آغاز راه
کینگ در ۱۵ ژانویه ۱۹۲۹ در خانواده ای که پدران آن سابقه ای طولانی در خدمت به عنوان کشیشان باپتیست داشتند، متولد شد. او در آتلانتا در زمانی که قوانین جیم کرو جدا سازی و تبعیض را به صورت یک واقعیت روزمره برای سیاهان در جنوب در آورده بود، بزرگ شد.
کینگ در کالج مورهاس در آتلانتا تحصیل کرد، جایی که او دریافت مذهب یک کاتالیزور قوی برای تغییر اجتماعی است. او پیش از مراجعت به جنوب، مدرک دکترای خود را از دانشکده معارف دانشگاه بوستون دریافت کرد و به عنوان کشیش در کلیسای باپتیست خیابان دکستر در شهر مونتگمری، آلاباما خدمت کرد.
امروز محل تولد کینگ به عنوان یک مکان ملی تاریخی در اداره خدمات پارک ملی به ثبت رسیده است.
مبارزه حقوق مدنی در سال های دهه ۱۹۵٠
(عکس از آسوشیتدپرس)
کینگ به سازماندهی تحریم اتوبوس مونتگمری کمک کرد. این مبارزه یک ساله زمانی آغاز شد که خانم روزا پارک بعد از امتناع از دادن صندلی خود در اتوبوس به یک مسافر سفید پوست دستگیر شد. سپس دیوان عالی کشور قوانین جداسازی در اتوبوس در آلاباما را در سال ۱۹۵۶ لغو کرد، کینگ به تشکیل کنفرانس رهبری مسیحی در جنوب کمک کرد و فعالیت بدون خشونت برای حقوق مدنی را در سرتاسر جنوب افزایش داد. او تحت تأثیر تعالیم ماهاتما گاندی قرار داشت و در سال ۱۹۵۹ به هندوستان سفر کرد.
شخصیت نمادین سال های ۱۹۶٠
کینگ با ملحق شدن به پدرش به عنوان کمک کشیش کلیسای باپتیست اِبِنیزر در آتلانتا با استفاده از استعدادهای سخنوری خود در ضرورت پایان دادن به جدا سازی و نابرابری قانونی ادامه داد. در طول سال های ۱۹۶٠ او طی تظاهرات های مسالمت آمیز در آلاباما، فلوریدا و جورجیا دستگیر شد. کینگ مسیر راه پیمایی ۵۴ مایلی سلما تا مونتگمری را برای حقوق رأی دادن) و بسیاری از اعتراض های دیگر رهبری کرد. کینگ هنگامی که در سال ۱۹۶۳ در حبس بود “نامه ای از زندان شهر بیرمینگهام” نوشت که پایه های معنوی و فلسفی را برای جنبش حقوق مدنی مورد تائید قرار می دهد. در همان ماه اوت او سخنرانی مشهورخود” من رویایی دارم” را برای بیش از ۲٠٠ هزار نفر از مردم که در پارک ملی واشنگتن جمع شده بودند ارائه کرد.
(عکس از آسوشیتدپرس)
در ۷ مارس ۱۹۶۵ هنگامی که مدافعان حق رأی از پل ادمون پیتوس در سلما، آلاباما عبور می کردند، توسط پلیس ایالتی و غیرنظامیان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و به این خاطر این روز یکشنبه خونین نام گرفت. این خشونت باعث شد آنها بازگردند ولی کینگ مردم را به برگزاری یک راهپیمایی بزرگتر و طولانی تر فراخواند- راهپیمایی ۸۷ کیلومتری از سلما تا مونتگمری برای بدست آوردن حق رای.
پیروزی های حقوق مدنی
در سال ۱۹۶۴ پرزیدنت لیندون جانسون قانون تاریخی حقوق مدنی را امضاء کرد، که تبعیض در استخدام، تعیین محل سکونت مردم و کنترل سایر جنبه های زندگی را ممنوع ساخت. کینگ در مراسم امضاء قانون و تبدیل آن به یک قانون فدرال حضور یافت. او برای قانونی که اطمینان می دهد سیاه پوستان نمی توانند از حق رأی دادن به دلیل روش های تبعیضانه مانند آزمایش های سواد محروم شوند به مبارزه ادامه داد، و در سال ۱۹۶۵ جانسون قانون حقوق رای دادن را امضاء کرد. کینگ جایزه صلح نوبل را برای تلاش های خود در سال ۱۹۶۴ دریافت کرد.
در پی سوء قصد
کینگ در ۴ آوریل ۱۹۶۸ در بالکن بیرون اتاق هتل خود در ممفیس، ایالت تنسی، مورد سوء قصد قرار گرفت. در مراسم خاکسپاری او هزاران عزادار در پشت ارابه ای که توسط قاطر کشیده می شد در شهر آتلانتا راه پیمایی کردند.
در مقاله ای که تحت عنوان “میثاق امید” پس از مرگ وی چاپ شد، کینگ سیاه پوستان آمریکا را به ادامه تعهد خود به عدم خشونت تشویق کرد، ولی همچنین هشدار داد که “عدالت نمی تواند برای مردم سیاه پوست بدون تغییرات اساسی در ساختار جامعه ما حاصل شود.”
میراث کینگ: اعتراض مسالمت آمیز
کینگ در سال ۱۹۵۹ در یک سخنرانی رادیویی در طول دیدارش از هند گفت، “امروز دیگر مسئله انتخاب بین حرکت خشونت آمیز و مسالمت آمیز نیست؛ مسئله یا حرکت مسالمت آمیز است و یا نیستی.” فلسفه او الهام گرفته از اقدام بدون خشونت گاندی برای پایان دادن به استیلای انگلیس در هند بود. درعوض کینگ به افراد بی شماری در تغییر جوامع خود از طریق ابزار مسالمت آمیز الهام بخشیده است، از جنبش یکپارچگی که شکافی در اشغال اتحاد جماهیر شوروی در لهستان ایجاد کرد، تا مبارزه نلسون ماندلا برای پایان دادن به آپارتاید در آفریقای جنوبی.
