهر بختیاری و ناهید شیربیشه مادر پویان بختیاری، از کشته شدگان اعتراضات آبان را همچنان زندانی کردهاند.
بعد از بازداشت چند روزه پدر و مادر جواد حیدری در قزوین و پدر حمیدرضا روحی در تهران، اینبار معصومه (مهسا) احمدی نامزد جاوید نام «حامد سلحشور» از جانباختگان انقلاب، به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شده است.
همزمان نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در دو روز گذشته اقدام به بازداشت دوباره دستکم دو تن از معترضان در رشت و ساری کردند که پاییز گذشته بازداشت و سپس آزاد شده بودند.
رضا پیرفلک، عمومی کیان پیرفلک، شامگاه پنجشنبه در صفحه اینستاگرام خود از بازداشت معصومه (مهسا) احمدی، نامزد حامد سلحشور، از کشتهشدگان اعتراضات ایذه، خبر داد.
او در صفحه اینستاگرام خود نوشت که معصومه (مهسا) احمدی حوالی ساعت شش غروب پنجشنبه در حال بازگشت از تولد رضا شریعتی، یکی دیگر کشتهشدگان اعتراضات ایذه، به دست نیروهای لباس شخصی بازداشت شده است و از «نهاد بازداشتکننده» و همچنین محلی که نامزد حامد سلحشور پس از بازداشت به آن منتقل شده «اطلاعی در دست نیست.»
حامد سلحشور، جوان ۲۲ ساله ساکن شهر ایذه، در جریان اعتراضات سراسری هنگامی که روز چهارم آذر با خودرو از اصفهان راهی شهر خود بود در ورودی ایذه به دست نیروهای سپاه پاسداران بازداشت شد و به بازداشتگاهی در اهواز منتقل شد.
نیروهای امنیتی کمتر از یک هفته بعد به خانواده او اطلاع دادند که برای شناسایی و تحویل پیکر بیجان او مراجعه کنند و سپس در فضایی امنیتی پیکرش را روز پنجشنبه ۱۰ آذر ماه مخفیانه در منطقه «قلعه تل» در خارج شهر ایذه دفن کردند.
بستگان حامد سلحشور اما همان روز پیکر او را از قبری که به دست نیروهای امنیتی در آن مدفون شده بود خارج کرده بار دیگر در «آرامگاه خانوادگی» خود در ایذه به خاک سپردند.
بازداشت معصومه (مهسا) احمدی، نامزد حامد سلحشور، در عصر پنجشنبه ۲۴ فروردین ماه در حالی صورت گرفته است که در چند روز گذشته فشارها بر خانوادههای معترضان کشته شده در ایذه به شدت افزایش یافته است.
دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی بعد از کشتار حکومتی ۲۵ آبان ماه در ایذه که به کشته شدن کیان پیرفلک ۹ ساله، سپهر مقصودی ۱۴ ساله، آرتین رحمانی ۱۶ ساله، میلاد سعیدیانجو، بیبی اشرف نیکبخت، علی مولایی، حمیدرضا شریعتی در اثر شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی منجر شد، سناریوهای مختلفی را در این شهر به اجرا گذاشتهاند که آخرین ان صدور حکم اعدام برای یکی از جوانان بازداشت شده ایذه به نام «مجاهد کورکور» است.
با این حال خانواده کشتهشدگتان ایذه تاکنون بارها تاکید کردهاند که عاملان تیراندازی به سوی بستگانشان مشخص بوده و همگی از نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بودهاند.
در تازهترین مورد میثم پیرفلک، پدر کیان پیرفلک که خود در اثر شلیک نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به شدت مجروح شده بود با انتشار پیامی ویدیویی گفت: «دادخواه خون پسرم هستم، من هیچ شکایتی از مجاهد کورکور و بچههای ایذه نکرده و نخواهم کرد چون من و همسرم به چشم خود دیدیم که نیروهای امنیتی به فرماندهی “سردار عیدی علیپور” ماشین ما را به رگبار بستند، مرا زخمی کردند و پسرم را به قتل رساندند.»
