تعرض جنسی در مدارس ایران و سکوت دولت
«از تنها شدن با پسرعمویم میترسم. پسرعمو میگوید این یک راز بزرگ بین ماست. از آن روز از هر رازی میترسم. تا مادرم میگوید یک راز دارم فکر میکنم پسرعمویم آمده است.»
اولین بار در دوران تدریسم در دبستان دخترانهای در جنوب تهران با حرفهای مرضیه متوجه شدم تا چه اندازه جای آموزش جنسی به دختران و پسران در مدارس خالی است. تنم از داستانهایش لرزید. نگاهم روی گونههای سپیدش چند بار خشک شد. او اصلا نمیدانست اتفاقی که برایش میافتد، آن راز و آن ترس چیست؟ آن پسرعمو چرا اصرار دارد که بعد از ظهر هر روز تعطیل که خانواده در چرت نیمروزی هستند او را به پستویی ببرد و بدن نحیفش را لمس کند. او ترسیده بود. من هم ترسیده بودم.
با اینکه ایران سالهاست به کنوانسیون جهانی حقوق کودک پیوسته اما اصول اساسی این کنوانسیون در ایران اجرا نمیشود.
مسولان نظام تربیتی و آموزشی ایران سالهاست بدون توجه به اصول اولیهی این کنوانسیون هیچگونه تلاشی برای تولید محتوای آموزش صحیح جنسی به کودکان در مقاطع مختلف سنی نمیکنند.
تنها در دوران اصلاحات جزوهای برای آموزش خطرات ایدز و راههای انتشار آن ضمیمهی کتاب زیستشناسی سال اول دبیرستان شد اما با روی کار آمدن محمود فرشیدی، وزیر آموزش و پرورش این ضمیمه هم از نظام درسی جمع شد.
آقای فرشیدی گفته بود با خواندن آن عرق شرم بر پیشانیاش نشسته اما تنها یک بند از این ضمیمه درسی به راههای انتقال ایدز از طریق رابطهی جنسی اشاره کرده بود.
آبرو، شرم و نگرانی از ورود کودکان به حریمی که شناختی از آن ندارند مهمترین عوامل بازدارنده در آموزش مسایل جنسی به کودکان است.
آموزش کی شروع شود؟
روانشناسان معتقدند این آموزش باید از چهار سالگی آغاز شود تا کودک با اعضای بدن خود آشنا شود. کودک باید به تفکیک و با دقت فراوان اعضای بدن خود را بشناسد و بداند که کسی حق ندارد به او نزدیک شود. کودکان باید بدانند که بدن آنها متعلق به خودشان است و حتی پدر و مادرشان هم اجازه ندارند به نقاط خصوصی بدن آنها مگر در شرایطی که به سلامتشان مربوط است نزدیک شوند. کودکان باید در این سنین بتوانند راحت در مورد جنسیت خود با والدینشان حرف بزنند.
بین شش تا نه سالگی باید تولیدمثل در گیاهان و جانوران برایشان روشن شده باشد. در این سنین علاوه بر دانستن نام اندام جنسی خود، باید بدانند برای جنس مخالف، اندام جنسی متفاوت عمل میکند.
در محدودهی این سن باید آموزش اندکی هم در مورد بیماریهایی چون ایدز و بیماریهای عفونی کسب کنند. این آموزشها احساس امنیت در کودک را تقویت میکند و گفتوگوی بزرگسالان با آنها در مورد حریم شخصیشان بر اعتماد به نفس آنها تاثیر مثبتی دارد. متاسفانه در میان کودکان چهار تا پنج ساله که در معرض سواستفاده جنسی قرار میگیرند فرد آزارگر غالبا از نزدیکان کودک است و کودک بر پایهی اعتماد و حضور در خانواده است که در دام میافتد.
با ورود کودک به سن بلوغ و نوجوانی باید آموزشها جدیتر و دقیقتر باشد. در این سن نوجوان علاوه بر درک درست از اندام جنسی خود، تغییرات تدریجی دوران بلوغ و به عبارت دیگر حیات جنسی خود به عنوان جنس مونث یا مذکر و مفهوم سواستفاده جنسی را باید درک کند.