میراث کینگ: مبارزه با تعصب
کینگ در طی راهپیمایی در واشنگتن در سال ۱۹۶۳، اعلام کرد که همه مردم باید نه “بر اساس رنگ پوست آنها بلکه بر اساس محتوای شخصیت آنها” مورد قضاوت قرار گیرند. مرکز کینگ در آتلانتا بنای یادبود زنده ای است که به دیدگاه کینگ از یک دنیای آزاد و برابر برای گسترش فرصت، مبارزه با نژاد پرستی و پایان دادن به تمام اشکال تبعیض، اختصاص داده شده است.
میراث کینگ: به دنبال عدالت اجتماعی
موسسه پژوهش و آموزش مارتین لوترکینگ جونیور در دانشگاه استنفورد مرکزی برای طرح بررسی مقاله های کینگ است. یک مجموعه جامع از تمام سخنرانی های کینگ، مکاتبه ها و سایر نوشته ها در او در طول زندگی است. مؤسسه هم چنین درگیر طرح ابتکاری برنامه آموزشی آزادی و اجتماع گاندی- کینگ است، که هر دوی آنها زندگی و افکار کنیگ را برای ارتباط دادن فعالان اجتماعی سراسر دنیا درتلاش برای ارتقاء حقوق بشر مورد استفاده قرار می دهند.
میراث کینگ: خدمت به دیگران
در ایالات متحده، روز مارتین لوترکینگ به عنوان روز ملی خدمت اختصاص داده شده است. آمریکایی ها به گرامیداشت” یک روزکاری نه یک روز تعطیل” به افتخار تعهد کینگ به بهبود بخشیدن به زندگی دیگران تشویق شده اند.
زنده نگهداشتن این رویا
بنای یادبود ملی کینگ در نزدیکی بنای یادبود لینکلن جایی که کینگ سخنرانی خود “من رویایی دارم” را در سال ۱۹۶۳ ایراد کرد، ساخته شد. بنای یادبود مارتین لوتر کینگ گردشگران را به تامل درباره زندگی و میراث کینگ دعوت می کند.
منبع:share.america
روزنامه ریانووستی روسیه گزارش داد، به صورت همزمان ۱۱ شهر میزبان دیدارهای جام جهانی ۲۰۱۸ فوتبال شاهد جشنواره نه به نژادپرستی در ورزش فوتبال هستند.
در گزارش سرویس رسانهای کمیته سازماندهی جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه آمده است: برنامه فوتبال بدون تبعیض بخشی از آمادهسازیهای روسیه برای میزبانی از این رقابتها است. این برنامه با مشارکت کمیته سازماندهی جام جهانی ۲۰۱۸ فوتبال و مرکز عملی و متدولوژی فدرالی روسیه با هدف روانشناختی و بالابردن آستانه تحمل هواداران در شهرهای میزبان رقابتها صورت خواهد گرفت.
ساعت ۱۲ امروز به وقت محلی مسکو کلاس آموزشی فوتبال بدون تبعیض با همراهی موسسههای آموزشی در سراسر کشور از جمله ۱۱ شهر میزبان جام جهانی ۲۰۱۸ آغاز میشوند. موضوعهای اصلی این کلاس آموزشی گفتوگوی فرهنگها و گفتوگوی میان مذاهب و گروههای آسیبپذیر اجتماعی هستند. هدف اصلی کلاس آموزشی فوتبال بدون تبعیض ترویج عدم نژادپرستی در جام جهانی ۲۰۱۸ فوتبال، یادآوری مسئولیتهای انسانی و اجتماعی و بالابردن آستانه تحمل هواداران فوتبال است.
جام جهانی ۲۰۱۸ در روزهای ۲۴ خرداد تا ۲۴ تیر ماه ۱۳۹۷ در ۱۲ ورزشگاه ۱۱ شهر روسیه با شرکت ۳۲ تیم برگزار خواهد شد. تیم ملی فوتبال ایران در گروه B این رقابتها با پرتغال، اسپانیا و مراکش همگروه است.
نخست وزیر ترکیه:اسلام هراسی و نژادپرستی در کشورهای پیشرفته افزایش یافته است
بینالی ییلدیریم نخست وزیر ترکیه: همکاری هر چه بیشتر در سطح منطقه ای و بین المللی حکم ضرورت داشته و مبارزه با جنبش های ویرانگر شرط می باشد.
بینالی ییلدیریم نخست وزیر ترکیه اعلام داشت، در دوره های اخیر اسلام هراسی و نژادپرستی در کشورهای پیشرفته افزایش یافته است.
ییلدیریم طی سخنانی در 6 امین نشست جهانی باکو که در آذربایجان ترتیب یافت، اظهار داشت، همکاری هر چه بیشتر در سطح منطقه ای و بین المللی حکم ضرورت داشته و مبارزه با جنبش های ویرانگر شرط می باشد.
ییلدیریم ضمن ابراز اینکه، عدم رشد یک کشور در مقابل رشد هر چه بیشتر کشور همسایه، منشاء بحران جهانی بوده و تامین آهنگ اجتماعی پایدار، مستلزم غنی ساختن جوامع می باشد، تاکید کرد، مبارزه مشترک علیه دشمنی با خارجیان شرط می باشد.