دستگاههای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی همچنین برای تعدادی از خانوادههای دادخواه کشتهشدگان ایذه پرونده تشکیل داده و آنها را تحت پیگرد قرار دادهاند.
فشار بر خانوادههای معترضان کشته شده محدود به ایذه نیست و در چند هفته اخیر علاوه بر بازداشت پدر حمیدرضا روحی در تهران و پدر و برادر جواد حیدری در قزوین، خانوادههای شمار دیگری از معترضان کشته شده نیز مورد احضار و تهدید قرار گرفته از سوی نیروهای امنیتی قرار گرفتهاند.
همزمان با افزایش فشارها بر خانوادههای کشته شدگان، شماری از معترضانی که پس از ماهها بازداشت آزاد شده بودند، بار دیگر بازداشت شدهاند.
عباس شریفی، معترض اهل بهشهر در استان مازندران و از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری به گفته برادرش محمد شریفی در روز سهشنبه ۲۲ فروردین ماه «به دست نیروهای سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در منزل شخصی خود بازداشت و به بازداشتگاه این سازمان در ساری» منتقل شد.
بنابر گزارش هرانا، ارگان گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، عباس شریفی پیشتر روز نهم مهر ماه ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری در ساری همراه با ضرب و شتم بازداشت شده بود. شعبه یک دادگاه انقلاب ساری در آذر ماه گذشته عباس شریفی را به ۴۳ ماه حبس تعزیری محکوم کرد اما او در ۱۰ اسفند ماه، از زندان ساری آزاد شد.
عباس شریفی پس از آزادی با انتشار ویدیویی بخشی از شکنجههایی که در دوره بازداشت توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی و سپاه بر او وارد شده بود را بیان کرد اما به فاصله چند روز پس از انتشار این ویدیو در شبکههای اجتماعی بازداشت شد.
همزمان در شهر رشت نیز اشکان سلیمانی که آبان ماه گذشته به اتهام شرکت در اعتراضات بازداشت و چند ماه بعد آزاد شده بود، باردیگر بازداشت شد.
یکی از نزدیکان «سپیده قلیان» در گفتوگویی اختصاصی، به وقایع روزهای پس از آخرین بازداشت این فعال مدنی پرداخت که در این گزارش به آن خواهیم پرداخت.
قلیان روز ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ساعاتی پس از آزادی از زندان «اوین»، دوباره توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. تصاویر ویدیویی منتشر شده از لحظه آزادی او نشان میدادند که بدون حجاب اجباری فریاد میزند: «خامنهای ضحاک، میکِشیمت زیر خاک!»
چند ساعت بعد از آزاد شدن سپیده قلیان، پلیس راه اراک و نیروهای ناجا به بهانه سرقتی بودن خودروی حامل سپیده و خانوادهاش، ماشین را متوقف کردند.
این منبع نزدیک به خانواده قلیان گفت: نیرویهای انتظامی که در محل حاضر بودند، با برادر سپیده درگیر شدند اما پس از آن که این فعال مدنی خود را تسلیم نیروهای امنیتی کرد، دست از ضرب و شتم «مهدی قلیان» برداشتند.
سپیده قلیان پس از چند ساعت بازداشت در اراک، همان روز به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
طبق گفته های نزدیکان سپیده، در بدو ورود به بند ۲۰۹، یک مرد قوی هیکل به سمت سپیده قلیان هجوم برده و به او گفته بود: «تو یک الف بچه به آقا توهین میکنی؟ باید زبانت را ببرم.»
او سعی در بیرون کشیدن زبان سپیده داشته که پس از آن، برای ساعتهای طولانی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تهدید به تجاوز شده است.
به او گفته بودند: «دست و پایت را میبندیم و حسابت را خیلی خوب میرسیم!»
