نژاد پر ستی نوع خاصی از تعصب است که بر مبنای استدلالات نادرست و عمومیت دادن برخی خصوصیات به گروهی از انسانها، به گونهای غیر قابل انعطاف، شکل میگیرد.تعصب از کلمه ی لاتین « پرجودیسم » که به معنای پیش داوری کردن پیش از روشن شدن حقایق است، ریشه میگیرد. هرگاه فردی اجازه دهد عقاید متعصبانه اش مانع از رشد و حرکت دیگری شود تبعیض نژادی رخ دادهاست. و آنان که همه ی افراد یک نژاد را از برخی مشاغل خاص، مسکن، حقوق سیاسی، فرصتهای تحصیلی یا تعاملات اجتماعی محروم میکنند عاملان تبعیض نژادی هستند.
ریشههای نژادپرستی در عصر جدید به نظریات کنت دوگوبینو نویسنده فرانسوی میرسد که آن را در ۱۸۵۳ منتشر نمود. در قرن بیستم بزرگترین حامی نژادگرایی هاستن استوارت چیمبرلین نویسنده آلمانی انگلیسی تبار بود. معروفترین دولتهای نژادپرست سده بیستم حکومت رایش سوم در آلمان ، حکومت آپارتاید آفریقای جنوبی و اسرائیل ( رفتار آپارتایدی اسرائیل با فلسطینیان ) به شمار میروند.
نژاد پرستی احساس ترس یا نفرتی است نا بجا از یک انسان تنها به دلیل نژاد وی. حتی زمانی که رنگ پوست مطرح نباشد عوامل دیگری چون زبان، مذهب، ملیت، تحصیلات، جنسیت یا سن وسال منجر به بروز تعصبات میگردد.
آنتونی گیدنز قوم گرایی را در دو بخش تعصب و تبعیض طبقه بندی می کند . در بخش تعصب ممکن است افرادی در ذهن خود خودشان را برتر از اعضای یک گروه یا نژاد دیگر بدانند اما در تبعیض ،این ایده به صورت رفتار موجب عقب نگه داشته شدن یک نژاد و گرفتن فرصت ترقی و یا حتی حیات از آنان می شود. گیدنز یکی از ریشه های اصلی قوم مداری را در انگیزشی به نام بلاگردانی می داند به این مفهوم که مثلا آلمانی ها در بعد از جنگ جهانی دوم ریشه بیکاری و وضعیت بد اقتصادی خود را در هجوم کارگران ترک به بازار کار آلمان می دانستند و بسیاری از این کارگران توسط نئو نازی ها در دهه هشتاد میلادی اذیت و آزار شدند.
قوم مداری به نوبه خود موجب ایجاد یکی از بزرگترین آفات بشری یعنی نسل کشی (جنوساید) می شود. که در طول تاریخ نمونه های بسیاری از آن حتی در اروپای قرن بیستم وجود داشته است.