در گذشته های خیلی دور زنان در همه امور مانند مردان بودند و هیچگونه اختلاف جنسیتی میان زن و مرد وجود نداشت، اما با گذشت زمان و بنا یه علل مختلف تبعیضها بوجود آمده، ستم بر زن نیز وارد صحنه گردید که تاریخ شاهد دوره برده داری و فئودالی است.
با وجود این که سرمایه داری بر تمام جهان مسلط شده و فعلا گرایش غالب است و داد از دموکراسی حقوق زن میزند؛ اما خشونت بر زنان، از خشونت دولتی گرفته تا خشونت در خانواده، محیط کار و جاده ها به شکل های مختلف در جریان است. در کلیه جوامع طبقاتی بر علاوه ی انواع ستم طبقاتی، ملی، منطقهای، مذهبی، قومی و…ستم مضاعفی بنام ستم مرد سالارانه نیز بر زنان مظلوم و ستمکش جهان تحمیل شده است. در جامعه سرمایه داری ارزش زنان به مثابه کالاست که هستی زن به عنوان هستی جنسیتی مطرح میباشد که افلاطون مرد فلیسوف نامدار چنین بیان داشته «یک عمل نیکی که خدایان برایم ارزانی نموده، اینست که مرا مرد آفرید نه زن» و همچنان در جامعه سرمایهداری که ستمهایی از قبیل تجاوز جنسی، اختلاف، پایین بودن سطح معَاشات زنان نسبت به مردان، وسیله قرار دادن برای اعلانات تجارتی، قتل زنان و… فروان دیده و زنان با گوشت پوست خود ستم های گوناگون را لمس و حس میکنند. خلاصه میتوان مثالهای فراوان آشکار مبنی بر ستم بر زنان را بیاوریم که برایمان باز گو وآشکار کند.
خیلی شرم آور است با وجود این همه بدبختیها بر زنان که زایده آن سرمایه داریست، اما میبنیم که سرمایه داری و مرد سالاری زیربنای خشونت و سرکوب علیه زنان اند. تاریخ برای ما ثابت کرده که سیستم سرمایه داری،خانواده سنتی، مذهب و فرهنگ حاکم دست به دست هم داده و مرد سالاری را در جامعه باز تولید مینماید.
این تبعیضهای جنسیتی، خشونتها و تجاوزها به زنان، ازدواج اجباری با دختران خردسال بخصوص در کشورهای جهان سومی مثل افغانستان، ایران، عراق و … که توام با مذهب افراطی و نا آگاهی، فقر و … است، بیشتر از هرجایی خود را نشان میدهد.