ییلدیریم با اشاره براینکه، ترکیه نقطه تلاقی تمدنها و ادیان بین قاره های آسیا و اروپا می باشد، تصریح کرد، در این باب، پروژه خط راه آهن باکو – تفلیس – قارص پروژه بزرگی ست که جغرافیای گسترده ای را علاقه دار می سازد.
نخست وزیر با تاکید براینکه، سازمان ملل در حل مسائل جهانی ناکافی مانده است، گفت، رفورم اساسی در سازمان ملل در راستای حل مسائل یک نیاز می باشد. شورای امنیت سازمان ملل برغم مرگ انسانها، به تراژدی انسانها پاسخ بایسته را نداده و به این وحشت پایان نمی دهد.
بینالی ییلدیریم در اشاره به مسئله قره باغ علیا که تحت محاصره ارمنستان قرار دارد، اظهار داشت، بسیاری از سازمانهای بین المللی این ناحقی را نادیده گرفته و برغم این می گویند که این مسئله بایستی حل بشود. فقط گامی در این راستا برداشته نمی شود. مطمئن هستم که روزی حقانیت تبلور کرده و خطاکاران مجازات خواهند شد.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما، سايت شوراي اروپا بيانيه فدريکا موگريني مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا را به نمايندگي از اين اتحاديه به مناسبت روز بين المللي حذف تبعيض نژادي به شرح زير منتشر کرد:
همه نوع بشر قطع نظر از منشا ، نژاد ، قوميت يا دين و مذهب خود ، آزاد و با شان و منزلت برابر به دنيا مي آيند.
اتحاديه اروپا به مناسبت روز بين المللي حذف تبعيض نژادي بر تعهد قاطع خود در برابر ارزش هاي وحدت و همزيستي و مبارزه با نژادپرستي ، تبعيض ، بيگانه هراسي در هر شکل ممکن ، در داخل و خارج از مرزهاي اتحاديه اروپا تاکيد مي کند.
تبعيض، نفرت پراکني و عدم تساهل و تسامح هنوز هم در بسياري از کشورهاي جهان موجب بروز مناقشه و درگيري مي شود و مردم را ناچار به فرار از خانه و کاشانه خود مي کند و باعث بروز رنج و آلام غير قابل تحمل بشري مي شود. اين معضل در اتحاديه اروپا نيز رو به افزايش است.
جامعه اي که حقوق بشر در آن رعايت نشود ، به مراتب شکننده و غير منعطف و بسيار مستعد بروز درگيري و مناقشه خواهد بود.
اتحاديه اروپا بر ضرورت ارتقاي تصويب جهاني و اجراي کامل کنوانسيون بين المللي حذف همه اشکال تبعيض نژادي که پايه و اساس جهاني براي تلاش در جهت جلوگيري و ريشه کني نژادپرستي و تبعيض به شمار مي رود ، تاکيد مي ورزد.
در داخل اتحاديه اروپا ، گروه بلندپايه مبارزه با نژادپرستي ، بيگانه هراسي و ديگر اشکال تعصب ورزي ، مسئوليت تدوين مقررات و دستورالعمل نحوه مبارزه با نفرت پراکني و اجراي عدالت و حمايت از قربانيان تبعيض نژادي را بر عهده دارد. اين گروه مي کوشد تا روند تلاش هاي مربوط به بهبود ثبت موارد ارتکاب خشونت و تبعيض نژادي را در کشورهاي عضو توسعه بخشد ولي اين در وهله نخست و قبل از هر چيز يک مبارزه فرهنگي به شمار مي رود.
حمايت از کشورهاي شريک و جامعه مدني در مبارزه با نژادپرستي و عدم تساهل و تسامح همچنين يکي از اصول اساسي اتحاديه اروپا در بخش اقدامات خارجي به شمار مي رود. اتحاديه اروپا از طريق تامين کمک هاي مالي از جوامع مدني در سراسر جهان در مبارزه با تبعيض نژادي و بيگانه هراسي حمايت مي کند. به عنوان مثال به منظور بهبود نظام قضايي کيفري در رواندا ، پروژه هايي در جهت آموزش حقوق بشر و کمکهاي حقوقي به اجرا در آمده است. در سريلانکا نيز با هدف تقويت و تحکيم حقوق پايه و آزاديها در استان هاي شمالي و شرقي اين کشور پروژه هايي در چارچوب بهبود کيفيت و دسترسي به خدمات حقوقي در اين مناطق به اجرا در آمده است.
از آنجايي که امسال با هفتادمين سالگرد انتشار اعلاميه جهاني حقوق بشر مصادف شده است ، اتحاديه اروپا بيش از هميشه تلاش خود را در جهت جهاني سازي ارزش هاي بنيادين مطروحه در اين اعلاميه بکار گرفته است و از نزديک با همه کشورهاي شريک و نيز سازمان هاي منطقه اي و بين المللي ، نهادهاي ملي حقوق بشر ، جوامع مدني و گروه هاي مدافع حقوق بشر ، در جهت حذف تبعيض نژادي همکاري خواهد کرد. تلاش هاي اتحاديه اروپا تا ريشه کني همه نشانه هاي تبعيض نژادي ، خشونت و نفرت از اقصي نقاط جهان ادامه خواهد يافت.
ژاندارک: از ناسیونالیسم فرانسوی تا نماد مبارزه با نژادپرستی
انتخاب یک دختر دورگه برای ایفای نقش ژاندارک، کلید ماجرا را زد. حملههای نژادپرستان به بهانه بیحرمتی به نماد استقلال فرانسه آغاز شد
ماتیلد ادی گاماسو، دختر هفده ساله دورگه فرانسوی به نمادی از مبارزه با نژادپرستی در فرانسه تبدیل شده است. او نخستین دختر «غیر سفیدی» است که از سوی کمیته ژاندارک برای شرکت در جشنواره یادبود قهرمان ملی فرانسه در شهر اورلئان انتخاب شده است. کمیته ژاندارک ماتیلد را از میان دویست و پنجاه دختر نوجوان انتخاب کرد.
