پدیده فقر از دیرباز با بشر همراه بوده و یکی از مسائل اساسی در جوامع و فرهنگ های شناخته شده بشری بوده است. به نظر می رسید این معضل با صنعتی شدن کشورها برطرف شود. ولی با موج مهاجرت روستائیان از مناطق روستائی به مناطق شهری، عدم موفقیت بخش کشاورزی در کشت صنعتی و عدم توزیع متوازن ثروت در جامعه باعث شد تا فقر و نابرابری اقتصادی به طرز وحشتناکی افزایش یافت و بی ثباتی های سیاسی و اجتماعی در پی بیاید. در این مقاله سعی شده است تا به بررسی فقر در مناطق ترک نشین ایران پرداخته شود و رابطه فقر و فحشا هم مورد بررسی قرار گیرد.
فقر چیست؟
یکی از معیارهای توسعه یافتگی یا عقب ماندگی اقتصادی یک کشور، میزان خط فقر مردمان آن کشور است. میزان افراد زیر خط فقر یک کشور به خوبی نشان می دهد که آن کشور چقدر عقب مانده است و چقدر توسعه یافته. جامع ترین تعریف از فقر را تاون سند اینگونه تعریف می کند: افراد، خانواده ها و گروه های جمعیتی را زمانی می توان فقیر به حساب آورد که با فقدان منابع برای کسب انواع رژیم های غذایی، مشارکت در فعالیت ها و شرایط و امکانات معمول زندگی مواجه باشند.( منبع: فقر چیست؟ ) پس اگر فردی در یک زمان و مکان مشخص مخارج لازم برای دسترسی به یک سطح رفاه حداقلی را نداشته باشد، زیر خط فقر محسوب می شود. با دانستن میزان خط فقر یک کشور، می توان دیدِ مناسبی از اوضاع اقتصادی آن کشور به دست آورد. به عقیده صاحب نظران علم اقتصاد، شاخص خط فقر بیش از آنکه بیانگر فقر باشد، میزان نابرابری توزیع درآمد در جامعه را نشان می دهند. یعنی هر چقدر تعداد افراد زیر خط فقر بیشتر باشد، دولت در توزیع صحیح ثروت در جامعه ناکارآمدتر بوده است.
ایران چگونه کشوری است؟
ایران کشوری است که اقتصاد آن بسیار به صادرات و فروش نفت و مشتقات آن وابسته است. تقریبا تمام اقتصاددان های ایرانی روی این نکته توافق نظر دارند که اقتصاد ایران، یک اقتصاد (تک محصوله) و (مریض) است. می توان گفت زیر ساخت های اقتصادی در ایران به درستی ایجاد نشده و این امر باعث شده است تا اقتصاد ایران بسیار ضعیف و وابسته به فروش نفت باشد. وجود فساد اقتصادی گسترده در لایه های مختلف حکومتی باعث شده تا توزیع ثروت در جامعه ایران به درستی انجام نگیرد و فاصله طبقاتی در ایران بیداد کند. به وضوح می توان فاصله طبقاتی وحشتناک بین قشرهای مختلف در ایران را مشاهده کرد. به عنوان نمونه، افرادی معدودی در ایران با استفاده از رانت های حکومتی اتومبیل های میلیاردی سوار می شوند و قشر عظیمی از جامعه با حقوق 6 دلار در روز و بعضا کمتر از 6 دلار در روز کار می کنند. حسین راغفر، اقتصاددان و طراح نقشه فقر ایران اعلام میکند که تا قبل از سال ٨٤ آمار فقیران در ایران زیر ٣٠ درصد بود، اما از سال ٨٤ به این طرف، این آمار رو به افزایش رفته است تا جایی که هم اینک باید گفت تعداد فقیران در جمعیت ایران به بیش از ٤٠ درصد رسیده است. با احتساب جمعیت ٧٧ میلیون نفری ایران در پایان سال ٩٣، میتوان به این جمعبندی رسید که بیش از ٣٠ میلیون نفر از مردم ایران به زیر خط فقر رفتهاند. این در حالی است که قائم مقام وزیر تعاون، رفاه و امور اجتماعی ایران تنها از شناسایی ١٢ میلیون فقیر نیازمند در کشور خبر داده بود.
از طرف دیگر این نکته را باید دانست که ایران کشوری است چند ملیتی که گروه های قومی متعددی با زبان های ترکی، عربی، ترکمنی، لری، بلوچی و غیره در آن زندگی می کنند. هر کدام از این گروه های قومی زبان و فرهنگ مخصوص خود را دارد و بیشتر در نواحی مرزی ایران ساکن هستند.
چرا سیاست های حکومت ایران بر ضد حقوق اقوام غیر فارس است؟
پس از پایان یافتن جنگ جهانی اول و فروکش کردن آتش جنگ، حکومت پهلوی با سلطنت رضاشاه بر روی کار آمد و رضاشاه خودش را شاه ایران نامید. حکومت رضاشاه یک حکومت شوونیستی و فاشیستی بود که کاملا تئوری برتریت قوم فارس بر دیگر گروه های قومی غیرفارس را تبلیغ می کرد و از هر فرصتی برای نابود کردن زبان و فرهنگ گروه های قومی غیرفارس استفاده می کرد. از دید حکومت فاشیستی رضاشاه همه ساکنان کشور ایران باید به زبان فارسی صحبت می کردند و باید فرهنگ فارسی می داشتند. از اینرو فشار بر روی گروه های قومی از دوران سلطنت رضاشاه آغاز شد.