این فعال مدنی به مدت سه روز در بند ۲۰۹ حبس بوده اما بدون این که به سلولی انتقال داده شود، مجبور شده است بدون هیچ پتو، یا زیراندازی در کریدورهای بند و در سرمای اسفند ماه تهران بخوابد.
پس از آن، به او اعلام میشود که قرار است به زندان تهران بزرگ (فشافویه)منتقل شود. زمانی که از انتقال به این زندان که مخصوص مردان است تعجب میکند، میگویند: «جای زنی مانند تو، همان زندان مردان است! با کارهایت قصد جلب توجه مردان را داری، ما هم کمک میکنیم تا به خواستهات برسی!»
سپیده قلیان روز ۲۸ اسفند ۱۴۰۲ از اوین به زندان تهران بزرگ منتقل شد. او را به بهانه انجام دادن کارهای اداری مربوط به پذیرشش در زندان، ساعتها در ماشین آژیرکشان مقابل در زندان تهران بزرگ نگه داشته بودند. پس از آن نیز ضمن مورد تمسخر قرار دادنش، به سمت زندان «قرچک» میروند.
رییس زندان قرچک اما از پذیرش او سرباز میزند. در حالی که انتقال به زندان قرچک خواسته خودش نبوده، در آن زندان از سوی نماینده دادستان مورد تحقیر قرار میگیرد که به دنبال جنجال و هیاهو کردن در زندان قرچک است.
در نهایت، بعد از مدتها سرگردانی و علافی، ساعت ۱۱ همان شب به اوین بازگردانده و به بند نسوان تحویل داده میشود.
سپیده قلیان روز گذشته با انتشار نامهای از داخل زندان اوین اعلام کرد هیچ مشروعیتی برای دادگاهی که آن را «فرمایشی» و «نمایشی» دانسته و به گفته او، ریاست آن حکم اعدام انقلابیون را امضا کرده است، قائل نیست.
این فعال مدنی در این نامه که روز سهشنبه ۲۲ فروردین منتشر شده، تاکید کرده است تا زمانی که حکومت «اعدام اسلامی» بر سر کار است و «کاشفان فروتن چشمه» و «معترضین به استبداد» گروگان حکومت اسلامی هستند، در هیچ دادگاهی شرکت نخواهد کرد.
قلیان در پایان گفته است: «عهد ما اما هنوز پابرجا است. آزادی نه دادنی که گرفتنی است و من، سپیده قلیان بر سر عهدی که با مردم جان به لب رسیده ایران بستهام، ایستادهام.»
این نامه چند ساعت پس از اظهارات سخنگوی قوه قضاییه منتشر شد که دلیل بازداشت سپیده قلیان را «اهانت» عنوان کرده و گفته بود پرونده او به دادگاه انقلاب تهران رفته است.
سخنگوی قوه قضاییه در اظهارات روز سهشنبه خود در پاسخ به سوال خبرنگاران، در حالی که سپیده قلیان را «خانم مورد بحث» میخواند، گفت این زندانی سیاسی بر «عملکرد خلاف قانون خود» اصرار داشته و از «فرصت عفو» رهبر جمهوری اسلامی استفاده نکرده است.
«مسعود ستایشی» در ادامه اضافه کرد: «[پرونده سپیده قلیان به] «ارتکاب جرم جدیدی که مرتکب شد، در دادسرای عمومی و انقلاب مورد رسیدگی قرار گرفته است و پرونده متضمن کیفرخواست قانونی در ۲۸ اسفند سال گذشته به دادگاه انقلاب تهران ارسال شده است.»
بر اساس اسناد منتشر شده، «علی قناعتکار»، معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران برای سپیده قلیان به استناد ماده ۵۱۴ «قانون مجازات اسلامی» کیفرخواستی صادر کرده است.
ماده ۵۱۴ برای توهین به «روحالله خمینی» و «علی خامنهای» شش ماه تا دو سال حبس پیشبینی کرده است.