در روزهای گذشته، برخی کاربران شبکههای اجتماعی به انتخاب یک دختر دورگه در نقش ژاندارک واکنشهای نژادپرستانه نشان داده و این تصمیم را «آغاز تلاشی برای تغییر دادن تاریخ فرانسه به افسانهای دانسته اند که در آن اعراب و سیاهپوستان نقش آفرین بودهاند.»
اولیویه کاره، شهردار اورلئان روز چهارشنبه به این گفتههای نژادپرستانه واکنش نشان داد و ماتیلد ادی گاماسو را نماد ارزشهای ژاندارک دانست. به گفته آقای کاره او نمادی از «شجاعت، ایمان و بینش» است.
دادستانی اورلئان در همان روز در خصوص انتشار گفته های نژادپرستانه علیه خانم ادی گاماسو واکنش نشان داد و اعلام کرد که پروندهای را در این زمینه گشوده است.
پدر ماتیلد ادی گاماسو متولد جمهوری بنین و مادرش متولد لهستان است. او در واکنش به اظهارات نژادپرستانه علیه خود گفت: «من خودم را کاملا فرانسوی می دانم. دورگه هستم، ولی خب؟»
چرا تبعیض مثبت؟
تبعیض به وجود آورنده درزی ژرف بین اکثریت و اقلیت جامعه را میگویند که اکثراً آغشته با خشونت میباشد. پدیده تبعیض در هر کجای و در هر جغرافیا و در بطن هر فرهنگی انواع متفاوتی وجود داشته است؛ تبعیض نژادی، جنسیتی، عقیدتی، مذهبی، دینی و غیره. که بار منفی به دنبال دارد.
اما اینجا یک بحث دیگری پدید آمده است که به آن تبعیض مثبت میگویند. شاید قرار دادن «تبعیض» و «مثبت» در کنار هم منطقی به نظر نرسد، اما این پدیده یک واقعیت است که توانسته تا حدودی برای رفع تبعیضها به ویژه تبعیضهای نژادی و جنسیتی موثر واقع شود.
تبعیض مثبت یکی از مهمترین مباحث قرن ۲۰ را در خصوص اقلیتها در پی دارد، علاوه بر آن در تبعیضات طبقاتی، استعماری، آپارتاید و یا جمعیتهای مانند تبعیض علیه زنان نیز مورد استفاده قرار گرفته است.
تبعیض مثبت “عمل مثبت” به عنوان ابزار کارآمدی جهت جبران تفاوتهای میان گروهی و یا نحوی پر کننده خلا و درزهای اجتماعی است، ریشه در تبعیض دارد ولی سیاست و سازکار تبعیض مثبت کارکردی به مثابه محرومیت زدایی ست.
برخی از جریانهای فمینیستی و آگاهان حقوق زن در زمینه ارتقای زنان، به حساب آوردن زنان در کتگوری قشر محروم جامعه را ناپسند میخوانند و برای ریشهکن کردن همین باورها و کلیشهها در تلاش پیاده کردن نسخۀ تبعیض مثبت جنسیتی هستند.
کار آمدی تبعیض مثبت در خصوص زنان و جامعۀ افغانستان
بدون شک و تردید در جامعۀ مرد سالار افغانستان تبعیض مثبت میتواند به عنوان یک نسخۀ مفید مورد استفاده قرار گرفته و باورهای کلیشهای در برابر زنان را ریشهکن کند. شاید مخالفتهایی وجود داشته باشد که جامعۀ افغانستان آمادۀ چنین تحول اجتماعی نیست و شاید هم این تبعیض در شرایط فعلی به ضرر زنان تمام شود اما من به این باور هستم یک مولفه زمانی میتواند موثر واقع شود و مورد کاربرد قرار بگیرد؛ شاید تبعیض مثبت شایسته سالاری و برابری را زیر سوال قرار بدهد، اما میتواند تا جایی که چالشی را بر کند، کار آمد باشد.
تبعیض مثبت به وجود آوردنده نوعی تساوی است که این پروسه در صورت رسیدن به آن تساوی متوقف خواهد شد و رویکرد موقتی دارد.
عملکرد تبعیض مثبت نظر به شرایط، پروسه طولانی مدت و کوتاه مدتی دارد، فرایند این سیاست به نحویست که زمانی که گروه محروم از وضعیت محرومیت خارج شود از این پروسه خارج گذاشته میشود. موفقیت تبعیض مثبت امری نسبی بوده و بستگی به شرایط و موقعیتها دارد.
مشکل عمدهای که در ذهن تمامی افراد وجود دارد این است که تبعیض مثبت از طرفی مسبب از بین رفتن همبستگی درونی، بین خوده اعضای گروه محروم میشود، چرا که تمامی افراد به یک درصد برابر و معین از این موقعیت و فرصت داده شده استفاده نکرده و شاید هم در بعضی موارد به تنش های بین قومی و یا بین گروهی به دلیل توزیع نا برابر امتیازات دامن بزنند.
اما باید واقع گرا بود چرا که بدون پذیرش چنین ریسکهای امکان تغییر وضعیت وجود ندارد .
تبعیض مثبت فاقد پیامد منفی نیست، طوری که یکی از مهمترین پیامد منفی آن از میان برداشتن شایسته سالاری است و به بار آوردن تبعیض منفی است، اما با همین سیاست و ابزار میتوان وضعیت یک گروه اجتماعی را تغییر داد، امکانی برای رشد اقشار محروم جامعه فراهم کرد، پدر سالاری و تعصبات گندیده را ریشه کن نمود.