پس از منحل شدن حکومت پهلوی و روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی، سیاست های شوونیستی و فاشیستی رضاشاه با رنگ و لعاب دیگری توسط سیاستمداران جمهوری اسلامی پیگیری شد. به طوری که هم اینک گروه های قومی غیرفارس ساکن در ایران، تحت شدیدترین و ظالمانه ترین سیاست های حکومت جمهوری اسلامی هستند و هر روز بیشتر از دیروز به نیستی و فنا نزدیکتر می شوند. حکومت جمهوری اسلامی ایران از هر فرصتی برای ضربه زدن بر اقتصاد و فرهنگ و زبان گروه های قومی استفاده می کند.
در چنین وضعیتی، اقتصاد قدرتمندترین ابزاری است که در دستان حکومت فاشیستی ایران قرار دارد و حکومت ایران می تواند با استفاده از این ابزار، فشارها بر گروه های قومی را اعمال کند. تمام سرمایه گذاری های کلان اقتصادی در مناطق فارس زبان انجام می شود و دیگر گروه های قومی مخصوصا ترک های آذربایجانی از منابع مادی و سرمایه گذاری های کلان حکومت ایران محروم هستند.
بنا بر گزارشی که در کتاب “ایران بین دو انقلاب” (ISBN: 978-0-691-10134-7) نوشته یرواند آبراهامیان آمده است، در سال 1304 شمسی یا 1925 میلادی، در ایران فقط 5 کارخانه بزرگ وجود داشت که هر کدام بیش از 50 نفر کارگر داشتند. این 5 کارخانه عبارت بودند از: کارخانه مهمات سازی در تهران، تصفیه خانه شکر در حومه تهران، کارخانه کبریت سازی خوی و دو کارخانه نساجی در تبریز. این امر نشان می دهد که در ابتدای سلطنت رضاشاه، 60 درصد از کارخانه های بزرگ کشور ایران در مناطق ترک نشین ایران وجود داشتند. ولی به مرور زمان سرمایه گذاری های کلان از منطقه آذربایجان خارج گشت و کارخانه های صنعتی ایران در مناطق فارس نشین ایران تاسیس شد. به طوری که امروزه شهر های تبریز و خوی دیگر مانند گذشته شهری صنعتی محسوب نمی شوند و کاملا از حالت قطب صنعتی بودن خارج شده اند.
نقشه فقر کشور ایران
روزنامه اقتصاد ایران تحقیق دکتر داوود سوری، مدرس اقتصاد دانشگاه شریف را که در مورد نقشه فقر در کشور بود را منتشر کرد. در این نقشه، رتبه هر استان از لحاظ فقر نشان داده شده و درصد افراد زیر خط فقر هر شهر جداگانه اعلام شده است. در شکل زیر نقشه فقر کشور دیده می شود.
همانطوری که در بالا ذکر شد از 5 کارخانه بزرگ کشور ایران در سال 1925 میلادی، 2 عدد از این کارخانه ها در استان آذربایجان شرقی قرار داشت. با نگاه به نقشه فقر دکتر داوود سوری می توان فهمید که استان آذربایجان شرقی در بین ۳۰ استان کشور، رتبه ۱۵ را به خود اختصاص داده است. استان های همتراز آذربایجان شرقی از جمله اصفهان رتبه ۲۴ و فارس رتبه ۲۱ را به خود اختصاص داده اند.
این امر بوضوح نشان می دهد که استان اصفهان یکی از ثروتمندترین استان های کشور است و تنها 19درصد از جمعیت شهر اصفهان زیر خط فقر هستند. ولی شهر تبریز که هم شرایط جغرافیایی بهتری از اصفهان دارد و هم به دروازه های اروپا نزدیک تر است، دارای 32 درصد جمعیت زیر خط فقر است.
همچنین در نقشه فقر دکتر سوری، شهرستان اهر از توابع استان آذربایجان شرقی دارای 46 درصد جمعیت زیر خط فقر است که نشان می دهد شهرستان اهر یکی از فقیرترین شهرستان های ایران است. حال باید پرسید چه بر سر استان آذربایجان شرقی آمده است که زمانی صنعتی ترین شهر کشور بود، ولی امروزه با موجی از بیکاران و افراد فقیر مواجه شده است؟
همچنین این نقشه فقر نشان می دهد شهرستان چالدران در استان آذربایجان غربی که هم مرز با کشور ترکیه است و پتانسیل های زیادی برای سرمایه گذاری های کلان دارد، دارای جمعیت 36 درصدی زیر خط فقر است. چرا شهرهایی که پتانسیل زیادی برای بازارهای پررونق و سرمایه گذاری سودآور دارند، دارای جمعیت 36 درصدی زیر خط فقر هستند؟
نتیجه گیری
کشور ایران دارای حکومت فاشیستی و نژادپرستی است که به حقوق اقوام خود هیچ گونه احترامی قائل نیست. این اقوام در معرض سخت ترین و ظالمانه ترین سیاست های حکومت ایران قرار دارند. در دوران پس از جنگ جهانی اول، وضعیت اقتصادی مناطق ترک نشین ایران خوب بود و 3 کارخانه از 5 کارخانه بزرگ آن زمان در دو شهر ترک نشین تبریز و خوی قرار داشتند. ولی بعد از روی کار آمدن رضاشاه پهلوی و آغاز حکومت پهلوی، سرمایه گذاری های کلان در شهرهای فارس نشین ایران انجام گرفت. حکومت جمهوری اسلامی هم سیاست های مرکزگرایانه رضاشاه را پیگیری کرد و بیشتر سرمایه گذاری های کلان در شهرهای فارس زبان انجام گرفت. در سایه چنین سیاست هایی امروزه شهرهای ترک نشین ایران دارای آمار بالایی از جمعیت زیر خط فقر هستند.