این پرونده به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب ارجاع و وقت رسیدگی به آن نیز ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ تعیین شده است.
سپیده قلیان از فعالان اعتراضات کارگری هفتتپه بود. او در سال ۱۳۹۷ بازداشت و ابتدا به ۱۹ سال و شش ماه زندان محکوم شد. در دادگاه تجدیدنظر اما حکم او به پنج سال زندان تبدیل شد. قلیان تا کنون چهار سال و هفت ماه از این پنج سال حکم را گذرانده است.
«حامد احمدی» وکیل «سهند نورمحمدزاده» از بازداشتیهای اعتراضات سراسری اخیر در ایران، از ادامه نگهداری موکلش در سلول انفرادی و طرح دو اتهام تازه در پروندهاش خبر داد.
آقای احمدی در گفتگو با امتداد تاکید کرد آقای نورمحمدزاده پس از مصاحبه با شبکه بیبیسی به سلول انفرادی منتقل شده و دو اتهام «نشر اکاذیب» و «تشویش اذهان عمومی» هم به پروندهاش اضافه شده است.
این معترض زندانی پیشتر در فایلی صوتی، با اشاره به دادگاه ۷ دقیقهای خود، گفته بود که در دوران بازداشت مورد شکنجه و اعدام مصنوعی قرار گرفته است.
حامد احمدی همچنین از نداشتن امکان ملاقات با موکلش خبر داده و گفته است در مراجعه اخیر به زندان رجاییشهر، موفق به گفتگو با او نشده است.
سهند نور محمدزاده در مهرماه سال گذشته در جریان اعتراضات سراسری در مقابل درب خانهاش در غرب تهران بازداشت و به اعدام محکوم شد.
اتهامات مطرح شده علیه او از جمله شامل «محاربه از طریق تخریب و ایجاد حریق در وسایل عمومی» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» ذکر شده بود.
حکم اعدام این جوان معترض مدتی بعد لغو شد ولی دادگاه با استناد به اتهام «محاربه»، او را به ۱۰ سال تبعید و ۶ سال حبس محکوم کرد.
همچنین پدر «سهند نورمحمدزاده»، از بازداشتیهای اعتراضات سراسری اخیر در ایران، در گفتگو با خبرگزاری «امتداد» ضمن اعلام نگرانی از وضعیت پسرش گفته: «سهند از ۱۰ روز پیش به دلیل مصاحبه با یکی از رسانهها در انفرادی نگهداری میشود. پسرم از حق مکالمه و ملاقات محروم است… لایحه اعتراض به حکم صادره در پرونده را به دادگاه ارائه کردیم»
جعفر نورمحمدزاده،که پسرش در زندان رجاییشهر کرج نگهداری میشود گفته است که: «در جریان رسیدگی به پرونده پسرم، دیوانعالی کل کشور رای صادره دادگاه را در پنج ماده به صورت صریح و متقن نقض کرده و پرونده را به شعبه همعرض ۲۶ ارجاع داده بود که در تاریخ نهم اسفندماه سال گذشته، جلسه این دادگاه برگزار شد.»
آقای نورمحمدزاده افزود: «به رغم اینکه، قاضی افشاری، رئیس این دادگاه در پرونده سهند نظر مساعدی داشت، باز هم حکم سنگینی را برای او صادر کردند. قاضی دادگاه در این جلسه باز بر عنوان اتهامی محاربه اصرار داشت و در نهایت، حکم ۱۰ سال تبعید به کهنوج کرمان، پنج سال حبس برای عنوان اجتماع و تبانی و یک سال هم بابت اخلال در نظم عمومی و ضمنا ۷۴ ضربه شلاق برای پسرم صادر کردند.»