به باور من؛ تبعیض مثبت باوجود دگرگونیهای عظیم و عمیق مثمر خواهد بود، بدون شک و تردید انسان باید چیزی بدهد تا بهایی کاری دیگر را بپردازد.
نویسنده: هستی ثاقب دانشجوی دانشکدۀ خبرنگاری دانشگاه هرات
منبع:آوانا
تبعيض قوميتي و مليتي، باید با عوامل بروز جدائی و متارکه قومی مقابله کنیم
مقوله جدل برانگیز تبعیض قومیتی در بین ایرانیان ، محدود به عملکرد دولت مرکزی نیست بلکه این فرهنگ ستم بر دیگران و تمایز بر اساس قومیت در بین هموطنان فارس زبان و مرکزگرا نهادینه و با ضمیر ناخودآگاه آنها عجین شده است. در نتیجه در این مورد بخصوص (ذهنیت تبعیض گرا) فرق چندانی بین قاجار و پهلوی و آخوند و شبکه های تلویزیونی داخلی و خارجی وجود ندارد. انتقاد ناپذیری و عکس العمل آنها نیز در قبال اعتراض و نقد بسیار شبیه هم است. منتقد بلافاصله طرد و متهم به تجزیه طلبی و مزدوری اجانب برای خدشه وارد کردن به تمامیت ارضی ایران عزیز می شود.
در فرآیند ظهور جریانات تند و ناسیونالیست قومگرا، بخش بیشتری از سرزنش باید متوجه آنهایی باشد که تمامی ابزار رسانه ای، امکانات و اهرم های قدرت و نفوذ را در ید انحصارگرانه خود دارند و منتقد را با شلاق تکفیر “تجزیه طلبی” و “وطنفروشی” سرکوب می کنند، زیرا یکی از عوامل مهم برای رشد تفکر تجزیه طلبی، عملکرد بغایت تبعیض آمیز این “از ما بهتران دو آتشه است”. متاسفانه در فرهنگ ایرانی بجای پرداختن به علل و ریشه های رشد تجزیه طلبی، با مبرا دانستن خود و پاک کردن صورت مسئله، آن را به توطئه های اجنبی نسبت می دهند. توسل به تئوری توطئه و دسیسه خارجی هرگونه ضرورت بازنگری از عملکرد تبعیض آمیز خود و انتقاد از خویش را منتفی می کند و نوعی اطمینان مجدد و بیمه ثانوی در ذهن و روان تبعیضگر که قاعدتاً انحصارگر و خودمحور نیز است، بوجود می آورد و او را در ادامه عملکرد ناعادلانه و دافع خویش مصمم تر می کند. متاسفانه این سیکل معیوب فکری و عملکرد منبعث از آن باعث شده است تا بخشی از هموطنان ما بسوی اندیشه “تجزیه طلبی” و یا بقول خودشان “استقلال طلبی” روی آورند.
همه ما ایرانیان بمثابه اعضای یک خانواده صرفنظر از قومیت، نژاد و مذهب باید با اتحاد و همسوئی ملی در کنار یکدیگر همزیستی و همخوئی مسالمت آمیز و برادری و خواهری و برابری داشته باشیم. اما جاده برادری و برابری نمی تواند یکطرفه باشد.
راه مقابله با تجزیه طلبی، اضمحلال معلول و تشویق عامل نیست. باید با خردورزی و تدبیر و بدون تعصب و ذهنیت های القاء شده شوونیستی و افراطی، علل و سبب ایجاد زمینه برای رشد تفکر “جدایی خواهی” و یا “تجزیه طلبی” را جستجو و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد، و بر طرف نمود. ما اگر واقعا به یگانگی و تمامیت ارضی ایران علاقه داریم، باید با عوامل بروز جدائی و متارکه قومی مقابله کنیم. علاوه بر محکوم کردن توطئه خارجی، اگر وجود دارد، باید در مقابل جمع وسیعی از مسئولین و صاحبان قدرت و رسانه ها (بخصوص آنهایی که در خارج هستند) که بی محابا بر علیه اقوام ایرانی تبعیض قائل می شوند و بی پروا آن را حاشا می کنند، نیز عکس العمل نشان داد.
برگرفته از مقاله جناب عبداستار دوشوکی
حرکتی متفاوت برای مبارزه با تبعیض و خشونت جنسی علیه زنان
بریجیت لالِس نویسنده و فیلمنامهنویس در حرکتی متفاوت جایزه کتابی راه انداخته است که به آثار عاری از خشونت علیه زنان اعطا خواهد شد.
به گزارش فیلم نگاه و به نقل از گاردین، جایزه کتاب استانچ (Staunch Book Prize) برای تقدیر از کتابهایی که در آنها “هیچ زنی کتک نمیخورد، تهدید نمیشود، مورد آزار جنسی و تجاوز قرار نمیگیرد” راهاندازی شد. بنیانگذاران این جایزه باور دارند که خشونت علیه زنان در کتابها به شکل احمقانهای بالا رفته است.
متقاضیان شرکت در رقابت برای رسیدن به این جایزه از ماه آینده میتوانند آثار خود را عرضه کنند و برنده جایزه روز 25 ماه نوامبر مصادف با روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان معرفی و برنده 2 هزار پوند جایزه نقدی خواهد شد.
لالس که سال گذشته یکی از داوران جایزه بافتا بود از وجود صحنههای خشونت جنسی و تجاوز علیه زنان در چندین فیلم حاضر در بافتای سال گذشته به عنوان انگیزهای برای راه انداختن این جایزه نام برد.
