زنان معلول تقریبا دو برابر بیشتر از زنان غیرمعلول مورد خشونت خانگی قرار می گیرند.
زنان معلول همچنین دوره های طولانی تر از خشونت و آزار را تجربه می کنند و جراحت های جدی و خطرناک تری از خشونت خانگی به آنها می رسد.
خشونت خانگی با تمایل یک فرد برای اعمال قدرت و کنترل بر شریک زندگی خود پدید می آید. انواع خشونت خانگی عبارتند از: خشونت فیزیکی ،بدرفتاری عاطفی،کنترل مالی و یا سوء استفاده جنسی.
زنان معلول ممکن است همه یا برخی از این بدرفتاری ها را تجربه کنند. اگرچه زنان معلول ممکن است حتی انواع دیگری از کنترل را تجربه کنند. برای مثال:
ممکن است همسرش مراقبت های حیاتی، دارو یا مواد غذایی را از وی دریغ کند.
ممکن است همسرش لوازم کمک پزشکی حرکتی (مثل عصا یا ویلچر) و یا حسی (مثل سمعک) متعلق به زن را خراب کند یا از دسترس او خارج کند تا از این طریق استقلال او را محدود کند.
اگر زن دارای اختلال بینایی یا مشکلات حرکتی است، شریک زندگی او ممکن است در اطراف خانه موانعی ایجاد کند تا او از اینکه بخواهد تنهایی از خانه بیرون برود ترس داشته باشد.
شخص سو استفاده کننده ممکن است از طرف زن، مزایای از کار افتادگی اش را دریافت کند و دسترسی او به منابع مالی را محدود کند.
سو استفاده کننده ممکن است ناتوانی او را دستمایه انتقاد و یا تحقیر او قرار دهد. یا ممکن است او را تهدید کند که به اداره سرپرستی خواهد گفت که او نمی تواند تنهایی زندگی کند و قیمومیت او را بدست خواهد گرفت.
همچنین برخی از زنان معلول از لحاظ جسمی آسیب پذیرتر از زنان معمولی هستند و ممکن است کمتر قادر به فرار و یا محافظت از خود در برابر حملات خشونت آمیز باشند.
زنانی که کودکان معلول دارند نیز ممکن است با موانعی برای جلب کمک مواجه باشند، از جمله نگرانی در مورد سلامت و پرستاری کودک و همچنین تاثیر عاطفی که ممکن است ترک خانه بر کودک داشته باشد.
از سوی دیگر زنان معلول وقتی اقدام به افشای آزار و خشونت خانگی می کنند اغلب با انکار و ناباوری و یا سوء تفاهم اطرافیان مواجه می شوند، در واقع مردم باور نمی کنند که کسی بخواهد به یک شخص ناتوان و معلول آزار برساند، خصوصا کسی که بنظر می رسد دلسوز و عاشق فرد معلول است.
نوشته صادق بهرامی