جعفر نورمحمدزاده در رابطه با دلیل فشار بر پسرش افزود: «ظاهرا از ۱۰ روز پیش به دلیل مصاحبه ناخواستهای که به دلیل عدم اطلاع سهند با یکی از رسانههای خارج از کشور صورت گرفته، پسرم در انفرادی زندان رجاییشهر نگهداری میشود. روز گذشته هم که به زندان مراجعه کردیم، پس از استعلام، گفتند که سهند در انفرادی نگهداری شده و حق مکالمه و ملاقات ندارد. »
پدر این زندانی سیاسی ادامه داد که «ابلاغیه حضوری این حکم را در تاریخ هشتم فروردینماه امسال به اتفاق وکیل پرونده دریافت کردیم. امروز (بیستم فروردین) نیز لایحه اعتراض به این حکم را برای ارجاع به دیوان به دادگاه ارائه کردیم.»
او همچنین اظهار امیدواری کرده که «دیوانعالی کل کشور به مانند سابق که حکم محاربه را با استناد به ادله قانونی شکست، این بار نیز با توجه به همین مستندات و ادله، نسبت به رای صادره در این پرونده و موارد نقض آن توجه داشته باشد.»
«سهند نور محمدزاده» روز ۱۲ مهر ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری در بزرگراه «اشرفی اصفهانی» تهران، مقابل مرکز خرید «تیراژه» بازداشت شد ، و ۱۶آبان به اتهام «محاربه از طریق تخریب و ایجاد حریق در وسایل عمومی و اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و اخلال در نظم و آسایش عمومی از طریق شرکت در تجمعات»، در دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد.
«فاطمه حیدری» خواهر جواد حیدری معترض کشته شده در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، نسبت به وضعیت جسمی پدر هفتاد ساله خود که از سه روز پیش بازداشت شده، هشدار داد و همزمان تاکید کرد که با وجود بازداشت پدر و برادرش، همچنان دادخواه خون برادرشان خواهند بود.
وی در توییتی نوشت: «پدر ۷۰ سالهام را که فشار خون و قند خون دارد به انفرادی بردند. همچنین برادرم روحالله هم در انفرادی است. حتی تصور شرایط پدر و برادرم آتش به جانم میکشد اما هزار بار گفتیم باز هم میگوییم ما پای خون برادرم جواد ایستادهایم و کوتاه نمیآییم.»
خواهر جواد حیدری شامگاه جمعه در توییتی دیگر با اشاره به اینکه «از زندان تماس گرفتاند که برای پدرتان قرص فشار بیاورید»، هشدار داد که حال پدرش خوب نیست و پدرش را با وجود «مریضی و فشار خون» بازداشت کردهاند.
جواد حیدری، ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ تظاهرات شهر قزوین با شلیک نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد و در ماههای گذشته فشارهای متعددی بر خانواده او وارد شده است. ابتدا خواهرش، فاطمه حیدری از شغل خود به عنوان «کارشناس ارزیابی و عملکرد» سازمان نقشهبرداری کشور، اخراج شد.
سپس روحالله حیدری، برادر جواد حیدری، در چهاردهم فروردین بازداشت شد و دو روز بعد در شانزدهم فروردین نیز پدر ۷۰ ساله این معترض کشته شده را بازداشت کرده و به گفته خانم حیدری به «سلول انفرادی» منتقل کردهاند.
فاطمه حیدری درباره دلیل بازداشت پدر و برادرش در توییتی نوشت: «صمد حکمیان، بازپرس شعبه پنج دادسرای قزوین، پس از بازداشت خانوادهام به پدرم گفته یا سنگ را بردار یا میاندازمت زندان.»
طرح سنگ مزار جواد حیدری پرندهای را به تصویر کشیده که با گلوله شلیک شده از یک سلاح جنگی هدف قرار گرفته شده است.
در تهران نیز یک روز پس از تجمع اعتراضی چهارشنبه شب، شانزدهم فروردین، در شهر زیبا که به مناسبت تولد حمیدرضا روحی، برگزار شد، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی «علی روحی» پدر این معترض کشته شده را بازداشت کردند.