او در این باره گفت: “به خودم گفتم میتوانم گام کوچکی در راه اصلاح بردارم. باید از کتابها شروع کنیم. آنها سرچشمه و منبع بسیاری از آثار دیگر هستند. اگر بتوانیم ذرهای روی آنها تاثیر بگذاریم کمک بزرگی خواهد بود.”
خشونت بسیار علیه زنان در کتابها موضوعی است که به نظر لالس باید اصلاح شود. او در این باره گفت: “کتابهای زیادی منتشر میشود که در آنها زنی مورد تجاوز قرار میگیرد یا کشته میشود تا قهرمان داستان فرصت ابراز وجود پیدا کند. در بسیاری مواقع نویسندگان نیازی ندارند که با تکیه بر خشونت جنسی داستانپردازی کنند. حتما داستانهای بسیار دیگری وجود دارد.”
جایزه کتاب استانچ برای تمام کتابها در ژانرهای تریلر، جنایی، روانشناسانه، کمدی و اسرارآمیز باز است و حتی کتابهای هنوز منتشر نشده میتوانند در این رقابت شرکت کنند.
چگونه با نژادپرستی در ایران مقابله کنیم؟
همزمان باید توجه کرد که نژادپرستی هیچ گاه به صفر نخواهد رسید بلکه کم و زیاد می شود. لذا باید در “مسیر” ریشه کنی نژادپرستی حرکت کنیم تا وجود آن را به “حداقل” برسانیم. شکی نیست در صورتی که در این زمینه اقدام فوری و جدی انجام ندهیم با توجه به تنوع نژادی، زبانی، مذهبی و دینی در ایران، این پدیده امکان رشد و تهدید ما را به صورت جدی خواهد داشت.
یک) استفاده از تجربیات دیگران
دو) گسترش فرهنگ گفت و گو
سه) نقش آفرینی دولت و سازمان های مردم نهاد
چهار) افزایش ارتباطات
پنج) تلاش در مسیر رفع تبعیض
چگونه از شر تعصبات ذهن خلاص شویم؟
شهروند قرن بیست و یک بودن سلسله مهارتهایی میطلبد. مناسبات جهانی در قرن بیست و یک، هر روز پیچیدهتر میشود. پاسخ بسیاری از پرسشها بلی یا خیر ساده نیست. هر روز اطلاعات جدید مسائل را دگرگون میسازد. پیچیدگی امور بدان معناست که باید مهارتهای پیچیدهتری را فرا بگیریم و آنان را تمرین کنیم تا بتوانیم شهروندانی آگاه در سطحی جهانی باشیم. یکی از این مهارتها یادگیری و تمرین ارزیابی انتقادی از خود و اعتقاداتمان است.
در چند سال اخیر، پژوهشهای دانشگاهی بسیاری در حوزه گسترده علوم ذهنی انجام شده که هدف اصلیشان شناخت ذهن و عملکردش است. این حوزه علم که برخی از آن با عنوان علوم شناختی نیز یاد میکنند، کاملا بینارشتهای است؛ یعنی شامل پژوهشگران حوزههای متنوعی از علوم میشود؛ عصبشناسی، روانشناسی، کامپیوتر، هوش مصنوعی، زبانشناسی، جامعهشناسی، فلسفه و غیره. دستاوردهای فناوری اطلاعات نیز به رشد و غنای این پژوهشها کمک کرده است.
این حوزه علمی در پی یافتن پاسخ پرسشهایی درباره نحوه شناخت و درک ما از جهان اطرافمان است. اینکه افراد چگونه درباره جهان میاندیشند؟ چگونه محیط پیچیده اجتماعی اطرافمان را درک میکنیم؟ آیا مکانیسمهای پنهانی در ذهن وجود دارند که فهم و قضاوت ما را درباره جامعه و جهان اطرافمان به ما دیکته میکنند؟ اگر وجود دارند چگونه عمل میکنند؟ آیا میتوان با شناخت این مکانیسمهای پنهان به درک متفاوتتری از جهان رسید؟ فرایند طبقهبندی اطلاعات در ذهن و دسترسی به آن چگونه است؟ چگونه قابلیتهای ذهنی و بهرهوری افراد را با شناخت بیشتر ذهن میتوانیم افزایش دهیم؟ چگونه در دام تعصبات ذهنی میافتیم؟ و سوالاتی از این دست.
به باور بسیاری از دانشمندان این حوزه، واقعیت اجتماعی در ذهن افراد، بر اساس اطلاعاتی که در ذهن دارند خلق میشود. پس این واقعیتِ ساخته ذهن ما است که نحوه رفتارمان را در جهان اجتماعی دیکته میکند نه خود دانش درون ذهن. این واقعیت ذهنی ممکن است حتی هیچ نسبتی با واقعیت بیرون از ذهن نداشته باشد. دانشمندان علوم ذهنی فرایندهایی را که در آن ذهن منحرف میشود و به جانبداری از قسمتی از واقعیت میپردازد، جهتگیری یا سوگیری ذهنی مینامند.
در پژوهشی مشترک، مارتی جی. هَسِلتِن (استاد روانشناسی و علوم ارتباطات در دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس)، پاول اندروز (استاد روانشناسی و علوم اعصاب و رفتار در دانشگاه اونتاریو)، و دنیِل نِتِل (استاد علوم رفتاری در دانشگاه نیوکاسل) نشان دادند که چگونه جهتگیریهای ذهنی در افراد تکامل پیدا میکنند و انسانها همچون حیوانات از دریچه سازگاری با محیط اطرافشان به قضاوت و واکنش میپردازند.