مینا از مربیان مهدکودکی در شیراز معتقد است عدم تربیت جنسی کودکان و نوجوانان در ایران ریشه در تابوی سکسوالیته در سطح جامعهی سنتی، خانواده و سیاستگذاری توسط حکومتی مذهبی دارد. او معتقد است تا زمانی که پدر و مادر یک کودک لزوم این آموزشها را درک نکنند نمیتوان از حکومت انتظار داشت در قبال آموزش مسایل جنسی اقدام کند.
برای مثال در سال ۲۰۱۵ در کشوری مثل کانادا جمعی از پدران و مادران در اعتراض به آموزشهای جنسی به کودکان و نوجوانان خود در مدارس این کشور دست به تظاهرات زدند. شعار ریاضی نه خود ارضایی و علم نه سکس پلاکاردی بود که این خانوادهها در مقابل مدارس ایالت آنتاریو در دست داشتند.
این مساله در ایران و قطعا در شهرهای کوچک میتواند دردسرساز شود کما اینکه در حال حاضر حاکمیت نیزهیچ علاقهای به آموزش کودکان و نوجوانان دربارهی مسایل جنسی آنها ندارد.
پس از چند مورد کودکآزاری و تعرض جنسی در مدارس ایران بار دیگر بحث آموزش قبل از بروز بحران مطرح شده است. تجربهها نشان داده کودکان پس از گذشت زمان زیادی از تعرض جنسی در مدارس جرات کردهاند این مساله را با بزرگتر از خود مطرح کنند.
همچنین تعرض جنسی در مدارس اغلب برای پسران اتفاق میافتد در حالی که تعرض جنسی زیر سقف خانهها بیشتر شامل حال دختران میشود.
همچنین کوچه پس کوچه، خانه و پارک جایی است که دختران در آن آسیبپذیرترند اما کسی به دختران در مورد خطراتی که تهدیدشان میکند چیزی نمیگوید. یک دختر پس از مواجهه با چنین تهدیدی برای حفظ آبروی خانواده مجبور به سکوت است؛ سکوتی که بخشی از آن از شرم و بخشی از آن از ناآگاهی از خطرات روحی و جسمی که به همراه دارد، میآید.
پسران غالبا در جمعهای بزرگتر تهدید میشوند. در مدرسه، در باشگاه و در کلاسهای جمعی. چیزی که در مورد پسران وجود دارد کمبود اطلاعات صحیح در مورد تهدیدهایی است که آنها را هدف قرار میدهد و مدتها فرد آسیبخورده با وجود افسردگی و بحرانهای روحی و روانی امکان ابرازش را ندارد.
چطور آموزش دهیم؟
الهام مقدسی روانشناس کودکان میگوید باید سعی شود «نه گفتن» را به کودکان آموزش دهیم تا مشخصا در مواجهه با حضور کسی که به آنها نزدیک میشود جسارت نه گفتن داشته باشند. در حالی که چنین آموزههایی در ابتدا آسان به نظر میرسد اما پرداختن صحیح و بدون حاشیه به این مقوله با نگاهی علمی و روانشناختی مستلزم توجه به نکات جدی و بنیادی و صرف بودجهی کافی است. برای مثال تنها در ایالت کنتاکی در آمریکا در سال ۲۰۱۵ بودجهای بالغ بر ۸۳۰ هزار دلار برای آموزش مسایل جنسی در مدارس دولتی این ایالت در نظر گرفته شده است. تربیت مربیانی که بتوانند دربارهی این موضوع با آگاهی و بدون حاشیه صحبت کنند یکی از نکاتی است که در کشورهای غربی به آن توجه خاص شده است.
دولت بریتانیا هم سال گذشته میلادی اعلام کرد آموزش مسایل جنسی در مدارس این کشور اجباری میشود و بودجهای مشخص با کادر علمی خبره برای این کار در نظر گرفته شده است. وزیر آموزش بریتانیا گفته است با این حال خانوادهها در صورت عدم تمایل میتوانند کودکان خود را از این کلاسها خارج کنند.
آموزش باید معطوف به مسایل روانی کودکان و نوجوانان، درگیریهای عاطفی آنها و شناخت صحیح از بدن خود صورت بگیرد.