طبق گزارشهای منتشر شده، علی روحی، پدر زنده یاد حمیدرضا روحی، از کشتهشدگان خیزش سراسری، در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است. بهعلاوه، مادر، برادر و خواهر حمیدرضا نیز احضار تلفنی شدهاند.
بازداشت و احضار اعضای خانوادهی روحی در شرایطی صورت گرفته که شامگاه ۱۶ فروردین ۱۴۰۲، شماری از شهروندان تهران همزمان با سالروز تولد حمیدرضا روحی و برای نشان دادن همبستگی خود با این خانوادهی داغدار به خیابانها آمده و شعارهای اعتراضی سر دادند.
فشارهای حداکثری به خانواده های کشته شدگان در اعتراضات، نمایانگر ترس حکومت از هر نوع تحرک و اظهار نظر های سیاسی توسط این خانواده هاست چرا که تمام تلاش ایشان برای اجرای عدالت ناکام مانده و پس از جانسپاری فرزندانشان در اعتراضات چیزی برای از دست دادن ندارند.
همزمان با سالروز تولد حمیدرضا روحی معترض کشته شده در تهران، چهارشنبه شب، گروهی از شهروندان با حضور در حوالی خانه او در محله شهرزیبا در تهران تظاهرات کردند و علیه حکومت و رهبر جمهوری اسلامی شعار دادند.
بر اساس ویدئوهایی که در رسانههای اجتماعی منتشر شده، معترضان با راهپیمایی در شهرزیبا در تهران شعارهایی از جمله «خامنهای ضحاک، میکشیمت زیر خاک»، «قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان»، «مرگ بر خامنهای»، «تا آخوند کفن نشود، این وطن وطن نشود»، «مرگ بر خامنهای، لعنت بر خمینی»، «حمیدرضا روحت شاد»، «آزادی آزادی آزادی»، «حکومت بچهکش، نمیخوایم نمیخوایم»، «این آخرین پیامه، هدف کل نظامه»، و «سیدعلی بیریشه، خیزش تموم نمیشه» سر دادند.
حاضران در حوالی خانه حمیدرضا روحی، ترانه «بارون اومد و یادم داد» را به یاد او همخوانی کردند؛ ترانهای که پیش از این با اجرای این معترض کشتهشده توجه کاربران در شبکههای اجتماعی را به خود جلب کرد و فراگیر شد.
شامگاه سهشنبه خانواده حمیدرضا روحی در خانهشان را برای تولد او گلآذین و با بادکنکهای سبز و سفید و قرمز به رنگ پرچم ایران تزئین کرده بودند، اما گزارشها حاکی از آن است که: «آن روز ساعت هفت صبح، نیروهای جمهوری اسلامی به آن جا رفته و همه را کندند و بردند.»
همچنین، همزمان با سالروز تولد این جانباخته اعتراضات سراسری، از صبح روز چهارشنبه چند مأمور زن جلو در خانه او گذاشته شده بود تا به مردم تذکر «حجاب» بدهند.
حمیدرضا روحی، ۱۹ ساله و دانشجوی عمران دانشگاه آزاد شهر قدس بود که در تظاهرات پنجشنبه شب ۲۶آبان۱۴۰۱ در شهر زیبا، با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد.
جمهوری اسلامی پس از سرکوب خونین اعتراضات به حق مردم، کشتار، حبس و شلیک به چشمان معترضان همچنان به ستمکاری خود ادامه میدهد و اکنون به آزار و اعمال فشار بر خانوادههای داغدار رو آورده است.
مردم ایران اما بار دیگر در شامگاه سالروز تولد حمیدرضا روحی نشان دادند که خانوادههای دادخواه را تنها نمیگذارند.
«داوود رضوی» یک روز پس از انتقال دست و پا بسته به بیمارستان، و پس از آن که به شدت تحقیر شد، بطور کتبی خواستار بازگشت به زندان شد. او به شدت بیمار است و ماموران زندان از تهیه داروی تجویز شده توسط پزشکان نیز خودداری کردهاند.