به باور این پژوهشگران جانبداری ذهن الگویی نظاممند دارد که با رشد و تکامل جهتگیریهای ذهنی میتواند قضاوت نادرست و تفسیر غیرمنطقی از امور جهان را در پی داشته باشد. با شناخت فرایندهایی که طی آنها ذهن به جانبداری از قسمتی از اطلاعات ورودی میپردازد و قسمتی دیگر از دانش را نادیده میگیرد، میتوانیم فرایند خردورزی، قضاوت و تصمیمگیری را بهینه کنیم. جهتگیری تاییدی یکی از مشهورترین انواع جهتگیریهای ذهنی است.
اصطلاح جهتگیری تاییدی (Confirmation bias) را نخستین بار پیتر واسن (۱۹۲۴-۲۰۰۳)، روانشناس برجسته دانشگاه کالج لندن استفاده کرد. وی یکی از پیشگامان روانشناسی استدلال (Psychology of reasoning)، یکی از شاخههای علوم ذهنی، است. این شاخه از علوم ذهنی نحوه تفکر و استدلال را در افراد مطالعه میکند؛ فرایندهایی که منجر به نتیجهگیری در ذهن میشود و چگونه این فرایندها روند حل مسئله و تصمیمگیری را شکل میدهند. از دید واسن، افراد بلافاصله به اطلاعات و دانشی تمایل پیدا میکنند که پیشفرضها، دریافتها و باورهایشان را تایید میکند.
به زبان ساده، جهتگیری تاییدی یعنی تمایل ما به پذیرش باورهایی خاص. به بیان دیگر هنگامی که باوری در ما شکل میگیرد تنها اطلاعاتی را میپذیریم که باورهای پیشین ما را تایید میکند و در عین حال اطلاعاتی را که درباره باورهایمان شبهه ایجاد میکند یا کلا نادیده میگیریم یا از اساس رد میکنیم. این نوع مواجهه با باورهایمان ممکن است همچون مخدری عمل کند و ما را در برابر واقعیتهای اطرافمان کرخت سازد. اینگونه است که ممکن است دریافت ما بخش بزرگی از واقعیت بیرون از ذهن را منعکس نکند.
بگذارید با مثال در حوزه باورهای مذهبی، سیاسی و اجتماعی بحث را کمی روشنتر دنبال کنیم. فرض کنید به لحاظ مذهبی باور دارید قدرت یا قدرتهایی آسمانی وجود دارد که بر ما نظارت میکند، اگر انسان خوبی باشیم به ما یاری میرساند و سرنوشت ما را پس از مرگ تعیین میکند؛ یا به لحاظ سیاسی باور داریم فلان سیاستمدار و یا فلان دولت همیشه بدرستی عمل میکند یا برعکس باور داریم فلان سیاستمدار یا فلان دولت هیچگاه به حق نبوده است؛ یا به لحاظ اجتماعی باور داریم که گروهی از افراد بر دیگران برتری دارند و این برتری به خاطر یک ویژگی فردی است مثلا رنگ پوست، ملیت، قومیت، زبان، ثروت، باور مذهبی، خاستگاه جنسیتی، ناتوانی جسمی، سن و سال، شغل و غیره.
در تمامی موارد بالا جهتگیری تاییدی باعث میشود در هر متنی، اعم از دیداری و شنیداری، توجهمان مستقیما به سمت واژگان، عبارات و جملاتی جلب شود که به نحوی این باورهارا تایید میکنند. در نتیجه آنها را احتمالا سریعتر در حافظه ثبت میکنیم و در گفتار و نوشتارمان بیشتر از آنها استفاده میکنیم. هر کجا به اطلاعاتی بر میخوریم که همان دریافت ما از آن قدرت آسمانی، آن سیاستمدار یا آن برتریجویی اجتماعی را مثبت جلوه میدهد، به آن توجه ویژه میکنیم و جذبش میشویم و برعکس.
جهتگیری تاییدی حتی بر شکلگیری مناسبات و روابط اجتماعی تاثیرگذار است. مثلا در روابط اجتماعی اعم از حقیقی و مجازی، خودمان را در معرض آن دسته از موقعیتهای اجتماعی قرار میدهیم که رویکرد مثبتی به این باورهای ما دارند. بیشتر با افرادی همنشینی میکنیم که یا مثل ما یا بسیار شبیه ما فکر میکنند. فرصت درک چشماندازهای متفاوت را از خودمان میگیریم. شاید حتی بدون اینکه متوجه شویم، هر کسی که آن قدرت آسمانی، آن سیاستمدار خاص یا آن اعتقاد به برتریجویی را به چالش بکشد در ذهنمان سانسور میکنیم و با آنان وارد گفتگو نمیشویم. حتی ممکن است ناخواسته با رفتار و گفتارمان باعث رنجش دیگران شویم فقط به این دلیل که اندیشه و شیوه زیست متفاوتی دارند.
یک باور غلط اما شاید رایج این است که تفکر بسته فقط متعلق به افراد کمتر تحصیلکرده با موقعیت اجتماعی پایینتر است. در حالی که در طول تاریخ دانشمندان و نخبگان دانشگاهی بسیاری بودهاند که در برابر دستاوردهای جدید علمی مقاومت میکردهاند. شواهد فراوان نشان میدهد که جهتگیری تاییدی این مقاومت را معمولا از دو طریق انجام می دهد: توجه گزینشی به دادههای علمی موجود و نادیده گرفتن دادههایی که باورهای پیشین را باطل میکند.
