آیین یارسان چیست؟
برای شناخت آیین #یارسان ، باید کتابهای مربوط به این آیین را که “دفاتر کلام” نامیده میشود به صورت کرونولوژیکی خواند و پژوهش کرد و حتما آن را در بستر تاریخی و زمان و مکان خود دید و فهمید، وگرنه نمیتوان شناخت نسبتا درستی را بدست آورد.
در نخستین دفاتر یارسان که همگی به زبان کردی نوشته شده است در جاهای مختلف آمده است که (نقل به مضمون): ” آنها میگویند، که ما آتش را میپرستیم، آنها میگویند که ما خورشید را میپرستیم. آنها میگویند که ما کافر هستیم. آنها که روزی پنج بار نماز میخوانند و به مسجد میروند، ما را طعنه میزنند. به آنها بگویید ما راه نیاکانمان را میرویم، راه ما راه حق و حقیقت است. به آنها بگویید ما عبادتمان جم است و نیاز میکنیم. یارسان اگر سرش برود، همانند آنها نماز نمیگذارد …. آنهایی که ریش بلند دارند و سبیلشان را چون جارو کوتاه کرده اند، ما را طعنه و مسخره میکنند. ما آیین کوردان را دوباره زنده میکنیم … هر یارسانی باید سبیل دست نخورده داشته باشد … ما آیین ایران را دوباره نشر میدهیم … آنها میگویند کعبه و قبله مکه است … به آنها بگویید قبله ما پردیور در اینجا است … و خدای ما سلطان سهاک است …” و بسیاری نمونههای دیگر.
#آیین_یارسان، وقتی در ظرف مکانی و زمانی خودش بررسی میشود، آئینی است کاملا همگون، قابل فهم و خردمندانه ، که در چهارچوب مقاومت مردمی است برای حفظ دین، فرهنگ، هویت و روش زندگیشان.
اما در سالهای معاصر تلاش فراوانی شده است تا آیین یارسان با دیگر نحلههای فکری تلفیق و ترکیب شود. یکی از این موارد، تلاشی بود که برای تلفیق آیین یارسان با اسلام صورت گرفت، و برای تلفیق آیین یارسان و اسلام چندین کتاب نوشته شد. به یکباره به بعضی از پیروان خاندنها دستور داده شد که بعد از ۱۴۰۰ سال ، یکشبه اصول بنیادی آیین یارسان را کنار بگذارند.
در یکی از خاندانها دستور داده شد که سبیلهای خود را بزندند و خود را همرنگ جماعت کنند. در خاندان دیگری دستور داده شد که نماز بخوانند و خود را مسلمان اعلام کنند. توسط کسان دیگری تلاشهای دیگری هم صورت گرفت که آیین یارسان را با سلوک قلندری، درویشی و صوفی گری تلفیق کنند و خود را پیرو علی ابن ابیطالب جا بزنند.
این رخدادهای معاصر و نوشتهها و کتابهایی که بر مبنای دفاتر کردی آیین یارسان نبوده، موجب شده است که بسیاری دچار سردر گمی شده و و آیین یارسان را التقاطی، پر از تضاد، بدون مفهومی خردمندانه و خرافاتی بخوانند.
در حالی که اگر ما فقط به دفاتر کلام یارسان به ترتیب کرونولوژیکی مراجعه کنیم ، آن را دارای یک نظم منطقی و مفهومی خردمندانه مییابیم که باز گوی کننده بخشی از هویت و فرهنگ ملت کرد است.
آرش پارسا / ۲ آذر ۱۳۹۵
توضیح اول :
آیین یارسان، دینی مستقل و کوردی است و ربطی به اسلام، و شخصیتهای آن که در طول تاریخ دستشان به خون هزاران کورد و ایرانی آلوده است ،ندارد. در کلامهای مقدس و دینی یارسان،حتی یک مورد از نام جعلی “اهل حق” نام برده نشده است. نام، “اهل حق” را نویسندگان غیر یارسانی و دیگران، به مردم کورد یارسان اطلاق کردند، و تکرار آن باعث گمراهی شده است. اهل حق ها، گروه دیگری از مردم هستند. مسلمانند،نماز میخوانند، صوفی و درویش مسلک هستند، و علی خدای آنها است و بازمانده عصر صفویه میباشند، و هیچ ارتباطی با شخصیتهای کردی آیین یارسان ندارند. اما بعضی از اشتباهات و مغلطهها و کلامهای جعلی باعث گمراهی ، و یکی خواندن آنها شده است.