«داوود رضوی» عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه متولد تهران و کارگر بازنشسته است. او بارها در ارتباط با فعالیتهای صنفی خود بازداشت، به قید وثیقه ازاد شده و باز با پرونده سازی جدید دستگیر شده است.
داوود رضوی در تمام سالهای اخیر به اتهام های واهی «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» و «ایجاد اخلال در نظم و آرامش عمومی از طریق حضور در تجمعات غیرقانونی» مورد پیگرد، دستگیری و آزار قرار گرفته است.
در آبان سال ۱۳۹۰ رضوی به همراه ابراهیم مددی در شعبه ۶ بازپرسی اوین محاکمه و با صدور حکم برائت آزاد شد.
در ۸ اردیبهشت سال ۱۳۹۴ دستگیر شد و در بند ۲۰۹ اوین زندانی شد. بیش از دو هفته در سلول انفرادی نگه داشته و بعد به بند عمومی منتقل شد. پایان اردیبهشت با قید وثیقه از زندان آزاد شد.
خرداد ۱۳۹۴ که قصد داشت به دعوت پنج سندیکای فرانسوی به پاریس سفر کند ممنوع الخروج شد. روز ۲۸ بهمن همان سال به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» و «ایجاد اخلال در نظم و آرامش عمومی از طریق حضور در تجمعات غیرقانونی» به پنج سال حبس محکوم شد. سال ۱۳۹۷ دادگاه تجدیدنظر حکم حبس رضوی را برای پنج سال به حالت تعلیق درآورد.
اردیبهشت ۱۴۰۱ ماموران وزارت اطلاعات چند بار به قصد دستگیری او به خانهاش هجوم بردند و با شکستن درب وارد خانه شدند. وسایل شخصی او و خانواده اش را همراه بردند اما موفق به بازداشت او نشدند.
روز ۵ مهر ماه ۱۴۰۱ بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. ۴۳ روز پس از بازداشت در ۱۷ آبان ۱۴۰۱، در تماس تلفنی کوتاهی به خانواده اش خبر داد هنوز تحت بازجویی است و قرارداد بازداشت موقت او یک ماه دیگر تمدید شده است.
اواخر اسفند ۱۴۰۱ سندیکای شرکت واحد خبر داد وضعیت جسمی داوود رضوی نامساعد است. «به دلیل شرایط دوران بازجویی و انفرادیهای طولانی بیماری گوارشی داود رضوی در این دوران تشدید شده است.» خونریزی دستگاه گوارش باعث ضعف شدید جسمی و افت فشار خون او شده است. مسئولان زندان با مرخصی درمانی او مخالفت کردند و خود نیز اقدامی برای درمان داوود رضوی انجام ندادند.
۱۵ فروردین ۱۴۰۲ به دنبال وخامت وضعیت جسمی، داوود رضوی را با پابند و دست بند به بیمارستان منتقل کردند و در بیمارستان چنان او را مورد آزار قرار دادند و تحقیر کردند که از خیر مداوا گذاشت و با نوشتن نامه ای خواستار بازگشت به بیمارستان شد.
داوود رضوی آخرین بار روز ۵ مهر ماه ۱۴۰۱ بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. او در حال حاضر در زندان بزرگ تهران زندانی است و هنوز بلاتکلیف است. اواخر اسفند ۱۴۰۱ سندیکای شرکت واحد خبر داد داوود رضوی که ۱۷۰ روز در بلاتکلیفی زندانی است «به دلیل شرایط دوران بازجویی و انفرادیهای طولانی» شدیدا بیمار است. خونریزی دستگاه گوارش باعث ضعف شدید جسمی و افت فشار خون او شده است. مسئولان زندان با مرخصی درمانی او مخالفت کردند و خود نیز اقدامی برای درمان داوود رضوی انجام ندادند.