جهتگیری تاییدی حتی ممکن است بر زندگی اقتصادی ما تاثیرگذار باشد از سرمایهگذاریهای کلان مالی گرفته تا خرید روزانه. مثلا به علت اینکه باور داریم یک کالا همیشه خوب است یا یک استراتژی در سرمایهگذاری همیشه سودآور است، شواهد غلط بودن باورهایمان را نمیبینیم. در این صورت ممکن است به لحاظ مالی متضرر شویم و خودمان را از کیفیت بالاتر و سود بیشتر محروم کنیم. اما چاره چیست؟
اگر میخواهیم فکری باز داشته باشیم، نمیتوانیم قسمتی از باورهایمان را بسته نگه داریم و اجازه شنیدن، خواندن، صحبت کردن و نوشتن درباره آنها را از خودمان بگیریم. در این صورت، قسمتی از باورهای ما هیچگاه دچار تغییر نخواهد شد و در نتیجه چیز جدیدی نخواهیم آموخت.
راهکارهای متنوعی هستند که با یادگیری و به کارگیریشان میتوان از دام جانبداری ذهن گریخت؛ اینکه در انتخاب منابعی که دادههای ورودی را برای ذهنمان فراهم میکند گزینشی عمل نکنیم. منابعی را که از آن اکثر اطلاعات و دانشمان را دریافت میکنیم شناسایی کنیم و به چالش بکشیم. از تنوع استقبال کنیم و به منابع جدید، متفاوت و متنوع فرصت پذیرش بدهیم. برخی از این راهکارها در بافتهای متفاوت را با هم مرور میکنیم.
در زندگی فردی، فرصت خواندن، دیدن و شنیدن کتابها، فیلمها و داستانهای متفاوت را به خودمان بدهیم. در شیوه زیستمان هر از چند گاهی تفاوت ایجاد کنیم. مثلا موسیقی متفاوت گوش کنیم و اخبار روزانهمان را از رسانههای متفاوت دریافت کنیم. غذاها و طعمهای مختلف را تجربه کنیم. در موقعیتهای پیچیده و لحظات تصمیمگیری به خودمان فرصت تفکر خارج از چهارچوب بدهیم.
در گفتار و نوشتار، کلید واژگان، عبارات و جملاتی را که اکثر مواقع استفاده میکنیم دوباره شناسایی کنیم و به یاد بیاوریم آنان را از کجا، چه کسی یا چه منبعی فراگرفتهایم؟ از خودمان بپرسیم که چرا برخی واژگان، عبارات و جملات ممکن است ما را ناراحت کند؟ با تامل درباره زبانمان به قسمتهایی از باورهایمان که سالهاست تغییری نکردهاند دسترسی پیدا کنیم و آنان را مورد سنجش انتقادی قرار دهیم.
در حوزه مالی، سبد خرید روزانه را متنوع کنیم. پیش از هر تصمیم اقتصادی بزرگ اعم از سرمایهگذاری و خرید و فروش داراییهایمان، درباره استراتژیهای گوناگون مطالعه کنیم. تلاش کنیم اطلاعات متنوعی درباره شرایط بازار به دست بیاوریم و نظر کارشناسان اطرافمان را جویا شویم. تمام گزینههای موجود را سبک سنگین و بعد تصمیمگیری کنیم.
در روابط اجتماعی اعم از حقیقی و مجازی به این موضوع بیندیشیم که چرا به یک سلسله موقعیتهای خاص اجتماعی تمایل بیشتری داریم و برعکس؟ با استفاده از فناوریهای جدید و امکانات موجود در اینترنت، دانش خودمان را درباره هر آنچه دربارهاش برداشت منفی داریم افزایش دهیم. از هر فرصتی برای سفر و آموختن درباره فرهنگهای متفاوت و آداب و رسوم دیگران استفاده کنیم. دوستان تازهای پیدا کنیم که متفاوت از ما فکر میکنند. از معاشرت با افرادی که شیوه زیستشان با ما فرق دارد استقبال کنیم. از وارد شدن به گفتگوی انتقادی هراس به دل راه ندهیم و شیوههای تفکر انتقادی را بیاموزیم.
شناخت جهتگیریهای ذهنیمان لزوما به این معنا نیست که قرار است باورها و ارزشهای فردیمان را از دست بدهیم. برعکس، شناخت ذهن و نحوه سوگیریاش ممکن است از ما انسانی منطقیتر بسازد که بتوانیم باورهای خودمان و دیگران را بهتر درک کنیم، از موقعیتهای متفاوت اجتماعی شناخت بهتری به دست بیاوریم، موقعیت فردیمان را در جامعه ارتقا ببخشیم، ناخواسته دیگران را ناراحت نکنیم، قدرت ارزیابی عملکرد خودمان و دیگران را به شیوهای انتقادی افزایش دهیم، در شرایط متفاوت اجتماعی و موقعیتهای پیچیده تصمیمات بهتری بگیریم و قضاوت منطقی و تفسیر دقیقتری از واقعیتهای جهان اطرافمان داشته باشیم. در چنین شرایطی، نزاع و تنش جایش را به گفتگوی انتقادی با خودمان و دیگران میدهد.
نتیجه اینکه همه ما ممکن است تعصبات بیجایی داشته باشیم. تفکر و رفتار بر اساس کلیشههای غلط از هر کسی میتواند سر بزند. هیچ کسی مصون از جانبداری ذهن و پیامدهای آن نیست. رهایی از تعصبات ما را به انسانی آزاد اندیش تبدیل میکند اما رهایی از جهتگیریهای ذهنی کار یک روزه نیست. با توجه به حجم اطلاعات و پیچیدگی مناسبات دنیای امروز ممکن است هر روز تصورات نادرستی در ما شکل بگیرد. به همین دلیل ارزیابی انتقادی از باورهایمان را باید مهارتی به شمار آورد که همیشه نیازمندش هستیم.
لازم است هر از چند گاهی خودمان و ذهنمان را از محوطه آسایش بیرون ببریم.
منبع: BBC