توضیح دوم :
از آنجایی که روح کلی آیین یارسان در ۱۴۰۰ سال گذشته مقاومت در برابر اسلام و آعراب بوده است ، بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران ورود شخصیت علی ابن ابیطالب،به این آیین را بدلیل ترس از نابودی و قتلعام، از دوران صفویه به بعد میدانند.بسیاری از پژوهشگران یارسان به این امر واقف و اشتراک نظر دارند که علی ابن ابیطالب یک شخصیت فاسد و جنایتکار بوده که هیچگونه ارتباطی با آیین کوردهای یارسان ندارد، و عملکرد و رفتار علی ابن ابیطالب در عصر خود،با روح و پیام کلی آیین یارسان در تضاد بنیادی است.اما بعضی از پیروان کورد آیین یارسان به دلیل ناآگاهی و اشتباه، و تقلید از دراویش و صوفیهای ایران همچنان به مدح و ستایش علی ابن ابیطالب میپردازند
توضیح سوم:
ضمن احترام به تمام دانشمندان، فلاسفه، عرفا، شعرا در کره زمین….آیین یارسان ربطی به سقراط ،بقراط ارشمیدس، سعدی، حافظ،مولوی، شمس، صائب تبریزی،رودکی، به خصوص جنایت کاران کره زمین ،از جمله علی ابن ابیطالب،اسکندر مقدونی، چنگیز مغول، هیتلر، استالین، خمینی و صدام و در پایان فیدل کاسترو ندارد….آیین یارسان آیین کوردی با دفاتر معلوم، و جهان بینی معلوم و مشخص، در جغرافیایی مشخص و در زمان و مکان مشخصی و با فرهنگ و آداب و سنت مشخص بوده است…به یزدان که گر ما خرد داشتیم…کجا این سر انجام بد داشتیم
توضیح چهارم:
فلسفه دون وای دون…بیان کننده یک جهان بینی است که انسان روحش ۱۰۰۱ دون جا بجا میشود تا به منشأٔ هستی و سر چشمه خلقت میرسد… در تمایز با فلسفه بهشت و جهنم ، برزخ و معاد… ذکر نام اشخاص و دونهای مختلف در کلام در امتداد این فلسفه است…به این معنا نیست که در آیین یارسان، مکتب فکری و روش زندگی بقراط و سقراط ، پیروی میشود و یا آیین یارسان بر مبانی اشعار سعدی و حافظ است… و یا ما پیرو علی ابن ابیطالب یا مولوی یا شمس هستیم….هر کدام از شخصیتهای تاریخی نام برده شده در کلام ، خود در یک بستر تاریخی ، با یک رفتار و عملکرد تاریخی خوب یا بد زندگی کرده اند…رفتار آنها ،اشعار آنها، نوشتههای و … خوب یا بد، نامرتبط به آیین یارسان است…در کلام آمده است که فلان شخصیت پیر کورد یارسان ،دون بقراط داشته است…آیا شما از صبح تا شب یا بقراط، یا بقراط میکنید…آیا مکتب فکری و کتابهای بقراط را میخوانید و گسترش میدهید…نه …مکتب فکری بقراط ربطی به آیین کوردهای یارسان ندارد…به یزدان که گر ما خرد داشتیم…کجا این سر انجام بد داشتیم
توضیح پنجم:
نکته مهم: دفاتر مقدس آیین کوردهای یارسان، دفاتر کلام نامیده میشود…که دست نویس بوده و توسط بزرگان و پیران کورد آیین یارسان برای قرنها از ۱۴۰۰ سال پیش تا کنون به تدریج نوشته شده و نگاه داری شده است….مهمترین نکته در خواندن و بررسی کلام یارسان، دقت به تاریخ نوشته شدن آن است…هر چقدر کلام ها،قدیمی نوشته شده اند ،معتبر تر و اوریجینال هستند…آنچه که در کلامهای دست نویس قدیمی کوردهای یارسان وجود داشته به یکباره در ۴۰- ۵۰ سال اخیر در راستای اسلامیزه کردن آیین کوردهای یارسان ،متاسفانه دچار تغییر شده است…در دست نوشتههای جدید که مثلا باید از دفاتر قدیمی ،کپی و رونوشت برداری میشدند… سرودههایی اضافه و بعضی سرودهها کم شده اند…در بعضی کلامها ، سرودههای مرتبط با خوردن خوک و گراز حذف شده اند و سرودههای جعلی مثلا نخوردن شراب اضافه شده اند…اگر چه هنوز کسانی هستند که با دسترسی به اصل کلامها …این نکات را یاد آور میشوند…اما جریان اسلامی سازی ،آیین یارسان آنقدر قوی است که ، که بسیاری از پیروان کورد این آیین ناخواسته تسلیم این جریان شده و تضاد و تعارض کلامهای قدیمی تر و نوشتههای ۴۰ تا ۵۰ سال اخیر را متاسفانه به پرسش و چالش نمیکشند
توضیح ششم:
تاکید بر کورد بودن آیین یارسان،بسیار ضروری است و خاستگاه تاریخی و جغرافیایی این آیین را به طور مکرر یاد آوری میکند… مثلا یکی از نکات، داشتن کلاه و بستن پشت، جم نشین است…در جایی در جم، سید بزرگواری میگفت، که کلاه گذاشتن در جم برای این است که موی سر شما و جم نشینها به داخل خوراک نذر نیفتد…و استدلال آن سید بزرگوار این بود که نگاه کنید، حالا در تمامی رستورانهای جهان ،آشپزها و… آن کلاه سفید آشپزی را بر سر میگذارند و غیره…که من موافق نیستم و آن را اشتباهمیدانم…..اما در بستر و هویت کوردی، در آن تاریخ و جغرافیا خاص ،مردم کورد ،با لباس کوردی که سر بند کوردی، و بستن کمر، با شال کوردی ،مرسوم و رایج بوده، این نوع لباس جم نشین کاملا معلوم و مشخص است…یعنی شما با لباس رسمی کوردی، با کمر شال بسته و سربند کوردی در این مراسم بسیار محترم جم شرکت کن… نه بدون کلاه کوردی و کمر باز که در زمان استراحت میپوشی…..وقتی که “کوردی” از آیین یارسان گرفته شود…آن چیزی را میبینیم که در سالهای اخیر، با کلاه سربازی، یا کلاه کابویی وسترن آمریکاییها یا بعضیها با کلاه مثلا خلبانی در مراسم جم حاضر میشوند…یا با یک بند نخ نازک کمر را میبندند…که به نظر من نادرست است…اما با یاد آوری کورد بودن آیین یارسان، مراسم و آداب این آیین، در هویت کوردی و در مکان و زمان خود با معنا و قابل درک و توجیه است