۱۵ فروردین ۱۴۰۲ به دنبال وخامت وضعیت جسمی، داوود رضوی را با پابند و دست بند به بیمارستان منتقل کردند و در بیمارستان چنان او را مورد آزار قرار دادند و تحقیر کردند که از خیر مداوا گذاشت و با نوشتن نامهای خواستار بازگشت به بیمارستان شد.
منبع مطلع میگوید: او را با پابند و دست بند به شکلی که به صلیب کشیده بودند به بیمارستان بردند. فکر کنید یک شخص ۶۵ ساله که مرتب باید برود دستشویی، کسی که کلید قفل دست و پای رضوی را داشته کلید را شب با خودش میبرده تا این که سرباز به او اطلاع بدهد کلید را بیاور بازکن تا برود دستشویی. و او یکی دو ساعت بعد با کلید میآمده. این وضعیت باعث شد استرس شدیدی به داوود رضوی وارد شود. او گفت این همه استرس را نمیتوانم تحمل کنم. برگردم در زندان مریض باشم خیلی بهتر از این است که اینهمه استرس را تحمل کنم.
همچنین این منبع میگوید: هیچ کاری در بیمارستان برایش انجام نشده. فقط دیشب که در بیمارستان بوده پزشکان معاینهاش کردند و آزمایشات را انجام دادند. پزشک گفت با این شرایط حتما باید آندسکوپی بشوی اما خودش گفت چون شرایط اینجور است نمیمانم. دکتر برایش دارو نوشت اما گویا که دارو را برایش تهیه نکردهاند. گفتهاند میرویم بهداری زندان اگر در بهداری زندان دارو باشد بهت میدهیم و در غیر اینصورت باید خانواده دارو را برایت تهیه کند.
به گفتهی منبع مطلع، خانواده با او تنها تماس تلفنی دارند. دیدارهاشان هم کابینی بوده و دیدار حضوری ندارند. حتی در روز دادگاه اجازه ندادند داوود رضوی با خانوادهاش از نزدیک صحبت کند.
هنوز اتهام داوود رضوی به طور رسمی به او اعلام نشده است. منبع مطلع میگوید: «هیچ اطلاع رسمی درباره اتهامات او به خانوادهاش ندادهاند. گویا او به اقدام علیه امنیت ملی و اجتماع و تبانی متهم است.» او درباره وضعیت پرونده داوود رضوی گفت: «وکیل داوود رضوی قبلا صالح نیکبخت بود. ایشان هنوز وارد پرونده نشدهاند. صالح نیکبخت اصلا به دادگاه نرفت زیرا قاضی پرونده، قاضی صلواتی است و گفتند آقای صلواتی احتمال دارد من را نپذیرد. خانواده وکیل دیگری گرفتند که او پرونده را دیده. ولی هیچ حکمی روی پرونده ندادهاند.»
سندیکای شرکت واحد در اعلامیهای به تاریخ ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ درباره رفتار ماموران امنیتی با داوود رضوی نوشت:
به هر دو دست و پای داود رضوی دستبند و پابند زدهاند و در واقع وی را به صلیب کشیدهاند. انگاری که ایشان با چنین رفتارهای غیر انسانی و مجرمانه مرتکب قتل و یا اختلاسهای سنگین شده، هرچند با اختلاسگران و دزدان اقتصادی این رفتار را نمیکنند و آنها همیشه آزادانه در این مملکت میخورند و زندگی میکنند و به مردم هم اهانت میکنند، ولی برای تحقیر و به سخره کشیدن یک کارگر حق طلب از هر نوع رفتارهای غیرانسانی کوتاهی نمیکنند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه تحقیر و آزار داوود رضوی را محکوم کرده و خواستار رسیدگی فوری به وضعیت سلامتی و آزادی بی قید و شرط عض هیات مدیره سندیکای شرکت واحد شده است.